آن جیغی که پوپک کشید

چند روز گذشت، شنبه رسید،‌ اما پوپک نیامده بود. خیلی پیگیرش شدیم و بی‌خبر ماندیم. خانواده‌اش هم از او بی‌خبر بودند تا اینکه یک روز صبح از یک شماره با من تماسی گرفته شد و ۳ دقیقه بعد هم همان شماره به افشین زنگ زد. کسی که پشت خط بود گفت از ما نشنیده بگیرید چون برای ما بد می‌شود، اما بدانید که پوپک گلدره تصادف کرده و در بیمارستانی در آمل بستری است. پرس‌وجو کردیم و فهمیدیم او  به کما رفته است.

 خیلی خیلی آسیب دیده بود. جای سالمی‌در بدن نداشت. دکتر تاکید داشت که اگر او زنده بماند و به وضعیت عادی برگردد، از زمانی که به هوش می‌آید دست‌کم ۲ سال طول می‌کشد تا بتواند به زندگی عادی بازگردد.

ستاره اسکندری بازیگری که ادامه نقش پوپک گلدره را در سریال نرگس بازی کرد،‌ می‌گوید: «سال ۸۴ خبر تصادف پوپک گلدره عزیز را همه شنیدیم، می‌دانستیم که سر کار نرگس است. همان هفته اول با من تماس گرفتند که جای پوپک نقش نرگس را بازی کنم، من خیلی تعجب کردم. فکر می‌کردم خیلی زود است که قبول کنیم پوپک از کما برنمی‌گردد. اما دو هفته بعدترش که بعضی از همکارانمان با شرط کنار گذاشتن همه راش‌های پوپک، قبول می‌کردند نقش را بازی کنند، من به غیرت بازیگری‌ام برخورد و با خودم فکر کردم که یا پوپک از خواب کمایش برمی‌خیزد که خب خیلی ناراحت می‌شد وقتی می‌دید که به کلی از سریال حذف شده است  یا اینکه برنمی‌خیزد و این آخرین یادگار او خواهد بود. من به بیمارستان مهر رفتم و از خود پوپک اجازه گرفتم. او بعد از هشت ماه یعنی زمانی که کل فیلمبرداری تمام شد، از بین ما رفت. من خوشحالم که سهیم بودم در نگاه داشتن آخرین یادگارهای او.»

او خاطراتش را این‌گونه ادامه داد که «در سریال، آن لحظه که چادر را پشت به دوربین روی سرم می‌اندازم و برمی‌گردم،‌ همان لحظه، لحظه ورود من به سریال و جایگزینی من با پوپک بود. در ‌آن لحظه با عاطفه نوری که نقش نسرین را بازی می‌کرد،‌ دیالوگ داشتم. عاطفه پشت دوربین بود و به محضی که من برگشتم و دیالوگ را رو به دوربین شروع کردم، دیدم عاطفه گریه‌کنان از پله‌ها رفت. من یک لحظه شوکه شدم. نگاهم چرخید به پشت مانیتور و دیدم که همه عوامل دارند گریه می‌کنند. این خیلی لحظه تلخی بود. خیلی عجیب بود چون درست همان لحظه پوپک زنده اما در کما بود و همه ما غمگین بودیم.»

بهروز بقایی، کارگردان سریال دنیای شیرین دریا هم درباره او گفته: «مرگ پوپک گلدره شاید تلخ‌ترین اتفاقی بود که در زندگی هر کدام از ما که با او کار کرده بودیم افتاد، پوپک گلدره دارای شخصیت هیجان‌انگیزی بود و در آن زمان یک ماشین رنو داشت که آن را بر می‌داشت و به لب دریا می‌رفت و با سرعت بسیار بالا رانندگی می‌کرد و من بارها به پوپک گوشزد می‌کردم که این سرعت بالا برای تو و سلامتیت خطرناک است اما او گوش نمی‌داد و می‌گفت من عاشق سرعت هستم و سرانجام مرگ او هم به دلیل سرعت بالایی بود که منجربه تصادف شد.»