سیگار و قهوه و موسیقی و نقاشی و...

لینچ عادت دارد پیراهن سفید بپوشد ودکمه‌هایش را هم تا یقه ببندد. شلواری خاکستری رنگ به پا می‌کند و کت اسپورت تیره رنگ. موهایش را به شکل عجیب و غریب آرایش می‌کند و سیگاری می‌کشد که هیچ ماده افزودنی جز تنباکو در آن نیست. او هر روز در یک فنجان بزرگ قهوه می‌نوشد. پیش‌تر گفته فکر کنم میزان مقاومتم در برابر کافئین خیلی بالا باشد؛ برای من همیشه قهوه نوشیدن و سیگار کشیدن بخشی از زندگی هنری بوده است. چیزی در قهوه نوشیدن و سیگار کشیدن وجود دارد که شادم می‌کند و باعث می‌شود راحت‌تر فکر کنم. او دوران بازنشستگی از سینما را می‌گذراند؛ اما عادت دارد مدام در زندگی اش تجربه کند و به همین خاطر هم آلبوم موسیقی منتشر کرده و هم نقاشی‌هایش را به تماشا گذاشته است. خیلی جدی بخشی از اوقات روزانه‌اش را با رنگ‌ها و بوم‌ها می‌گذراند و نقاشی می‌کشد. البته گوش دادن به موسیقی هم یکی از عادت‌های مهم او در زندگی است. می‌گوید نمی‌توانم موسیقی گوش کنم و کار دیگری انجام بدهم. از این کار متنفرم. اگر موسیقی در پس زمینه ذهنم حضور داشته باشد اعصابم را خرد می‌کند، انگار مگس یا حشره‌ای مزاحم شود. در استودیو ما دو بلندگوی بزرگ داریم و این شیوه درست موسیقی گوش دادن است. وقتی به موسیقی گوش می‌دهم، یعنی فقط به موسیقی گوش می‌دهم.