پیش‌فرض غلط در حکمرانی آب علی معرف-ایرنا- روستای طاهریه- اهواز/ خوزستان

تکرار دو خطای سیاستی، «آب» را در خوزستان به بحران بزرگی تبدیل کرد. گفت‌وگو با دو صاحب‌نظر حوزه آب نشان می‌دهد دلیل وقوع بحران آب در خوزستان، «پیش‌فرض غلطی است که از بی‌انتها بودن منابع در ذهن سیاستگذار» نشات می‌گیرد. در عین حال، «خالی کردن دولت از ظرفیت حل مسائل عمومی» (توان کارشناسی و اجرای تخصصی وظایف) موجب شده کشور به وضعیت کنونی دچار شود. نگاهی دوباره به مساله خوزستان نشان می‌دهد که ما در دستگاه سیاستگذاری و حتی یک پله بالاتر، در دستگاه حکمرانی اقتصادی با نگرشی روبه‌رو هستیم که اهمیت چندانی به پایداری نمی‌دهد. این رویکرد باعث می‌شود سیستم‌های مختلف اعم از اجتماعی، طبیعی، سیاسی و اقتصادی نتوانند تعادل بلندمدت خود را به دلیل استفاده «بی‌رویه از منابع» حفظ کنند. در عین حال، تضعیف بدنه کارشناسی دولت و انتخاب مدیران ضعیف برای سمت‌های عالی یا سطح بالا باعث شده، نه در یک نقطه بلکه در همه کشور و نه در یک بخش یا حوزه بلکه در تمام حوزه‌ها، کشور با چالش‌های جدی روبه‌رو شود.

در ماجرای بحران آب خوزستان نیز این دو عامل به عینه قابل لمس هستند. زخم خوزستان پس از گذشت دو هفته از اعتراضات آبی، بانداژ شده، اما بیماری ادامه دارد. تداوم مشکل ورشکستگی آبی نیز مادر اعتراضات است که می‌تواند پیوسته آب را دستمایه جدال‌های سیاسی کند. دو صاحب‌نظر حوزه حکمرانی آب پیشنهاد کرده‌اند «تبدیل اعتراضات سیاسی به نقد و گفت‌وگوی پیوسته» در کنار «اعطای وزن منافع مردم محلی در نظام حکمرانی آب» و نیز «ایجاد تشکل‌های حقوقی برای مطالبه‌گری از دولت» سه راهکاری است که می‌تواند مسیر را برای رفع بحران خوزستان باز کند. مرهم درد ساکنان این خطه از ایران، حل کامل و جامع مساله آب است که چنین هدفی، جز با تغییر مسیر کنونی حکمرانی آب ممکن نیست. از آنجا که ما در قضیه خوزستان با همبست (nexus) آب، محیط‌زیست و غذا و انرژی روبه‌روییم و فشار روی هر کدام، باعث تاثیر روی دیگری می‌شود، در نتیجه دیدن کل زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بحران آب در خوزستان برای خروج از هزارتوی فعلی موضوعی حیاتی است.

شواهد موجود که از گفت‌وگو با کارشناسان و بررسی دوباره مشکلات آب در خوزستان به دست آمده، نشان می‌دهد ما در خوزستان بازی را در نیمه اول باخته‌ایم؛ باخت به این معنا که قرار بود با صرف منابع، راه برای مدیریت منابع آب هموار شود تا توسعه صنعتی، تولید کشاورزی و رفاه عمومی در این منطقه و نیز دیگر مناطق کشور ایجاد شود، اما چنین نشد. ما برای اهداف خیرخواهانه، اشتباهات سیاستی مهلکی مرتکب شدیم که در عموم آنها «اقتصاد» قربانی شد. برای نمونه به دلیل کم‌دقتی در صرف بودجه‌های عمومی، پول‌های هنگفتی را صرف ساخت سد گتوند کردیم؛ بدون اینکه به مطالعات علمی یا نظرات کارشناسی بها دهیم. همچنین با ولخرجی تمام در توسعه کشاورزی آب‌بر به سمت خودکفایی رفتیم، اما متوجه ضربه این تصمیم به ذخایر آب کشور و اثر آن بر پایداری محیط‌زیست نشدیم. همچنین بدون در نظر گرفتن اثر تغییرات اقلیمی، مسیر را برای انتقال عمده منابع آب خوزستان به مرکز کشور که دارای حجم عظیمی از شرکت‌های صنعتی منابع‌محور است، مهیا کردیم. طبیعی است وقتی خشکسالی، تغییرات اقلیمی یا حتی کاهش بارندگی موجب افت شدید آب‌های ورودی به استان خوزستان شده، زخم خوزستان که حاصل دهه‌ها نابرابری و کم‌توجهی است، سر باز کند. امروز مهم‌ترین کار طرح پرسش است؛ طرح پرسش به این منظور که بهتر از قبل با اشتباهات نظام حکمرانی و سیاستگذاران آشنا شویم و از خلال گفت‌وگو با کارشناسان، تحلیل درستی را برای ارائه راه‌حل‌های مناسب انتخاب کنیم. گفت‌وگو با سجاد فتاحی و علی باقری از همین جنس است.

