به‌عنوان مثال یک بار او به تیم دانیل ایمیل زد و از آنها خواست تا از افرادی که کاندیدای دریافت شغل هستند عکس پیدا کنند تا او بتواند ببیند آنها چه شکلی هستند. همچنین از آنها خواست تا سن متقاضیان را تخمین بزنند. در پایان یکی از جلسات کارول گفت لباس مصاحبه‌شونده شبیه راهبه‌ها بود. وقتی با یک خانم سیاه‌پوست برای شغل دیگری مصاحبه می‌کرد، نگرانی خود را نسبت به اینکه ممکن است او به‌خاطر رنگ پوستش جدی گرفته نشود، بیان کرد. دانیل و تیم او از چنین اظهارنظرهایی ناراحت‌ بودند. درنهایت دانیل روش صراحت و صداقت را در پیش گرفت. او می‌گوید: «من به‌عنوان فرد ارشد تیم همواره سعی کردم قبل از آنکه او خودش را به دردسر بیندازد، مداخله کنم.» به‌عنوان مثال؛ وقتی او درخواست اطلاعات نامربوط درباره کاندیداها را کرد، دانیل جواب داد: «ما چنین اطلاعاتی را درخواست نمی‌کنیم چون مبنای تصمیم‌گیری ما این نیست. ما بر شایستگی‌ها متمرکز هستیم.» و زمانی که کارول خواست از متقاضیان عکس داشته باشد، او جواب داد: «لطفا مجددا چنین درخواستی از ما نکن. این قابل‌قبول نیست.» در عین حال، او هرگز کارول را متهم به نژادپرستی یا تعصب نکرد. او می‌گوید: «من نمی‌خواستم درباره نیت‌ها و یا شخصیت  اخلاقی او قضاوتی داشته باشم... حتی پدر و مادر من هم گاهی اوقات چنین نکاتی را ذکر می‌کنند.» پاسخ‌های کارول متفاوت بود. گاهی اوقات قبول نمی‌کرد که حالت تهاجمی دارد و می‌گفت احتمالا حرف من را درست نشنیده‌اید. گاهی اوقات نیز معذرت‌ می‌خواست. اما طی زمان به‌نظر می‌رسید که حرف‌های دانیل اثرگذار بود. به نظر دانیل «او اکنون کمتر حالت تهاجمی دارد. اوضاع بسیار بهتر شده است.»