سرمشق چیزنویسی ایرانیان

«پس از مشاهده عظمت کتابخانه عظیم لندن و تامل آن‌ همه کتب نفیسه نادره از عربی و فارسی و ... شوق مطالعه آنها چنان بر من غلبه کرد که بی‌اختیار اهل و وطن و خانواده را- نمی‌گویم فراموش کردم- ولی موقتا خیال آنها را به کناری گذاردم.» این بخشی از خاطرات خودنوشته علامه محمد قزوینی است؛ زمانی که تنها ۲۷ سال داشته است. او در سال ۱۲۵۶ در تهران به دنیا آمد و در ششمین روز از خرداد ۱۳۲۸ در تهران درگذشت. بیشتر ایرانیان نام او را روی جلد دیوان‌های حافظ و کنار نام قاسم غنی، دیگر ادب‌پژوه و سیاستمدار ایرانی، به‌خاطر می‌آورند.

خودش گفته: «در اوایل سنه ۱۳۲۲ برادرم میرزا احمدخان که آن‌وقت در لندن بود، چون شوق مفرط مرا به دیدن نسخ قدیمه نادره می‌دانست، به من نوشت که بد نیست تا من اینجا هستم، سفری به لندن بکنی و کتابخانه بزرگ اینجا را تماشایی بنمایی و سپس بعد از چندماه دیگر با هم مراجعت خواهیم کرد. من نیز به قول معروف که «کور از خدا چه می‌خواهد؟ دو چشم بینا» بلاتامل پس از وداع ابدی با مادر که در بیرون دروازه قزوین با چشم‌های پر از اشک وقتی که گاری پستی حرکت کرد به من گفت: من یقین دارم دیگر روی تو را نخواهم دید، در پنجم ربیع‌الثانی ۱۳۲۲ از طهران حرکت کرده، از راه روسیه و آلمان و هلند به لندن سفر کردم» سفر او بیست سال به درازا کشید و مدت‌ها در فرانسه، انگلستان و آلمان اقامت داشت. در لندن پس از آشنا شدن با طرز کار خاورشناسان، به دعوت پروفسور ادوارد براون و امنای اوقاف گیب دست به‌کار تصحیح و انتشار «تاریخ جهانگشای جوینی» زد و پس از دو سال اقامت در لندن، در ماه ربیع‌الثانی ۱۳۲۴ به پاریس رفت. قزوینی در سال ۱۳۱۸، به‌علت جنگ جهانی دوم فرانسه را ترک کرد و برای اقامت دائم به ایران بازگشت. در ایران نیز اوقات قزوینی پیوسته مصروف مطالعه و تحقیق و تصحیح متون قدیمه بود.

قزوینی درباره محمدعلی جمالزاده نوشته است: «آقای سیدمحمدعلی‌خان جمال‌زاده، یکی از مهم‌ترین امیدهای آینده ایران که کتاب «روابط روس و ایران» او نمونه‌ای از وسعت اطلاعات و قوه انتقادی و تدفیق اوست به سبک اروپاییان و کتاب «یکی بود و یکی نبود» او نموداری از شیوه انشای شیرین سهل و ساده خالی از عناصر خارجی اوست و اگرچه این سبک انشا کار آسانی نیست و به‌اصطلاح سهل و ممتنع است ولی مع‌ذلک، فقط این طرز و شیوه است که باید سرمشق چیزنویسی هر ایرانی جدیدی باشد که میل دارد به زبان پدر مادری خودش چیز بنویسد.»