آیا در عصر جدید شغل خود را از دست می‌دهید؟

کمی به عقب برگردیم. تاریخچه اقتصادی چند قرن گذشته را در نظر بگیرید. تکنولوژی همیشه در حال تکامل و پیشرفت بوده است. گاهی اوقات، این پیشرفت‌ها مداوم و فزاینده بوده و گاهی – مثل وقتی که موتور بخار و برق ظهور کردند – تغییر ایجاد شده بسیار چشمگیر بوده و اثرات آن در دوره زمانی کوتاهی حس شده است. اما این پیشرفت‌ها هیچ‌کدام بیکاری انبوه ایجاد نکردند. بیشتر ما شغلی داریم. درست است؛ روش کار دیگر مثل دوران قبل از اختراعات جیمز وات و توماس ادیسون نیست. هر دو اینها به افزایش بهره‌وری کمک کردند. اما هیچ‌کدام باعث بیکاری نیروی کار نشدند. تاریخ نشان می‌دهد وقتی برخی مشاغل از بین می‌روند، مشاغل دیگری به وجود می‌آیند و ما فقط نمی‌دانیم این مشاغل جدید چیست. پیشرفت‌های تکنولوژیک در نهایت باعث آسایش ما می‌شوند. ممکن است در این مسیر موانعی وجود داشته باشد، اما به عنوان یک قانون کلی، با پیشرفت تکنولوژی، میانگین درآمد سرانه افزایش می‌یابد. اقتصاددانان می‌گویند این پیشرفت‌ها بهره‌وری ما و در نتیجه میانگین درآمد ما را افزایش خواهند داد. پس مشکل چیست؟ در همین زمینه، دو مساله چالش‌زا را بررسی می‌کنیم.

حفره در مشاغل بینابینی

به این جمله توجه کنید: «با پیشرفت تکنولوژی، میانگین درآمد سرانه افزایش می‌یابد.» ممکن است این‌گونه باشد، اما این به آن معنا نیست که درآمد شخصی هر فرد بالا می‌رود. میانگین درآمد پراکندگی گسترده را نشان نمی‌دهد. خیلی از کشورهای توسعه‌یافته – به‌خصوص آمریکا، کانادا و بریتانیا – از دهه ۸۰ شاهد افزایش قابل توجه نابرابری در میزان درآمد بوده‌اند. در سال‌های اخیر، در بازار کار بینابینی (یعنی مشاغلی که نه به تخصص حرفه‌ای نیاز دارند و نه از نظر برخورداری از مهارت در سطوح بسیار پایین قرار گرفته‌اند) حفره‌ای ایجاد شده است؛ یعنی مردمی که در میانه طیف اشتغال هستند، شاهد کاهش یا از بین رفتن مشاغل‌ خود بوده‌اند. دیوید آتور، استاد اقتصاد موسسه تکنولوژی ماساچوست، به روش مفیدی در دسته‌بندی مشاغل رسیده است. در یک بعد، می‌توانیم بین کسانی که به مهارت‌های شناختی قوی نیاز دارند و کسانی که این مهارت‌ها را لازم ندارند، تمایز قائل شویم. در یک بعد دیگر، می‌توانیم مشاغل را به روتین و غیرروتین تقسیم کنیم.

مشاغل غیرشناختی و روتین قربانی اتوماسیون شده‌اند و همین امر باعث ایجاد حفره در مشاغل بینابینی شده است. افرادی که در این سطح شغل خود را از دست داده‌اند، مهارت‌های تخصصی لازم برای انتقال به موقعیت‌های شغلی سطح بالای طیف اشتغال را ندارند؛ یعنی مشاغلی که به مهارت‌های شناختی بالا نیاز دارند. آنها در عوض، مجبور شده‌اند به مشاغلی روی بیاورند که مهارت‌هایی کمتر از توانایی آنها را نیاز دارند. به همین دلیل، در طرف دیگر این طیف – یعنی شغل‌هایی که به تخصص حرفه‌ای نیاز ندارند – عرضه بیشتر شده است. کسانی که پول بیشتری درمی‌آورند، تمایل دارند برای خدماتی مثل نگهداری از کودک، باغبانی و راننده پول بیشتری بپردازند. اما از آنجا که تعداد کسانی که برای به دست آوردن این مشاغل خدماتی با هم رقابت می‌کنند به سرعت افزایش یافته، دستمزدها دچار رکود شده یا کاهش یافته است.

