«طریق بسمل شدن» که داستان آن درباره جنگ است از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ نوشته شد و مدت‌ها در انتظار دریافت مجوز نشر به سر می‌برد و بعد از حدود ۱۰ سال توانست مجوز نشر دریافت کند و منتشر شود. نوشتن داستانی درباره جنگ برای بسیاری از مخاطبان دولت‌آبادی دور از تصور و اتفاقی غافلگیرانه به شمار می‌آید. این نویسنده روز گذشته در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر درباره نوشتن این اثر گفت: «زمانی که این داستان را نوشتم، شصت و خرده‌ای سال داشتم، اگر چهل سالم بود صبر می‌کردم تا ۱۰ سال دیگر هم بگذرد؛ اما در آن شرایط سنی، با خودم فکر کردم که اگر الان انجام نشود، شاید دیگر بقایی در کار نباشد؛ این یک وجه ماجرا است. اما وجه دیگر نگارش این رمان اتفاقاتی بود که از آن دوران تا الان ذهن مرا، همچون قطره‌ای محال‌اندیش درگیر کرده بود. از این نظر، بخشی از ماجرا برای من ارادی نبود؛ به این معنا که بنشینم و تصمیمی بگیرم و بعد نگارش کنم. انگیزه آن خیلی روشن بود.

من همه مدت جنگ در ایران بودم، به جز سه نوبت که به خارج رفتم و در هر سه نوبت به من گفتند که اینجا بمان. در آمریکا دعوت و همزمان یک بورس مهم پیشنهاد شد که زندگی‌ام را از این‌رو به آن‌رو می‌کرد. در سوئد و آلمان هم گفتند بمان، اما نماندم. تازه آن موقع نگفتم کتابی به نام کلنل نوشته‌ام، اصلا به زبان نیاوردم و تا وقتی‌که به وزارت ارشاد ندادم به کسی نگفتم چنین کتابی نوشته‌ام، فقط ۳ نفر می‌دانستند: همسرم، احمد شاملو و دکتر ابراهیم یونسی. وقتی وارد آمریکا شدم گفتند یک بورس ۳۰ هزار دلاری برای شما در نظر گرفتیم؛ ۹ ماه در دانشگاه «میشیگان» بمانید اگر این کتاب را ترجمه کنیم که این کار می‌شود، مطمئنا جایزه نوبل می‌برد. من تشکر کردم و گفتم باید برگردم؛ مملکت جنگ بود، باید روزگار سپری‌شده را تمام می‌کردم. همان موقع سوئد هم دعوت داشتم. در سوئد دبیر کانون نویسندگان سوئد گفت در اینجا بمان، خانواده‌ات را هم می‌آوریم، جنگ است، ما جنگ را تجربه کرده‌ایم، کنار گوشمان بوده است، جنگ یعنی جهنم! من لبخند زدم و گفتم من هم جهنمی هستم! برگشتم روزگار سپری‌شده را تمام کنم و به این کار پرداختم. حتی در دربه‌دری‌های موشک‌باران؛ کارم را به انجام رساندم. البته انتظار نمی‌رفت کسی این پیشنهاد را کند؛ ۳۰ هزار دلار پول زیادی است.»

از سوی دیگر رضا امیرخانی که این روزها کتابش یکی از پرفروش‌های بازار کتاب است دغدغه‌های روشنفکرانه‌ای را به تصویر کشیده است. «ر ه ش» یک رمان معمارانه است و در آن بیشتر سراغ واکاوی این مساله می‌رود که چه اتفاقی برای شهر در حال رخ دادن است. همان‌طور که وی عنوان کرده است: «در دنیا شهرهای بزرگ الگوهای توسعه متفاوتی دارند. از توسعه شهرهای بزرگ معمولا به عنوان عبرت بزرگ یا عبرت منفی یاد می‌کنند. مثلا در آمریکا شهری مانند لس‌آنجلس توسعه بزرگی داشته اما همه آن را شهر از دست رفته معرفی می‌کنند. همه شهردارهای آمریکا هم می‌دانند که نباید شهرشان مانند لس‌آنجلس شود. در ایران مساله برعکس است. شهری مثل تهران تا این اندازه که می‌بینیم بزرگ می‌شود، آلودگی هوا پیدا می‌کند و از طرف دیگر همه شهرهای دیگر کشور هم سعی دارند مثل تهران شوند.»

بعد از این دو رمان پرفروش، کتاب‌های «عشق و چیزهای دیگر» اثر مصطفی مستور، «سمفونی مردگان» اثر عباس معروفی، «انگار خودم نیستم» اثر یاسمن خلیلی‌فرد، «آخرین رویای فروغ» اثر سیامک گلشیری، «پاییز فصل آخر سال است» اثر نسیم مرعشی و «آن مادران این دختران» اثر بلقیس سلیمانی در رتبه‌های بعدی قرار دارند که برخی از این کتاب‌ها معمولا در لیست پرفروش‌های بازار قرار دارند. به گزارش خبرگزاری کتاب، بر اساس آمار به دست آمده از چند کتابفروشی مطرح کشور در بخش شعر فارسی نیز سجاد افشاریان با کتاب «اسکارلت دهه شصت»، تقریبا در تمام کتابفروشی‌های مهم پرفروش است و بعد از آن امید صباغ‌نو با کتاب «سیب هوس»، علیرضا آذر با کتاب «اسمش همین است» و حسن همایون با کتاب «آشویتس خصوصی من» در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

32 (1)