این استاد موسیقی ایرانی ادامه داد: مولانا یک حالت سمبلیک از تاریخ عرفان ایرانی و شرح همه مبارزات و اهدافی است که در این مکتب بوده است. هم از نظر معنوی و هم اجتماعی، مولانا یک نمونه سمبلیک و کامل همه شعرا و عرفا است. عطار و سنایی و حلاج و بقیه در مولانا جمع شده‌اند. با آنکه همه کتاب‌های درسی در ایران سعی در کشاندن ما به سمت سعدی داشتند، ولی من شاید به خاطر تربیت خانوادگی به سمت این مکتب و مولانا کشیده شدم و آن را در موسیقی ایرانی برجسته کردم. او در این مورد که آیا ترکیه و قونیه میزبان خوبی برای مولانا بوده است، گفت: صد درصد. اتفاقا یکی از شانس‌های ما این بوده که مولانا در قونیه زندگی کرده و درگذشته است و این عاملی شده که مکتب مولانا باقی بماند. ما قدر نمی‌دانیم و شاید اگر مولانا هم در ایران می‌بود به سرنوشت ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی و... دچار می‌شد ولی در ترکیه چراغ مکتب مولانا روشن مانده است. رقص سماع و موسیقی و... در قونیه زنده مانده است. اگر در ایران بود اجازه نمی‌دادند و این یک خوش‌شانسی برای ماست که مولانا قونیه است. درواقع او به دلیل اینکه اینجا بود توانست این‌قدر عالمگیر و اشعارش تا این حد جهانی شود. برخی اظهارات تبعیض‌آمیز در مورد مولانا مطرح می‌شود، در حالی که او اصلا در کودکی به اینجا آمده، اینجا عاشق شده، ازدواج کرده، بچه‌دار شده، با شمس آشنا شده و در این فرهنگ بزرگ شده است. البته مولانا و اکثر مشاهیر متعلق به همه جهان هستند، نه یک ملت یا جغرافیای خاص.