صنایع تبدیلی در دام مواد اولیه بی‌کیفیت

برای مثال یکنواخت نبودن میوه در تولید کمپوت مولفه‌ای است تحت‌تاثیر هزاران متغیر خارج از اراده کمپوت‌ساز؛ اعم از چگونگی تیمار درختان باغ، نوع سم و کود مصرفی توسط باغدار و اینکه سال، سال فراوانی محصول است یا سال کمبود باردهی درختان مثمر (آیش) که این موضوع روی کیفیت و ریز و درشتی محصول اثر مستقیم دارد. در مورد گوجه‌فرنگی و بسیاری صیفی‌جات شرایط از این هم بدتر است و میزان کاشت تحت نظارت یا ضابطه مشخصی نبوده و آمارهای ارائه‌شده فاقد اطمینان‌بخشی لازم برای امکان تحقق برنامه‌ریزی تولید در کارخانه‌ها است بنابراین مشاهده می‌شود در بعضی سال‌ها با صرف هزینه‌های هنگفت گوجه از مناطق بسیار دور تامین و در پاره‌ای سال‌ها صف‌های طولانی از کامیون‌های حامل گوجه محلی در جلوی کارخانه‌ها تشکیل می‌شود.

نوع بذرهای مصرفی تاثیر زیادی بر کیفیت محصول و حتی درصد نمک طبیعی همراه در بافت گوجه داشته و مصرف همزمان گوجه در یک واحد زمانی از مزارع مختلف کنترل تلورانس و درصد نمک را از اراده تولیدکننده رب خارج می‌سازد. از طرفی گوجه‌فرنگی‌های با ویسکوزیته پایین قدرت ماندگاری محدودی روی بوته داشته و مضافا در ضمن حمل‌ونقل دچار آسیب می‌شوند بنابراین اغلب قبل از رسیدن به خط تولید دچار عارضه می‌شود و فقط تفاله‌ای به نام گوجه‌فرنگی به‌کارخانه تحمیل (و نه تحویل) می‌شود؛ درحالی‌که گوجه‌فرنگی‌های ویسکوز (بذر پی‌اس) ماندگاری بالاتر اما بریکس(هرچه درجه بریکس بالاتر باشد، غلظت مواد جامد بیشتر است) پایین‌تری دارند. در همین حال این تفاوت‌ها و گوناگونی کیفیت و سطح تکنولوژی در اختیار، بعضا فاکتور ذرات معلق را ایجاد می‌کند.عدم آموزش و دانش فنی کافی منطبق با نیاز روز صیفی‌جات صنعتی از سوی کشاورز به‌خصوص در استفاده از بذر مناسب و سم به موقع و آبیاری در حد لزوم عوارضی را به حاصل کار تحمیل می‌کند که در نهایت به‌رغم آنکه تولید‌کننده رغبتی به جذب چنین محصولی ندارد فشارهای اجتماعی و گاه حاکمیتی او را ناگزیر از جذب چنین گوجه‌ای به خط تولید می‌کند تا نابهنجاری اجتماعی در منطقه پیش نیاید. درنهایت بالا رفتن عدد «هاوارد» یا فاکتورهای مشابه بلایی است که مثل قوطی نامناسب که محصول کارخانه‌های صنایع بسته‌بندی است بر سر تولید‌کننده می‌آورد و تولید‌کننده محصولات کنسروی باید پاسخگوی سوالات و حد و شرط‌های ضوابط موجود نزد ادارات ناظر باشد؛ حتی اگر خود نقشی به‌دلایل گفته شده در حدوث این عوامل ضایعه‌ساز نداشته باشد.

بعد از سال‌ها هنوز جذب و قیمت مواد اولیه مصرفی صنایع تبدیلی تقریبا از همه چیز تاثیر می‌پذیرد، به غیر از کیفیت آن و به‌رغم اذعان همه مسوولان که خوب است پذیرش گوجه‌فرنگی و سبزی و صیفی‌جات در خطوط تولید محصولات کنسروی نظیر چغندر قند در کارخانه‌های قند (که تابع عیار هستند) تابع کیفیت و بریکس باشد این خواست عملی محقق نشده و از خوب دانسته شدن به خوب عمل شدن تغییر موضع نداده است. بنابراین می‌بینیم اینجا فقط عرضه و تقاضا حاکم اصلی است و همان‌گونه که گفته شده از کوزه‌ای که در آن مواد اولیه نامناسب باشد همانی برون خواهد تراوید که در اوست.