روایت خاموشی یک شهر

قرار است این دسته از کنسرت‌های کلهر که این اجرا نقطه آغاز آنها بود تا پنجم بهمن ادامه داشته باشد. قطعاتی که در این کنسرت اجرا شد، شامل «طرقه»، «آتشگاه»، «معشوق، ناامیدم مکن» و «شهر خاموش» بود. ابتدا یک مقدمه با سه‌تار اجرا شد و سپس کلهر ضمن خوشامدگویی به حاضران گفت: امشب بیست‌و چهارمین برنامه تهران است. تا دیروز در بجنورد بودیم و تا چند روز دیگر در خدمت شما هستیم. تنظیم این قطعه برای چهار سه‌تار و کوئینتت زهی است که پیش‌تر در آلبوم «شب، سکوت، کویر» منتشر شده است. کلهر در ادامه درباره قطعه «معشوق، ناامیدم مکن» گفت: کالین جیکوبسن زمانی که در ایران بود با تاثیراتی که از محیط گرفت، با شعر نظامی و داستان لیلی و مجنون آشنا شد. ترجمه انگلیسی آن را پیدا کرد و بر اساس یک مصرع از «لیلی و مجنون» این قطعه را ساخت؛ البته من نتوانستم معادل فارسی آن را در نظامی پیدا کنم.  او همچنین درباره قطعه «شهر خاموش» افزود: این اثر سال‌ها پیش به قربانیان شیمیایی حلبچه تقدیم شد. قطعه از جایی آغاز می‌شود که هیچ چیز نیست و آرام آرام به نجواها و پس از آن به اوج می‌رسد. در ادامه به نوایی شبیه به موسیقی کردی می‌رسد و در پایان فضا به گونه‌ای است که گویا افراد را به حیات و زندگی دعوت می‌کند. طبق گفته کیهان کلهر، کار به گونه‌ای آغاز شد که گویی در پوچی و وسط هیچی هستیم و چیزی جز خلأ حس نمی‌شود. کم‌کم‌ نجواهایی که حاصل از صدای کمانچه است حس می‌شود. فضا روایت از یک فاجعه و حادثه تلخ دارد. اتمسفری از سردرگمی انسان‌های مصیبت‌دیده در کار حس می‌شود. کم‌کم نجواها قدرت می‌گیرند و دیگر سازهای زهی نیز اضافه می‌شوند.  نجواها آرام شده و به گونه‌ای هراس‌انگیز از سر فاجعه‌ای که پیش‌تر رخ داده شنیده می‌شوند. حال نجواها دیگر نجوا نیستند و به فریاد تبدیل شده‌اند. صداها اوج می‌گیرند و اوج می‌گیرند و آرام می‌شوند و فقط صدای کمانچه به گوش می‌رسد. تنها صدای کمانچه است و صدای خفیف و ممتدی از ویولن‌ها.کلهر گاهی سازش را در اوج می‌نوازد و دوباره کمی آرام می‌شود. فضای موسیقی کردستان در کار حس می‌شود. نور بر روی کلهر منعطف است. او می‌نوازد و از قصه‌ای اندوهگین می‌گوید. در پایان با اضافه شدن دیگر سازها فضا تا حدودی از آن حالت سوزناک خارج شده و آواها نوید می‌دهد که زندگی هنوز در جریان است و باید ادامه داد.