خاطرات و مخاطرات پذیرش نقش شمر

به گزارش خبرآنلاین، وی دراین‌باره توضیح داد: ماجرای پذیرفتن این نقش هم جالب است. هر زمان که می‌خواستم برای بستن قرارداد به دفتر فیلم‌سازی بروم، بچه‌ها دورم را می‌گرفتند و می‌گفتند نقش خوب بگیر! وقتی که صحبت از «مختارنامه» شد، اهل خانواده خوشحال بودند. روزی که قرار بود به دفتر آقای فلاح(تهیه‌کننده مختارنامه) بروم، دوباره تاکید کردند که حتما نقش خوب بگیرم. وقتی وارد دفتر شدم، آقای میرباقری تا مرا دید گفت: تو شمر منی. من جا خوردم. گفتم حتما شوخی می‌کند. شاید منظورش این است که فکر کرده من در طول کار اذیتش می‌کنم؛ اما وقتی قرارداد نوشته شد، دیدم من واقعا شمر شدم. مانده بودم که چه کار کنم. هم دوست داشتم در این کار باشم و هم آزرده و نگران که چرا من باید نقش شمر را بازی کنم. اصلا چرا من؟ چه سنخیتی با این شخصیت دارم؟ هر قدر فکر کردم دیدم عقلم به جایی قد نمی‌دهد. اما از ایفای آن نقش اصلا پشیمان نیستم؛ چون بسیار برای من برکت داشت.

فیلی افزود: گاهی اوقات عده‌ای جوان، آن هم از روی تعصب و خشم، زمانی که مرا در خیابان می‌دیدند، نزدیک من هم نمی‌آمدند و از دور تهدید می‌کردند، احتمالا پیش خودشان فکر می‌کردند من واقعا شمرم. یک‌بار دیگر هم داشتم راه می‌رفتم یک چیز خیلی محکمی به سرم اصابت کرد، یک خانم با کیفش محکم به سرم کوباند و به من گفت «کار بدی کردی که نقش شمر را بازی کردی، من کارهای تو را دیده بودم و آنها را هم دوست داشتم و دلم می‌خواست با همان روند کار را انجام دهی.» این خشم و عصبانیت او تا جایی ادامه پیدا کرد که من به او گفتم خانم ببخشید، اشتباه کردم، دیگر این کار را نمی‌کنم.

یک‌بار دیگر در شبکه کوثر، عرب‌ها از کشورهای اطراف می‌آمدند روی خط و از من حلالیت می‌طلبیند، علت را پرسیدم، گفتند زمانی که ما کار را می‌دیدیم، کلی نفرینت کردیم و به تو فحش دادیم؛ ولی حالا که خودت را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که آن‌طور نیستی. من هم از این بابت خوشحال بودم که این باورپذیری در مردم به وجود آمده است و نقش شمر را پذیرفته‌اند.