 پایداری ایران در خطر است

سجاد فتاحی، پژوهشگر حوزه حکمرانی و سیاستگذاری نکات جالبی درباره پیش‌فرض‌های سیستم حکمرانی کشور در مورد مسائل، منابع، اقتصاد و شیوه تحلیل مشکلات دارد. وی پیش‌تر و در جریان یک ارائه در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری، وضعیت امروز ایران را این‌گونه تشریح کرده بود: «از آن‌رو که ایران سیستمی پیچیده و متشکل از دو بعد کلی محیط‌زیست و جامعه و سه رکن اساسی محیط‌زیستی، اقتصادی و اجتماعی است، پایداری ایران و هر واحد جغرافیایی - اجتماعی دیگری در گرو پایداری همزمان این سه رکن اساسی است و برای شناسایی جایگاه یک واحد جغرافیایی- سیاسی در فضای حالت پایدار باید این سه رکن اساسی را با شاخص‌هایی دقیق مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم.» فتاحی که روی مساله پایداری (sustainability) در ایران پژوهش‌هایی انجام داده، تلویحا معتقد است حکمرانی اقتصادی با اقداماتش نه‌تنها بخش‌های مختلف را پایدار نمی‌کند، بلکه در نتیجه روندهای کلی سیاستی خود ناپایداری کشور را نیز بیشتر می‌کند. آب هم یکی از همین بخش‌هاست که تحت روند سیاستی اشتباهی به این نقطه رسیده است.

وی در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» در پاسخ به این سوال که چرا مساله آب به بحران ملی تبدیل شده است، گفت: «ایراد اصلی در حکمرانی اقتصادی است که در حال سیاستگذاری کلان و ملی است. از آنجا که منشأ مشکلات ما در این بخش نهفته، به همین دلیل با هر نوع ورودی یا در هر مساله، شاهد خروجی‌های یکسانی هستیم که آسیب‌های مشابهی را ایجاد کرده و کماکان آنها را می‌بینیم. بنابراین اصولا مساله آب خوزستان از مساله آب زاینده‌رود یا مساله آب در باقی مناطق کشور متفاوت نیست. حتی در پرونده گیلان که ظاهرا استان پرآبی است هم شواهد مشابهی می‌بینیم که نشان می‌دهند به‌گونه‌ای متفاوت از خوزستان به بحران آب در گیلان دامن زده‌ایم. ما در گیلان با «مدیریت نامناسب پسماندها» کیفیت منابع آب را از بین برده‌ایم. البته در خوزستان، هم کیفیت و هم کمیت آب را از بین برده‌ایم.»

فتاحی که مقالات متعددی در حوزه حکمرانی آب به رشته تحریر درآورده است، افزود: «در مساله بحران آب، شاهد نگاه کاملا سیاسی در بین سیاستمداران هستیم که از یک تحلیل بسیار غلط به وجود آمده است؛ تحلیلی که اولا معتقد است مثلا بحران آب را با احداث یک سد یا لوله‌کشی بیشتر یا توزیع بودجه می‌توان حل کرد. ضمن اینکه باعث می‌شود مثل پنج‌دهه اخیر کماکان بحرانی را که با آن روبه‌روییم، نادیده بگیریم که این رویکرد حاصلی جز تعمیق بحران ندارد.

