خدایا به ما رحم کن

قلب من سرشار از احساس و شادی است! نمی‌دانم چه لطافت طبع آسمانی، چه لذت بی‌نهایتی در آن نفوذ کرده است که وجودم را به آتش می‌کشد. گویی تاکنون عاشق نبوده‌ام! به من بگو این آشفتگی عجیب، این نمونه بیان‌نشدنی شادی و شعف، این لرزش‌های الهی عشق از کجا می‌آیند؟ آه، خواهر، فرشته، زن، ماری سرچشمه تمام اینها خود تو هستی! اینها مسلما چیزی جز پرتوی ملایم از روح آتشین تو نیست با اینکه قطره اشکی پنهان و غم‌بار است که که مدت‌هاست در سینه من جاگذاشته‌ای.

خدایا! خدایا! به ما رحم کن و هرگز مارا از هم جدا نکن! چه می‌گویم؟ ایمان ضعیفم را ببخش. تو هرگز ما را از هم جدا نمی‌کنی. خداوندا، تو جز رحمت برای ما چیزی نمی‌فرستی... نه، نه، بیهوده نیست که روح و جسم ما برانگیخته شده و با کلام تو ابدی می‌شود. کلام تو که در ژرفای وجود ما فریاد بر می‌آورد. پدر، پدر... دست ما را بگیر و قلب شکسته ما را به پناهگاه امن خود ببر. آه، تو را شکر می‌گوییم و برای هر آنچه به ما داده‌ای و پس از این به ما عطا خواهی کرد تو را ستایش می‌کنیم.

آمین. آمین.