به گزارش سایت خبری ساکرنت، موسسه حسابرسی «کی پی ام جی» که یکی از چهار موسسه بزرگ حسابرسی جهان است، ارزش باشگاه منچستریونایتد را در پایان فصل رقابت‌های (۲۰۱۶-۲۰۱۵) اندکی بیش از سه میلیارد یورو برآورد کرده است. همچنین مجله فوربس برند منچستریونایتد را با ارزشی معادل ۳/ ۳ میلیارد دلار در رده نخست ارزشمندترین برندهای باشگاه‌های ورزشی جهان قرار داده است. در واقع فلسفه فوتبالی باشگاه منچستریونایتد بر یک اصل ساده قرار دارد: ایجاد ارزش و حفاظت از آن. بر همین اساس، آلکس فرگوسن موفق شد با اتخاذ رویکرد هجومی(نه به معنای فوتبالی آن بلکه از منظر خلق ارزش افزوده)؛ منچستریونایتد را به قوی‌ترین برند ورزشی در زمان جدایی خود از این باشگاه(۲۰۱۳) تبدیل کند. به‌عنوان یک «نمونه موردی» دیگر، طی ماه‌های اخیر شاهد تقابل دو رویکرد فوتبالی بوده‌ایم؛ «تیکی تاکا» و «کاته‌ناچیو». اولی رویکردی هجومی داشته و عمدتا با «پپ گواردیولا» شناخته می‌شود و دومی سبکی تدافعی را در پیش می‌گیرد و معمولا با مربیان ایتالیایی نظیر «آنتونیو کونته» شناخته می‌شود. فلسفه کاته‌ناچیو بر «کمربند دفاعی سازمان یافته» به‌منظور خنثی سازی حملات حریف و بهره‌مندی از فرصت‌های احتمالی تاکید دارد و اولین هدف فلسفه کاته‌ناچیو، «گل نخوردن» است. اما کدام فلسفه در فرآیند «خلق ارزش» موفق‌تر است؟

با این مقدمه به دنبال آن هستیم تا بررسی کنیم؛ تیکی‌ تاکا چه ربطی به «مدیریت ریسک سازمانی» دارد؟ یکی از اصولی که استاندارد بین‌المللی مدیریت ریسک(ایزو ۳۱۰۰۰) بر روی آن تاکید دارد؛ ایجاد ارزش و حفاظت از آن است. «مدیریت ریسک، ارزش را ایجاد و از آن محاظت می‌کند.» بر این اساس؛ مدیریت ریسک سازمانی با مفهوم مدیریت ریسک سنتی متفاوت است. مدیریت ریسک سازمانی به‌عنوان فرآیندی است که تمامی فعالیت‌های مرتبط با مدیریت ریسک را در سیستمی یک‌پارچه و در یک چارچوب کلی ترکیب می‌کند در حالی‌که مدیریت ریسک سنتی به‌صورت بخش به بخش به شرکت نگاه کرده و ریسک را جداگانه برای هر بخش محاسبه می‌‌کند (کلفنیر و همکاران، ۲۰۰۳). علاوه‌بر آن؛ مدیریت ریسک سنتی، حالت تدافعی داشته و هدف آن حفاظت از شرکت در مقابل رویدادهای مالی در بحران است درحالی‌که مدیریت ریسک سازمانی، حالت تهاجمی داشته و هدف نهایی آن افزایش ارزش سهام‌داران است(مویلبرگ، ۲۰۰۲؛ لیونبرگ و هویت، ۲۰۰۳).

مدیریت ریسک سازمانی نه تنها تلاش می‌کند که ریسک سازمان را به حداقل برساند بلکه در پی ایجاد فرصت‌های بالقوه برای موسسه نیز هست. در واقع مدیریت ریسک سازمانی بر دو نکته بنیادین تاکید دارد؛ اول نگاه کل گرا و فرابخشی به ریسک است و دوم آن‌که ریسک را نه به عنوان یک تهدید بلکه به عنوان یک فرصت نگاه می‌کند و از موقعیت‌های مخاطره‌آمیز، فرصت ایجاد می‌کند. این نگرش کل‌گرا به ریسک بیانگر فرآیند و دیدگاه جامعی از مدیریت ریسک است که تلاش می‌کند احتمال به وجود آمدن جریان‌های نقدی منفی بزرگ را به وسیله هماهنگی و کنترل ریسک‌های جبرانی کاهش دهد.