وجود خوش یمن یک بازیگر

خودش در باره این دوره گفته بود: «من دچار بیمار تنگی نفس هستم و کارکردن برایم مشکل است. کارهای زیادی به من پیشنهاد می‌شود، ولی ترجیح می‌دهم فعالیت هنری نداشته باشم. گاه به تهیه کننده‌ها می‌گویم که بیش از ۴ ساعت نمی‌توانم در محل فیلم‌برداری حضور داشته باشم ولی آنها به فکر سرمایه‌شان هستند و قبول نمی‌کنند. درحال‌حاضر در قرارداد کار نوشته می‌شود که از حین فیلم‌برداری، با بروز بیماری شدید، هزینه آن با تهیه کننده است ولی چقدر این امر عملی می‌شود؟ یک بار پای من سر فیلم‌برداری شکست و آنها به من گفتند باید در بیمارستان دولتی عمل کنی و گرنه پول آن را نمی‌دهیم. این حرف‌ها دلسردی می‌آورد »بهمن فرمان‎‌آرا درباره حضور او در یکی ازفیلم‌هایش نوشته است: بازى کردن حسین کسبیان در فیلم «شازده احتجاب»، کاملا اتفاقى بود. از آن شانس‌هاى یک در هزارى که گاهى در فیلم‌سازى به‌کارگردانى رو می‌کند. نقش «مراد» را قرار بود دو هنرپیشه دیگر بازى کنند ولى وقتى هرکدام از آن دو نفر به دلایلى سر فیلم‌بردارى حاضر نشدند، «جمشید مشایخى» و «ولى شیراندامى» به من گفتند که «حسین کسبیان» را براى این نقش خبر کنیم. چنین کردیم و او با اتوبوس، شبانه خود را به اصفهان رساند و بدون اینکه قراردادى داشته باشد و چانه‌ای زده باشد، صبح سر فیلم‌بردارى حاضر شد.این، شروع یک دوستى سى واندى ساله‌ای شد که تا زمان مرگش ادامه داشت. صرف نظر از اینکه کسبیان در «شازده احتجاب» بازى درخشانى ارائه داد، من معتقد شدم که وجودش براى من و فیلم‌هایم خوش یمن است که وقتى با رفاقتمان جمع می‌شد، مرا خیلى راغب به‌کار کردن با حسین می‌کرد. او بعد از شازده احتجاب در فیلم «سایه‌هاى بلند باد» نقش «تقى میراب»، در بوى کافور نقش «عبدالله» و در «خانه‌ای روى آب» نقش «پدر ژاله» را براى من بازى کرد. در فیلم «یک بوس کوچولو» هم من سکانسى در قهوه خانه‌ای میان راه براى او نوشته بودم که قرار بود نقش شیخ‌حسن قهوه‌چى را بازى کند. ولى او گفت به‌خاطر آسم شدید نمی‌تواند مدت طولانى در اتومبیل باشد و من هم نهایتا آن سکانس را از فیلم حذف کردم. معلوم بود که آسم شدید کلافه اش کرده و می‌گفت که دیگر میل به غذا ندارد و جثه نحیفش گواه این مطلب بود.»

مرضیه برومند، فیلم‌ساز کودکان و نوجوانان نیز گفته است: « امثال حسین کسبیان درباره کارشان احساس مسوولیت زیادی داشتند. به همین دلیل وقتی به‌عنوان بازیگر کنارم بودند، احساس می‌کردم از پشتوانه‌ای محکم برخوردارم. هرگز هیچ‌کس از ایشان رنجشی به دل نگرفت، چراکه همواره رعایت حال همه را می‌کردند. البته این ویژگی‌های مثبت در بسیاری از هنرمندان پیشکسوت دیگر هم وجود داشت و این چنین بود که دوستان پیشکسوتی مانند آقایان مرتضی احمدی، کیومرث ملک مطیعی، سروش خلیلی‌ و... گویی متعلق به دنیای دیگری بودند. انگار آدم‌های امروز نبودند، همه آنها از خصایص ویژه انسانی مانند ادب‌، متانت‌، راستگویی‌، زندگی سالم و نگاه همه‌گیر برخوردار بودند. آنها همه را دوست داشتند.»