باید یادمان باشد که ایرادات اساسی درون حکمرانی اقتصادی کشور وجود دارد که نتیجه‌ آن خروجی‌هایی مثل خوزستان یا اصفهان است. ایراداتی مثل تضعیف ساختاری نهاد متولی محیط‌زیست در ایران و بازگذاشتن دست وزارتخانه‌هایی مثل نیرو یا جهادکشاورزی نتیجه‌ای جز اینکه منابع آب به شکل بی‌رویه مورد دست‌اندازی قرار گیرد، نخواهد داشت. در کشوری مثل ایران که سیاست‌های توسعه‌ای به جد طبیعت را تحت فشار قرار می‌دهد، تقویت متولی محیط‌زیست اهمیت بالایی دارد، ولی در ایران در فقدان چنین بازیگری، آب بدون توجه به استانداردهای جهانی به نقاط مختلف کشور انتقال داده شد؛ مثلا آب کارون را به زاینده‌رود انتقال می‌دهند که هر دو بر اثر تحلیل یکسان از نحوه حکمرانی در کشور رو به خشکی گذاشته‌اند.»

 تعامل دولت؛ مطالبه‌محوری ملت

در گفت‌وگو با دکتر علی باقری، پژوهشگر حوزه کشاورزی نیز به بررسی ابعاد بحران آب در ایران پرداختیم. تحلیل دانشیار دانشگاه تربیت مدرس این است که نظام حکمرانی بدون «ایجاد ظرفیت در خود» برای گفت‌وگو و تعامل با ذینفعان آب نمی‌تواند مسائلی نظیر آنچه در خوزستان رخ داد را به شکل واقعی حل کند. باقری که شیوه فعلی حکومت برای حل مساله آب در خوزستان را تکنوکراتیک و از بالا به پایین ارزیابی می‌کند، به این چالش به چشم یک فرصت می‌نگرد؛ فرصتی در قالب یک هشدار که آینده شوم بی‌آبی را نشان می‌دهد و از سیاستگذار می‌خواهد مساله را حل کند.

عضو هیات‌علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: «بعد از اینکه داد و فریادها خوابید، لازم است با تعامل مساله حل شود. راه‌حل هم لزوما چیزی نیست که مورد توافق همه باشد.

من آنچه می‌بینم مونولوگ است. دولت طرحی را برای فیصله دادن به قضیه می‌دهد بدون اینکه مسائل و ملاحظات منطقه‌ای یا منافع محلی را در نظر بگیرد. دلیل چنین انتخابی هم احتمالا این است که برای دولت راحت‌تر است. غافل از اینکه جریان آب با منافع آمیخته است؛ شما نمی‌توانید آب را از منافع ملی و فردی جدا کنید. به خاطر همین موضوع است که اصرار دارم هر تصمیمی که گرفته می‌شود باید با ملاحظه این منافع گرفته شود. اینکه یک نفر از بالا تصمیمی را بگیرد و انتظار داشته باشد همه از این تصمیم تمکین کنند، قطعا نشدنی است و حتی اگر مدتی دوام بیاورد، بالاخره از یک جایی دچار اضمحلال می‌شود. توجه داشته باشید که چون این مسائل سال‌ها حل نشده‌اند مدام پیچیده‌تر شده و همین پیچیدگی پرداختن به آنها را سخت‌تر می‌کند. درست مثل عفونتی که در بدو امر با یک آنتی‌بیوتیک قابل حل است، اما بعد از مدتی ممکن است حتی به قطع عضو هم منجر شوند‌.»

تحصیلکرده دانشگاه لوند سوئد با اشاره به تبعات امنیتی شدن مساله آب به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «دولتی‌ها همواره تمایل دارند برای مسائل فرمول درست کنند و آن را همه جا اجرا کنند اما مطمئن باشید یک راه‌حل واحد برای همه مسائل وجود ندارد. فرمول خوزستان با فرمول اصفهان متفاوت است. فرمول اصفهان هم متفاوت از فرمول مشهد است. دلیل این موضوع شرایط منحصربه‌فردی است که دارند. بنابراین باید به شکل تکاملی و با سعه‌صدر بسیار برای حل مساله پیش رفت. شاکله اصلی خروج از بن‌بست نیز جلب اعتماد مردم است. بهترین کاری که دولت می‌تواند در قضیه خوزستان انجام دهد، بازسازی اعتماد از دست رفته‌ مردم است که باید جلب شود. اما چنین رویه‌ای را نمی‌بینیم. چه در مساله آب، چه در بنزین و چه در هر چیز دیگری، شیوه‌های برخورد با مساله از سوی مقامات، بسیار مهم است چرا که در اغلب موارد دولت به کمک مردم برای عبور از چالش‌ها نیاز دارد.»

