داستان یک عمر مبارزه جسورانه

 میراثی که شیخ مجیب‌الرحمان از خود به جای گذاشته بود، بزرگ‌تر از آن بود که با چنین جنایتی از میان برود. میراثی که مجیب‌الرحمان در کتاب «خاطرات ناتمام» آن را به روایت و خط خودش تشریح کرده است.  کتاب «خاطرات نا‌تمام» که اخیرا از سوی انتشارات کتاب‌سرا با ترجمه آرمین منتظری و در ۴۹۰ صفحه منتشر شده حاوی مجموعه‌ای از دست‌نوشته‌های شیخ مجیب‌الرحمان، رهبر استقلال بنگلادش است. او در این نوشته‌ها که درمدت اقامت در زندان به رشته تحریر درآمده، داستان زندگی و مبارزات سیاسی خود را در اوان جوانی تا مدتی قبل از رسیدن به ریاست‌جمهوری شرح داده است. اساسا خانواده مجیب‌الرحمان در بنگلادش خانواده‌ای سرشناس و محبوب است. مجیب خود در نوشته‌هایش می‌نویسد که خانواده‌اش حتی در دویست سال گذشته نیز از خاندان‌های متشخص منطقه بنگال بوده‌اند. مجیب خود در سال ۱۹۲۰ در روستای کوچک تونگیپارا در بخش فریدپور به دنیا آمد. او به محض ورود به دانشگاه فعالیت‌های سیاسی را آغاز کرده و جذب حزب مسلم‌لیگ شد. آشنایی او با شهید حسین سهروردی که از شخصیت‌های بنام بنگلادشی بود و در هند و پاکستان آوازه نیکی داشت، موجب شد او بیش از گذشته با سیاست آشنا شود. آن‌طور که خودش می‌گوید سهروردی اصول اخلاقی سیاست را به او آموخت.  مجیب‌‌الرحمان بیش از آنکه یک سیاستمدار کلاسیک باشد، یک مبارز اجتماعی و مدنی بود.

مطالبات او در دوران مبارزاتش نشان می‌دهد که او تا چه اندازه به حقوق مدنی مردم اهمیت می‌داد. او یکی از رهبران مبارزه در راس جنبش زبان ملی بود. جنبشی که خواستار تعیین زبان بنگالی به‌عنوان زبان رسمی بنگال شرقی بود. مجیب در این خصوص با هیچ‌کس تعارف نداشت و حتی در مقابل محمد علی جناح نیز که مدعی رسمیت یافتن زبان اردو بود، ایستاد. شجاعت و جسارت از ویژگی‌های برجسته مجیب‌الرحمان بود. در سخنرانی‌ها و اعلام مواضعش بسیار صریح بود و از هیچ چیز نمی‌هراسید. با مراجعه به متن کتاب کاملا مشخص است که مجیب کسی بود که همه شئون زندگی خود را در راستای مبارزه برای آزادی و استقلال مردم بنگلادش به حرکت درآورده بود. همه فعالیت‌ها و مبارزات مجیب در راستای زنده کردن حق مردم بنگال بود. مردمی که در آن زمان به واسطه تبعیض‌های رواداشته از سوی حکومت مرکزی در کراچی حقوق مدنی‌شان پایمال شده بود و در فقر و فاقه به سر می‌بردند. صراحت مجیب را می‌توان در سخنرانی‌اش در تاریخ ۲۵ آگوست سال ۱۹۵۵ در مجلس موسسان در کراچی به وضوح مشاهده کرد؛ آنجا که می‌گوید: «آنها می‌خواهند از عبارت پاکستان شرقی به جای بنگال شرقی استفاده کنند. ما بارها درخواست کرده‌ایم که شما باید در این عبارت به جای پاکستان از کلمه بنگال استفاده کنید. کلمه بنگال تاریخی پشت خود دارد و از سنت‌های مربوط به خود برخوردار است. شما تنها زمانی می‌توانید آن را تغییر دهید که قبل از آن از مردم نظرخواهی کرده باشید. ما حاضریم یک کل واحد را به همراه همه ملحقاتش در نظر بگیریم. بنابراین از دوستانم در آن ناحیه می‌خواهم به مردم اجازه دهند نظرشان را به هر شکلی که صلاح می‌دانند، بیان کنند. حالا این نظرخواهی می‌خواهد به شکل همه‌پرسی باشد یا هرگونه رجوع به آرای مردم.»  ویژگی دیگر مجیب‌الرحمان در طول مبارزات سیاسی‌اش کادرسازی و تربیت نیروهای حزبی بود.

مجیب‌الرحمان به برگزاری جلسات حزبی بسیار اهمیت می‌داد. او همچنین معتقد بود حزب حتما باید روزنامه داشته باشد و نظرات خود را در قالب روزنامه به اطلاع همگان برساند. از همین رو بود که مجیب‌الرحمان پیشنهاد تاسیس حزب عوامی لیگ را مطرح کرد تا بتواند در مقابل حزب مسلم لیگ که به حزبی در دست هیات حاکمه تبدیل شده بود، بایستد و اتفاقا در چارچوب همین فعالیت حزبی بود که او توانست در نهایت بسیج مردمی را در حمایت از اهداف خود شکل دهد و در نهایت به ریاست‌جمهوری بنگلادش مستقل برسد.