در اکثر سازمان‌ها و صنایع کشور، جذب و ارتقا بر اساس طبقه‌بندی مشاغل صورت می‌گیرد که شرایط احراز در آن، تابعی از مدرک تحصیلی و سابقه کاری افراد است. در نتیجه افرادی در سازمان‌ها ارتقا می‌گیرند که تنها مدرک تحصیلی و سابقه کاری احراز شغل را دارند، نه مهارت انجام درست کارها!

تا زمانی که افراد بر اساس مدارک تحصیلی استخدام می‌شوند و ارتقا می‌یابند، به تنها چیزی که عملا به آن توجه نمی‌شود، میزان کارآیی و بهره‌وری آنها است.

البته این سخن به این معنی نیست که داشتن مدرک و تحصیلات، خوب نیست بلکه تجربه ورود به محیط دانشگاهی مزیت محسوب می‌شود، اما باید در کنار آن به مهارت آموزی و مهارت گرایی بهای بیشتری داد. شاید بتوان این‌طور گفت که مهم‌ترین عامل در ایجاد فرهنگ مدرک‌گرایی به جای مهارت گرایی، قوانین اداری و استخدامی کشور است. در این قوانین، ارتقا و حقوق دریافتی افراد با دو شاخص عمده مدرک تحصیلی و سابقه کاری افراد مرتبط است؛ هرچند در بعضی از قوانین اداری و استخدامی کشوری، علاوه بر مدرک تحصیلی و سابقه، عوامل دیگری مانند شایستگی و میزان اهمیت شغل نیز گنجانده شده است اما چیزی که در عمل و آیین‌نامه‌های اجرایی سازمان‌ها شاهد آن هستیم همان توجه به مدرک تحصیلی و سابقه افراد است. استراتژی ناب مفهومی برگرفته از تولید ناب کارخانه تویوتا است که بیان می‌دارد همیشه یک درصد خطا و حتی ۱/ ۰ درصد خطا، قابل پذیرش نیست! یعنی این میزان از خطا نه تنها مزیت محسوب نمی‌شود، بلکه عامل زیان و خسارت فراوانی است. اگر به‌طور مثال، فرودگاه بانکوک با روزانه ۱۰۰۰پرواز از شرکت‌های مختلف هواپیمایی را در نظر بگیرید، یک درصد خطا برابر با ۱۰ سقوط هواپیما در روز و ۱/ ۰ درصد خطا برابر است با یک سقوط هواپیما در روز که این آمار بسیار وحشتناک و فاجعه‌بار است؛ این مورد را به آموزش سازمانی و انتصاب نامتناسب یک کارمند در سازمان و نقش او در واحدهای کاری، تعمیم دهید که منجر به هزینه‌های زیادی برای سازمان شود.  با توجه به دسترسی آسان و فراوانی مراکز آموزشی مختلف دانشگاهی در کشور و شیوع موج مدرک گرایی به دلایل مختلفی از قبیل کسب موقعیت اجتماعی بالاتر، استخدام آسان تر، توجه به مدارک تحصیلی در نظام اداری و استخدامی کشور، زحمت کمتر نسبت به آموزش مهارتی و...، برای رهایی از چنین خسارت بزرگی، باید توجه ویژه‌ای به فرآیند آموزش در سازمان‌های دولتی و خصوصی کرد، به‌طوری که جذب و ارتقای افراد بر مبنای شایستگی آنها انجام پذیرد. شایستگی افراد، به جز مدرک تحصیلی و سابقه، مواردی مانند مهارت‌های فردی، مهارت‌های تیمی، اخلاقیات و روحیات افراد، توانایی استدلال و حل مساله، خلاقیت و نوآوری، دیدگاه سیستمی و توانایی برقراری ارتباط با همکاران، را در بر می‌گیرد. استراتژی ناب در آموزش، می‌تواند موجب بازنگری در سیاست‌های آموزشی و رفتن به سوی مهارت‌گرایی در سازمان‌ها و صنایع کشور شود که در این صورت، شاهد ارزش‌آفرینی کارکنان در محیط سازمانی، کاهش هزینه‌های جایگزینی و جانشین پروری کارکنان و افزایش نیل به اهداف سازمانی خواهیم بود.