باقری با اشاره به تجربیات جهانی حل مساله بحران آب اظهار کرد: «رسانه‌ها باید در قضیه آب باب گفت‌وگو را باز کنند. گفت‌وگو نه به این معنا که با همدیگر بر سر خوب و بد ماجرا یا مقصران مساله وارد چالش شویم. گفت‌وگو به این معنا که به درک مشترک برسیم. اهمیت این موضوع برای مدیران دولت حیاتی است. بارها شده می‌بینیم تصمیماتی که گرفته شده، به نظر مدیران وزارت نیرو کاملا عقلانی و منطقی است؛ ولی چون این مدیر خود را جای کشاورز خوزستانی نگذاشته، نمی‌تواند بفهمد که تبعات تصمیم او چه تاثیری بر زندگی افراد می‌گذارد. بنابراین لحاظ کردن منافع متاثرین از سیاست هم مهم است. از این نظر، باید صدای این افراد یعنی کشاورزان و... را شنید. باید متوجه شد سیاست‌ها با چه مکانیسمی و به چه میزانی روی زندگی افراد تاثیر می‌گذارند. جدا از گفت‌وگو، ایجاد فضای مطالبه‌گری نیز می‌تواند برای تغییر شرایط مفید باشد. به هر حال اتفاقاتی که امروز می‌بینیم حاصل دامنه‌ای گسترده از تصمیمات، برنامه‌ها و سیاست‌ها بوده که تا نقد نشوند، امکان اصلاح پیش نمی‌آید.

بنابراین فضای نقد نیز باید برای این قضیه باز شود. جدا از همه اینها ما چون نظام دانش نداریم که تجربیات افراد و سیاست‌های اعمال شده و آثار آنها در آن گردآوری شده و از نتایج این دانش انباشته استفاده شود، مدام با مشکل روبه‌رو می‌شویم. ضمنا فراموش نکنید که تبدیل اعتراضات به جریان‌های مطالبه بسیار مهم است.

در این قضیه دیدیم که احزاب یا تشکل‌ها نتوانستند حرف مردم را به حکومت برسانند. بدون تشکل و ایجاد شخصیت حقوقی برای اعتراض‌ها امکان شنیده شدن وجود ندارد. البته می‌شود ناامید شد و از حل مساله غافل. اما اگر قرار است مساله را حل کنیم باید تشکل ایجاد کرده و با تعامل و گفت‌وگو، به سمت حل مساله گام ‌برداریم. رجوع به شیوه عبور از بحران در دشت نیشابور درس‌های بسیاری برای ما دارد.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: «زمانی درباره دشت نیشابور اینطور می‌گفتند که خطر انقراض تمدنی در کمین آن است. اما رهبران محلی با کمک اعتماد عمومی و رایزنی و تعاملی پیوسته با سیاستگذار توانستند بخش عمده‌ای از چالش‌های پیش روی جوامع محلی در این دشت را حل کنند. البته شیوه برخورد مردم هم مهم است. در پرونده نیشابور مردم وقتی متوجه عمق فاجعه شدند، نه تنها مهاجرت نکردند که با هم متحد شدند و حساسیت موضوع را به خوبی درک کردند.

آب منطقه‌ای هم البته قبل‌تر صادقانه با مردم مساله را درمیان گذاشت و از پایان دوره مصرف آب خبر داد. مردم و کشاورزان وقتی با این وضعیت روبه‌رو شدند به توضیحات مقامات محلی گوش دادند و برای حل مساله اعلام آمادگی کردند. جالب اینکه کار به همین که مساله کم‌آبی و بی‌آبی را حل کردند، محدود نماند و حتی منجر به گسترش مطالبات اهالی محلی و رایزنی با امور آب برای دریافت برخی خدمات و اطلاعات در ازای الزام به برخی تعهدات شد.»