نقش گسترش هوش مصنوعی و روباتیک در آینده نزدیک چیست؟ تکنولوژی‌های جدید احتمالا از دسته‌بندی مشاغل روتین با مهارت‌های شناختی پایین عبور می‌کنند. برخی مشاغل روتین که مهارت‌های شناختی بالا نیاز دارند، مورد تهدید قرار خواهند گرفت، همچنین مشاغلی که مهارت شناختی بالا نیاز ندارند، اما غیرروتین هستند. مثلا شغل‌های دفتری مثل پردازش اطلاعات حسابداری یا اداره اسناد قانونی به احتمال زیاد از بین می‌روند. هوش مصنوعی بسیاری از وظایف بازاریاب‌ها را انجام خواهد داد و رستوران‌ها برای کاهش تعداد پرسنل خود از روبات‌ها استفاده خواهند کرد: یک روبات می‌تواند ساندویچ شما را آماده و سرو کند. با در نظر گرفتن همه اینها، حفره‌ای که در مشاغل بینابینی ایجاد شده بیشتر و بیشتر می‌شود و رقابت برای مشاغل بدون تخصص پایین طیف اشتغال افزایش خواهد یافت. ادامه این چرخه، نابرابری‌ درآمد را هم افزایش می‌دهد.

دوران سخت گذار

مشکل دوم به نحوه پرداختن ما به تحول و گذار برمی‌گردد. اقتصاددانان نمی‌توانند تحولات این حوزه را خیلی خوب تحلیل کنند. ما می‌توانیم با اطمینان بگوییم که پیشرفت‌های تکنولوژیک میانگین درآمد را بالاتر می‌برد و در یک دوره ۱۰ تا ۲۰ ساله مردم را غنی‌تر می‌کند. اما چگونه از این نقطه به آنجا برسیم؟ این اقدام ما تغییر و اختلال را دربرمی‌گیرد. برخی مردم شاهد از بین رفتن مشاغل خود خواهند بود و باید دنبال یک کار متفاوت بگردند. حتی ممکن است مجبور شوند محل زندگی خود را تغییر دهند. هزینه‌های احساسی ابهام را نباید نادیده گرفت. در اینجا باید جمله روی آمارا، محقق و رئیس «موسسه آینده آمریکا» را یادآوری کنیم: ما تمایل داریم اثر یک تکنولوژی را در کوتاه‌مدت بیش از حد ارزیابی کنیم، اما همین اثر در بلندمدت کمرنگ می‌شود. اینها عبارات هوشمندانه‌ای است. تکنولوژیک بودن یک چیز صرفا به این معنی نیست که باید فورا از آن استفاده کرد. نوآوری‌ها به ندرت اتفاق می‌افتند.

هیچ‌یک از اینها انکار نمی‌کند که بازار کار با اختلالی جدی از طرف هوش مصنوعی مواجه خواهد شد. اما منظورمان از «شغل» باید روشن و واضح باشد و در استفاده از آن دقیق باشیم. شغلی را در نظر بگیرید که از وظایف مختلفی تشکیل شده است. برخی از این وظایف را با هوش مصنوعی بهتر می‌توان انجام داد. اما این به این معنی نیست که آن شغل قرار است کلا ناپدید شود. وقتی هوش مصنوعی وظایف مشخصی را انجام می‌دهد، انسان وقت بیشتری به دست می‌آورد تا به وظایف دیگر و غیراتوماتیک اختصاص دهد. این تمایز بسیار حیاتی است و باعث می‌شود در پیش‌بینی‌ اینکه کدام «مشاغل» طی دهه آینده بر اثر تغییر تکنولوژیک از بین می‌روند، تغییرپذیری بزرگی پیش بیاید.  یک تحقیق که عمدتا بر اساس این ایده که یک شغل صرفا داشتن کار است انجام شده، نشان داده که ۵۰ درصد مشاغل احتمالا ناپدید می‌شوند. پیش‌بینی دوم را سازمان همکاری‌های‌ اقتصادی و توسعه (OECD) انجام داده که شغل را یک رویکرد «چندین وظیفه‌ای» می‌داند و گفته سطح واقعی فرسایش شغلی کمتر از ۱۰ درصد است.

