اما سوال اساسی که شایسته توجه است، اینجا است که مدیران غیرمتخصص و فاقد دانش که در این سال‌ها هزینه‌های زیادی را به جامعه تحمیل کرده و به عبارتی جزو مهم‌ترین عوامل توسعه‌نیافتگی صنعت محسوب می‌شوند و جز منفعت خود، چیز دیگری برایشان اهمیت ندارد، چگونه می‌توانند دوره مدیریت خود را پیوسته برقرار نگهداشته و از گردونه حذف نشوند؟ آنها پشت کدام نقاب‌ها پنهان می‌شوند که از گزند مخاطرات در امان می‌مانند؟

هرچند این افراد از ابزارها و روش‌های مختلف برای پوشش دادن نواقص مدیریتی و عدم‌اشراف به دانش روز مدیریت بهره‌برداری می‌کنند، اما نگاهی اجمالی به گفتمان غالب در حوزه مدیریت، می‌تواند برخی ترفندهایی که در این رابطه عمومیت پیدا کرده را عیان کند. متاسفانه یکی از کاربردی‌ترین روش‌های این افراد به‌ویژه در بخش‌خصوصی که با برندهای خارجی کار می‌کنند، بازی با حیثیت کار و کارگر است. آنها به محض احساس برهم خوردن نظمی که خود بر فضای کسب‌وکار ایران تحمیل کرده‌اند و احساس خطر تحریم یا تهدید از سوی دستگاه‌های داخلی صادرکننده مجوز فعالیت، بی‌محابا نسبت به استخدام نیروی انسانی، خصوصا در بخش کارگری اقدام می‌کنند.  برای تامین منابع مالی چنین کاری هم حتی ممکن است به سمت استقراض از بانک‌ها رفته یا اینکه بخشی از سودهای اندوخته‌شده نزد صاحبان بنگاه‌ها را به گردونه مالی روانه کنند چراکه برای این مدیران، در این مقطع زمانی، تنها و تنها افزایش تعداد نیروی کار و ایجاد سپر انسانی برای دفاع از خود پیش‌روی مسوولان دولتی و حفظ فرصت‌های رانتخواری، اهمیت دارد.  لذت خرید خارجی، دریافت پورسانت از کمپانی مادر، ریخت و پاش‌های داخلی و خارجی، مسافرت‌های خارجی با هزینه طرف تجاری، فرصتی برای فکر کردن به وضعیت معیشت اقشار کارگر باقی نگذاشته است. آنها فقط با سوءاستفاده از قشر صادق، زحمت‌کش و آسیب‌پذیر کارگر، به‌دنبال صف‌آرایی درمقابل دولت هستند تا به محض تحمیل فشار از سوی دولت برای الزام به ورود واقعی دانش فنی و تکنولوژی تولید، تعداد کارکنان خود را به رخ دولتمردان بکشند. این درحالی است که قیمت تمام‌شده حقوق و دستمزد کارگران در قیمت تمام‌شده محصولات بسیار اندک است و در واقع استخدام‌های فله‌ای، هزینه‌ای فاجعه‌بار برای ایشان به دنبال نخواهد داشت. متاسفانه این کج‌روی در چند سال اخیر آنقدر عمق پیدا کرده که شاهد بی‌حرمتی‌ها از سوی کمپانی‌های اصلی به جامعه کارگری هستیم و دولت با توجه به بحران بیکاری که با آن مواجه است نیز در تله‌ای که این مدیران ایجاد کرده‌اند، گرفتار شده است. آنها به این صورت، در عرض چند ماه می‌توانند با ترفندهای ویژه خود، دولت را در یک میدان مین‌گذاری شده قرار دهند.