آموختن ردیف موسیقی در خواب

این هنرمند برجسته که در زمان حیات موفق به دریافت نشان درجه یک هنری شد و در زمره چهره‌های ماندگار موسیقی قرار گرفت، فروردین ۱۳۱۰ در آمل به دنیا آمد. وی با موسیقی از خردسالی آشنا شد و در دامان یکی از نوازندگان برجسته دوران خود، ردیف موسیقی ایرانی را به‌صورت غیر‌مستقیم فرا گرفت. خود ماجرای فراگیری‌اش را این‌گونه شرح داده است: «دو ساله بودم که روی زانوی عبدالحسین شهنازی (برادر کوچک علی‌اکبر شهنازی) که تار می‌نواخت، خوابم می‌برد. گاه که مادر می‌آمد مرا ببرد، شهنازی می‌گفت این بچه خواب نیست، گوش می‌دهد … وقتی مادرم می‌خواست مرا از زانوی ایشان بلند کند من گریه می‌کردم و درواقع نشان می‌دادم که حق با ایشان بود و درهمان عالم کودکی از ساز ایشان لذت می‌بردم و آرام می‌شدم. در نتیجه حدود چهار ساله بودم که با دهان، تمام ردیف‌های موسیقی را از حفظ بودم و با همان روحیه و لحن کودکی با دهان می‌نواختم و پدرم که گاه تار می‌نواخت، وقتی قطعه‌ای مثلا درآمد شور را اشتباه می‌زد، از من که می‌دانست همه ردیف‌ها را از حفظ شده‌ام، نحوه صحیح را می‌پرسید یا من خودم با دهان، قطعه درست را می‌نواختم و اجرای درست را به پدرم یادآوری می‌کردم.»

فرهنگ جوان با نبوغی که از خود نشان داد بدون اینکه به شکل مرسوم استادی داشته باشد، توانست در کودکی در شمار معدود نوازندگانی قرار گیرد که در رادیو اجازه تکنوازی داشتند. این هنرمند دراین‌باره توضیح داده است: «زمانی که ۱۰ سالم بود روزی از من خواستند که به‌عنوان نوازنده سولو در رادیو بنوازم. تا قبل از آن در رادیو تعداد بسیار اندکی تکنوازی می‌کردند. رئیس ارکستر سمفونی تهران درآن زمان شخصی بود به نام پرویز محمود که در مدرسه «نوربخش» که الان بخشی از تالار وحدت است، از من امتحان گرفت. من همان جا در حضور ایشان در امتحان نوازندگی تار شرکت کردم و در همان نشست اول کارمن چنان توجه حاضران را جلب کرد که ایشان از من خواست در رادیو تار بنوازم آن هم نه به‌صورت هم نوازی، بلکه به‌عنوان سولو یا تکنوازی! و این طور شد که من یک پسر ۱۰ ساله به‌عنوان نوازنده سولو، به رادیو رفتم. درآن زمان نوازندگی سولو چندان مرسوم نبود و فقط چند نفر تکنواز بودند همانند مرحوم عبدالحسین شهنازی، شادروان احمد عبادی و شادروان مجد و مرحوم حسین یاحقی (دایی پرویز یاحقی)  من در واقع در شمار اولین تکنوازان در رادیو بودم.» ورود فرهنگ شریف به رادیو موجب آشنایی‌اش با پرویز یاحقی، نابغه‌ دیگری در موسیقی ایرانی شد که او نیز از سن کم به رادیو راه یافته بود. شریف درباره این آشنایی گفته است: «روزی به محل ارکستر رادیو رفتم و آنجا منتظر بودم که صدایم کنند. آنجا پرده‌ای آویخته بود وقتی کنار زدم دیدم یک پسر ۱۰ ساله آنجا نشسته و ویولون می‌نوازد. به من گفت اینجا چه کار می‌کنی؟ گفتم از من خواسته‌اند که سولو بنوازم! با تعجب انگشتش را به سمت من گرفت و گفت تو؟! گفتم بله! آن روزهمه با تعجب به من نگاه می‌کردند و حالتی داشتند که چه طور می‌شود به من برنامه بدهند اما وقتی ساز مرا شنیدند به کلی دگرگون شدند. آن پسر ۱۰ ساله که آنجا بود، آمد نزدیک من و ازمن آدرس گرفت و گفت من می‌خواهم شما را ببینم بیا با هم یک ارکستر درست کنیم! آنجا من متوجه شدم که آن پسر ۱۰ ساله پرویز یاحقی است و این در واقع آنجا نقطه شروع آشنایی و دوستی و همکاری من با پرویز یاحقی بود.»

به زودی آثار نواخته شده‌اش در رادیو با استقبال مخاطبان و اهل هنر همراه شد و دیگر هنرمندان نیز به کار با او راغب شدند. شریف درباره آشنایی‌اش با داریوش رفیعی از خوانندگان مطرح آن زمان توضیح داده‌است: «یک روز در چهار راه استانبول با داریوش رفیعی که آن روزها خیلی طرفدار داشت، ملاقات داشتیم. یادم هست که او به پرویز گفت من یک قطعات تاری از رادیو شنیدم و متعجبم که نوازنده این قطعات کی بوده و چرا کسی نوازنده‌اش را نمی‌شناسد و چرا قبلا از رادیو این اجرا را نشنیده بودم. بیژن ترقی (ترانه سرا) به من اشاره کرد و گفت: نوازنده آن قطعات، فرهنگ شریف است. داریوش رفیعی گفت فرهنگ شریف کیه؟ بیژن به من اشاره کرد و گفت: ایشون هستند. داریوش رفیعی با تعجب به من نگاه کرد و گفت؟ ایشون؟ البته بعدها از نزدیک نوازندگی مرا دیدند ولی از همان روز آشنایی من با آقای رفیعی هم شروع شد.» پس از آن بهترین خوانندگان هم‌دوره‌اش چون حسین قوامی، ایرج خواجه‌امیری، تاج اصفهانی، غلامحسین بنان، محمدرضا شجریان و محمود محمودی خوانساری کارهای متعددی با او ضبط و ارائه کرده‌اند که در شمار بهترین آثار این هنرمندان هستند. اکبر گلپایگانی خواننده معروف که او نیز با شریف آثار مشترک زیادی دارد درباره این هنرمند گفته است: « تار فرهنگ شریف پرچم ایران است.» شریف چند سال در آمریکا اقامت کرد و در دانشگاه‌های معتبر آنجا نیز کرسی استادی داشت. وی بعد از بازگشت به ایران کلاس تدریس خصوصی تاسیس کرد و در کلاس‌های دانشگاه به‌عنوان نوازنده میهمان دعوت شد. سیمین دانشور در سال‌های تدریس زیباشناسی در دانشگاه تهران، سال‌های ۱۳۴۰ گاه از فرهنگ شریف دعوت می‌کرد که در کلاس‌های استتیک برای دانشجویان تار بزند و او نیز با کمال فروتنی می‌پذیرفت.  فرهنگ شریف پس از سال‌ها بیماری در ۱۷ شهریور ۱۳۹۵ در ۸۵ سالگی در تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.