این واقعیت ساده را فراموش نکنید که اگر تکنولوژی هزینه‌های تولید یک محصول را پایین بیاورد، قیمت کلی آن کاهش می‌یابد و میزان خرید آن محصول بالا می‌رود. البته جنبه‌هایی از پیشرفت هوش مصنوعی و روباتیک وجود دارد که باعث افزایش نگرانی می‌شود. برخی می‌گویند تکنولوژی آنقدر قدرتمند است که از نظر ذهنی و جسمی فراتر از یک زورآزمایی برای انسان است. همه مشاغل مورد تهدید هستند. تکنولوژی دیگر یک مکمل برای افراد ماهر و تحصیل‌کرده نیست، بلکه یک جایگزین کامل است. آیا واقعا این‌طور است؟ این دقیقا همان چیزی است که در دوره‌های اخلالگری تکنولوژیک در گذشته گفته می‌شد و همچنان مشاغل جدید – مشاغلی که هیچ‌کس در آن زمان فکرش را هم نمی‌کرد – ایجاد شدند. برخی حوزه‌ها وجود دارند که انسان نسبت به کامپیوتر همواره در آنها مزیت مقایسه‌ای دارد؛ هر چقدر هم سیستم‌های کامپیوتری قوی عمل کنند. بنابراین، هنوز نمی‌توان گونه انسان را از مشاغل حذف کرد.

مقابله با نابرابری

با افزایش نابرابری درآمد، باید منتظر یک عکس‌العمل شدید بود. چگونه با این عکس‌العمل مقابله کنیم؟ در انقلاب صنعتی، غنیمت تکنولوژی در ابتدا به افراد پردرآمد تعلق گرفت. مدتی بعد، با ظهور اتحادیه‌های تجاری و کارگری سازماندهی‌شده، مزیت‌های آن شامل حال طیف گسترده‌تری از مردم شد. تغییر اقتصادی تحول سیاسی و اجتماعی را به دنبال داشت، اما بین این دو وقفه‌ای هم پیش آمد. در عصر حاضر هم بار دیگر می‌بینیم که دستاوردهای مالی تکنولوژی‌های جدید عمدتا شامل حال افراد طبقه بالاتر می‌شود. درست مثل گذشته، طول می‌کشد تا نهادهای اجتماعی و سیاسی دست به‌کار شوند. نشانه‌های این اتفاق هم ظاهر شده است. مثلا جنجالی که بر سر وضعیت رانندگان اوبر پیش‌آمد را در نظر بگیرید. آیا آنها اپراتورهای آزادی هستند که فقط از یک پلت‌فرم به نام اوبر برای کار کردن استفاده می‌کنند؟ یا حداقل حق و حقوق یک نیروی کار را دارند؟

پاسخ ساده و جذاب به مساله مقابله با نابرابری درآمد، مالیات‌بندی است. اگر تکنولوژی باعث می‌شود بهتر پول جمع کنیم، مالیات بیشتر گرفتن از افراد طبقه بالا که از این طریق درآمد اضافی به دست می‌آورند، می‌تواند کمک کند از افرادی که درآمد کمتر دارند حمایت کنیم و بودجه صندوق‌های بازنشستگی، بهداشت و درمان و نگهداری از سالمندان را تامین کنیم.

اما عملی کردن این اقدام هم با در نظر گرفتن دو مشکل، کار ساده‌ای نیست.

اول، سرمایه بسیار انعطاف‌پذیر و در سطح بین‌الملل در حرکت است و بنابراین تثبیت آن کار دشواری است (بهشت‌های مالیاتی مثل ایرلند و لوکزامبورگ را در نظر بگیرید: وقتی چیزی از شرکت مایکروسافت می‌خرید، آیا این پول واقعا در سیستم مالیاتی دولت بریتانیا می‌ماند؟ خیر. در مورد پولی که آگهی‌دهندگان به شرکت‌های فیس‌بوک یا گوگل می‌دهند نیز همین‌طور است).  دوم، این اجتناب‌ناپذیر است که مالکان غول‌های تکنولوژی در دنیا بخواهند برای ذی‌نفعان خود سنگ تمام بگذارند و دولت‌ها را متقاعد کنند که برای آنها مالیات‌های سنگین در نظر نگیرند. به همین دلیل، تا جایی که بتوانند، تلاش می‌کنند در تصمیم‌گیری‌های سیاسی نقش داشته باشند.

مقابله با این اتفاق فراتر از قوه تعقل انسان نیست. دولت‌ها قدرتمند هستند. اما به زمان نیاز داریم: نهادهای سیاسی و اجتماعی باید واقعیت‌های اقتصادی جدید را بپذیرند.

