ضرورت به رسمیت شناختن صنایع تبدیلی

فضایی که کشاورز در تعامل با مصرف‌کننده نهایی قرار می‌گیرد، ظرفیت صنایع تبدیلی است. صنایع تبدیلی ظرفیت مشخصی دارند و باید برای آن ظرفیت مشخص، دریافتی داشته باشند. برای مثال یک کارخانه رب گوجه، ظرفیت اسمی و عملیاتی‌ مشخصی دارد و میزان نیاز آن به گوجه در سال معلوم است؛ این تقاضای موثر و روشن می‌تواند برای کشاورزهای آن منطقه یا مناطق نزدیک، پیام مشخصی برای تخمین مقدار کاشت و فروش باشد؛ اما نظام‌های فعلی و عمده خرید از محصولات کشاورزی هیچ تعهدی نسبت به خرید به‌موقع و مناسب نسبت به کشاورزان ندارند. بنابراین، کشاورز با اطلاعات گنگ از بازار تولید می‌کند و می‌کارد و با اطلاعات محدودی از بازار و پیش از موعد مناسب، کالایش را عرضه می‌کند و این موضوع، کشاورز را در وضعیت نامناسبی قرار می‌دهد. علت این وضعیت نامناسب امروز این است که در سبد صنایع غذایی تبدیلی نیز دریافت محصولات به اندازه‌ مناسب، با کیفیت مناسب و در زمان مناسب امکان‌پذیر نیست. توسعه‌ صنایع تبدیلی در سایز حرفه‌ای خود که قابل‌رقابت در سطح بین‌المللی باشد به مکان‌های مناسب که به مکان‌های کشت نزدیک است، بستگی دارد. در واقع این موضوع همان مفهوم حرفه‌ای‌تر «آمایش سرزمین» را مطرح می‌کند که شرکت‌های مهم صنایع تبدیلی باید به زمین‌های کشاورزی و ظرفیت‌های کشت نزدیک باشند؛ چراکه در این صورت حمل و نقل، ضایعات مواد غذایی و قیمت تمام‌شده محصول به‌شدت کاهش می‌یابد و همچنین، کیفیت محصولات افزایش یافته و کشاورزان نیز ظرفیت بهتری پیدا می‌کنند. این استراتژی بسیار اساسی هنوز استراتژی اصلی کشور نیست؛ به رغم اینکه مشکلات فراوانی در حوزه کشاورزی داشته و ظرفیت‌های مناسبی هم به‌عنوان مزیت‌های نسبی برای ورود در بازارهای منطقه‌ای (حداقل) داریم، اما هنوز این موضوع به‌عنوان استراتژی مهم در دستور کار وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهادکشاورزی قرار نگرفته است.

اتفاق ناگوار دیگری که برای صنایع تبدیلی رخ داده است، دست به دست شدن‌ این صنعت بین وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهادکشاورزی است. شرکت‌های صنایع تبدیلی مقرر شد، طبق قانون انتزاع یابند و زیرمجموعه وزارت جهادکشاورزی قرار گیرند؛ اما وزارت صنعت، معدن و تجارت به‌عنوان اینکه آنها را به‌عنوان شرکت‌های صنعتی زیرمجموعه‌ خود می‌داند، همچنان پیگیر این شرکت‌هاست و این موضوع، موجب شد هیچ اتفاق مهمی در طول ۱۰ سال گذشته در مورد توسعه و سیاست‌های توسعه‌ای این بخش  نیفتد. صنایع تبدیلی باید به رسمیت شناخته شوند و وزارت جهادکشاورزی نباید این صنعت را به‌عنوان فرزند ناخوانده در نظر بگیرد، بلکه به‌عنوان یک همراه صددرصدی و عنصر توسعه‌دهنده‌ کشاورزی لحاظ کند. متاسفانه وزارت جهادکشاورزی به شرکت‌های صنایع تبدیلی در حوزه لبنیات، محصولات باغی، محصولات سیفی و... به‌عنوان کسانی نگاه می‌کند که سود اصلی را دریافت می‌کند و باید حق کشاورز را مقابل آنها بگیرد؛ مانند مشکلی که صنعت لبنیات با وزارت جهادکشاورزی دارد؛ زیرا وزارت کشاورزی همواره به‌صورت مستقیم و مستقل برای افزایش منفعت دام‌پروران یا دامداران مقابل شرکت‌های تولید لبنیات در تلاش است و خودش را موظف می‌داند از حقوق آنها دفاع کند؛ این تصویر ذهنی همواره وجود داشته و الان نیز وجود دارد.

توسعه حرفه‌ای، به اندازه و در زمان مناسب در بخش صنایع تبدیلی موجب تثبیت پایداری کشاورز، کشاورزی و نظام کشاورزی ایران می‌شود و ما با هزینه‌ها و آلودگی کمتر و کیفیت بالاتر تولید می‌کنیم. شرکت تولیدکننده صنایع غذایی که موظف است خروجی‌ محصولات را در قالب استانداردهای مشخصی تولید و عرضه کند، نسبت به کیفیت محصول به شکل کاشت و برداشت و نسبت به خروجی‌ها و کیفیت خروجی‌ها حساس است و ورودی‌های خود را آزمون کرده و با کیفیت بالایی تحویل می‌گیرد که نتیجه‌ این کار موجب رفتار حرفه‌ای‌تر کشاورز می‌شود.

بنابراین، راهبرد توسعه کشاورزی در ایران به‌صورت حرفه‌ای، به‌طوری که موجب افزایش بهره‌وری، کیفیت و مزایای صادراتی شود، زمانی اتفاق خواهد افتاد که مصرف‌کننده و متقاضی اصلی آن صنایع تبدیلی باشد؛ شرکت‌هایی که در حوزه صنایع تبدیلی در سایز مناسب باشند، مرتبا تاکید می‌کنم که در سایز مناسب، چون صنایع تبدیلی کوچک نمی‌تواند روی رفتار کشاورز و انتخاب‌های کشاورز تاثیر بگذارند؛ اما صنایع تبدیلی بزرگ در حد قابل مقایسه با برندهای مهم دنیا کاملا می‌توانند محیط کسب‌و‌کار کشاورزی منطقه را تحت‌تاثیر قرار دهند.

در عین حال، باید زمینه انسجام در صنایع تبدیلی را افزایش داده و فرصت تشکیل کنسرسیوم‌های بزرگ‌تر از برندهای معتبر را در کشور به‌وجود بیاوریم. وزارت صمت باید در سیاست‌گذاری‌ها به کنسرسیوم‌ها امتیاز بدهد؛ مانند فرصت‌های بخشودگی مالیاتی و فرصت‌های همراهی برای توسعه. در آن زمان است که این صنایع قادر به انجام کارهای مهمی برای توسعه کشاورزی ایران هستند. محصولات باغی و زراعی می‌توانند ظرفیت‌های بزرگی را فعال کنند، مزیت‌های نسبی مهمی را برای صادرات برای خودشان به وجود آورده و کشاورزی را از وضعیت کاملا سنتی و نیمه‌سنتی به کشاورزی مدرن‌تر با بهره‌وری خاک و آب بهتر تبدیل کنند.