آزادی‌خواهی در کسوت نقاش

وی شرح می‌دهد: «ماجرای نابینایی چشم استاد نیز از این قرار بود که کمال‌الملک به منزل آقای گنجی (سالار معتمد) دعوت می‌شوند. در اتاقی که به ایشان اختصاص داشته استراحت می‌کنند؛ صبح پیشخدمت صبحانه را می‌آورد؛ شیری که به همراه صبحانه آورده می‌شود، خراب و مانده بود که ایشان از خوردن آن امتناع می‌کند، آقای گنجی متوجه ماجرا شده و می‌خواهند پیشخدمت را تنبیه کنند که کمال‌الملک واسطه‌گری و میانجی‌گری می‌کند؛ آقای گنجی عصبانی شده و پاره آجری را به طرف پیشخدمت پرتاب می‌کند که به اشتباه به چشم استاد برخورد کرده و شیشه عینک وی شکسته می‌شود و به چشم آسیب می‌رسد. کمال‌الملک را به بیمارستان مشهد می‌برند، ولی چشم او مداوا نمی‌شود، از آنجا استاد را به تهران منتقل می‌کنند که در تهران نیز مجبور به تخلیه چشم می‌شوند. وقتی که برای تحقیق و کشف حقیقت ماجرا از تهران به نیشابور می‌آیند، کمال‌الملک و دوستانش داستانی غیرواقعی را عنوان می‌کنند که آقای گنجی گناهکار نشود و آن داستان نیز گیر کردن پا به طناب چادر و زمین خوردن استاد و آسیب دیدن چشم وی است. در واقع این داستان را برای ماموران باز گو می‌کنند که برای آقای گنجی گرفتاری درست نشود.» همین آسیب دیدن چشم استاد موجب می‌شود دو تابلو از کارهای آخر او ناتمام بماند. سال ۱۳۶۲ علی حاتمی کارگردان نامی ایران، فیلمی بر اساس زندگی این هنرمند با بازی جمشید مشایخی ساخته که اگر چه به لحاظ تاریخی چندان وفادارانه نیست؛ اما از لحاظ شخصیت‌پردازی، درویشی و بزرگ‌منشی کمال‌الملک در آن به خوبی به تصویر درآمده است. مشایخی که برای نزدیک شدن به این شخصیت تلاش زیادی کرده بود در باره این هنرمند می‌گوید: «جالب است برایتان تعریف کنیم که در آن زمان روبه‌روی وزارت ارشاد یک مرد سنگ تراش حدودا ۹۰ ساله بود و ایشان خاطراتی از استاد کمال‌الملک داشتند که من و مرحوم علی حاتمی به دیدنشان رفتیم. یک بخش از تعاریف ایشان این بود که استاد بسیار انسان خاکی بودند، همیشه در سلام دادن پیشدستی می‌کردند؛ به‌طوری‌که من هیچ زمانی نتوانستم زودتر به ایشان سلام بدهم.»

از کمال‌الملک آثار زیادی به جا مانده که تنها ۱۷۰ اثر به دوران حضورش در دربار مربوط می‌شود که معروف‌ترین آنها تالار آینه است. کمال‌الملک سرانجام در ساعت ۱۴ یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی بر اثر کهولت سن بیمار شد و در ۹۳ سالگی در منزل نوه دختری‌اش درگذشت. او وصیت کرده بود در باغ خودش واقع در حسین‌آباد دفن شود تا آرامگاه وی محل استراحت دوستان و دوستدارانش باشد، اما بنا به دلایلی وی را در نیشابور مجاور مزار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری به خاک سپردند.