در ضمن، تکنولوژی باعث تغییرات بزرگ می‌شود. برخی از این تغییرات تهدیدآمیز هستند. اما درست است؛ این تغییرات بزرگ و تهدیدآمیز در نهایت می‌توانند باعث شوند به نتایج بهتری برسیم. در چنین موقعیتی، اقتصاد به عنوان علم ثروت به ما دلیل می‌دهد احساس خوش‌بینی کنیم. جامعه و دولت‌ها باید تضمین کنند که نتیجه کار تا جایی که ممکن است به نفع افراد بیشتری تمام شود.


نظر کارشناسان درباره همزیستی مسالمت‌آمیز انسان و روبات

درست است که ماشین‌ها هوشمندتر شده‌اند، اما بسیاری از وظایف و نقش‌ها هنوز به عامل انسانی نیاز دارند. به گفته کارشناسان صنعت و علوم داده در گردهمایی مدرسه کسب‌وکار لندن با عنوان «هوش مصنوعی در مشاغل یقه سفید: آیا ماشین‌های هوشمند نیروی کار تحصیلکرده را کنار می‌زنند؟» نیروهای کار متخصص و تحصیلکرده و روبات‌هایی که به جمع‌آوری و ذخیره‌سازی داده می‌پردازند، می‌توانند در دنیایی که هوش مصنوعی به آن قدرت داده، همزیستی مسالمت‌آمیزی داشته باشند.  گیدون اسمیت، سرمایه‌گذار ارشد شرکت سرمایه‌گذاری آکسا روزنبرگ (AXA Rosenberg)، معتقد است شرکت‌ها به تحلیلگران داده‌ای نیاز دارند که هنگام سنجش شاخص‌های عملکرد، رویدادهای بخشی و فرصت‌های سرمایه‌گذاری، می‌توانند یافته‌های خود را تشریح کنند. اسمیت در ادامه گفت که روبات‌ها این قابلیت را دارند که به شرکت‌ها ارزش بدهند و پیش‌بینی‌های درآمدی داشته باشند، اما نمی‌توانند از اطلاعات به شیوه‌ای معنادار استفاده کنند. «من هنوز مجبورم جلوی ارباب رجوع بنشینم و توضیح دهم چرا فلان سهام را خریده‌ام، درحالی‌که کامپیوتر این کار را انجام نمی‌دهد.»

کریستین فوستر، مدیر نوآوری در موسسه آلان ترینگ (Alan Turing Institute) موافق است که قابلیت سیستم‌های اتوماتیک‌ در مواردی زیاد است که نیاز به دخالت انسانی وجود نداشته باشد. او می‌گوید: «هوش مصنوعی یک تکنولوژی هدف کلی است – مثل برق یا موتور بخار – که به تکنولوژی‌های مرتبط نیاز دارد تا باعث شود اتفاقاتی در کسب‌وکار رخ دهد.» او می‌افزاید: «ماشین‌ها وقتی یک مجموعه داده بسیار بزرگ در اختیار دارند، می‌توانند یاد بگیرند که چگونه مثلا برای رادیولوژی تصویربرداری کنند؛ اما شما به تکنولوژی‌های همراه هم نیاز دارید که این اطلاعات و اطلاعات دیگر را به شیوه‌ای که قابل فهم باشد، در کنار یکدیگر قرار دهید.»

دیوید پوله، موسس و مدیرعامل شرکت مشاوره و خدمات مدیریت Symphony Ventures، معتقد است ماشین‌ها به جای اینکه در شرکت‌های خدمات حرفه‌ای جایگزین کارکنان یقه سفید شوند، به آنها کمک می‌کنند. «یکی از رویدادهایی که در آینده شاهد آن خواهیم بود، همزیستی روبات‌ها و نیروی کار است. اما مساله‌ای که وجود دارد این است که کار بیشتر توسط تعداد کمتری از افراد انجام می‌شود.»  شرکت‌های اشتراک‌گذاری داده، به جای اینکه نگران باشند روبات‌ها جایگزین انسان شوند، باید رقبایی را که در حوزه کسب‌وکار آنها عرض اندام می‌کنند، جدی بگیرند. اسمیت می‌گوید: «اگر مشاوره استراتژی را در نظر بگیرید، می‌بینید افراد پول زیادی صرف تحقیقات بازار می‌کنند. در آینده احتمالا این اطلاعات را از آمازون یا شرکت‌های دیگری که در تکنولوژی داده سرمایه‌گذاری می‌کنند، می‌خرید. این واقعیتی در مورد شرکت‌هایی است که در صنعت ما فعالیت می‌کنند.»