نقش کارآفرینان

برای پاسخگویی به این سوالات باید نگاه چند بعدی داشت. در واقع کارآفرینی در شرایط بحران یکی از انواع کارآفرینی بادوام خواهد بود به این دلیل که در محیط پرریسک افراد کارآفرین باید از بین ایده‌های زیادی که همیشه آنها را برای شروع یک کار جدید وسوسه می‌کند، دست به انتخاب‌های مطمئن‌تری بزنند که این انتخاب‌ها با توجه به اینکه از بین چندین ایده یا محصول پیشنهادی انتخاب شده‌اند از ریسک کمتری برخوردار هستند و به نتیجه رسیدن آن نیز محتمل‌تر خواهد بود. علاوه بر نکات فوق همیشه در کمبود‌ها یا تحریم چیزی خلق می‌شود که در شرایط عادی رسیدن به آن با وجود رقبای خارجی خیلی دشوارتر است.

در واقع کارآفرین فردی است که از کوچک‌ترین فرصت‌ها در خلق، بهبود یا توسعه محصولی جدید برای کسب مزیت استفاده می‌کند.در حال حاضر شرایط ممکن است سخت باشد و امکانات کم، اما برای موفقیت و کارآفرینی یک کارآفرین چه دیدی باید داشته باشد؟ نقاط قوت کارآفرینی کجاست؟ کشور و مردم در کدام قسمت‌ها نیاز بیشتری احساس می‌کنند؟ آیا می‌توان از این نقاط به مزیت اقتصادی رسید؟

همان‌طور که در بالا نیز گفته شد تهدیدها برای کارآفرینان باید یک فرصت باشد و نگاه کارآفرین کشف فرصت‌ها است. البته ممکن است در این شرایط کار کمی سخت‌تر باشد اما پتانسیل‌های زیادی وجود دارد پس با تفکری متفاوت باید نسبت به محیط کسب‌و‌کار و نیازمندی‌های مردم جست‌وجوگر باشیم.

به‌طور مثال یکی از مشکلات موجود در کشور بحران آب و کشاورزی به روش سنتی است که نهایتا هدر رفت آب و منابع فراوان در این صنعت را به‌دنبال دارد. مساله این است که آیا نمی‌توان برای کشت محصولات کشاورزی با استفاده از روش‌های بهینه‌سازی و با بهبود زیر ساخت‌ها به‌صورت صنعتی و مکانیزه برنامه‌ریزی کرد و خروجی و هزینه و نهایتا قیمت را بهینه کرد؟ مراجعه به الگوهای موفق به ما در پیاده‌سازی بومی این ایده کمک می‌کند و همچنین از نگاه کارآفرینی چه بسیار فرصت اشتغال‌زایی و کسب درآمد و صادرات در این اکو سیستم به‌وجود خواهد آمد و مسیر تولید بهینه محصول با کیفیت را نیز ایجاد می‌کند. این یکی از ده‌ها مورد از فرصت‌های کسب‌و‌کار حال حاضر کشور است که با کمی نگاه تیزبینانه کارآفرینان و بررسی و پایش مستمر محیط می‌تواند به مزیت پایدار منجر شود.

نقش دولت

دولت به‌عنوان متولی فراهم کردن زیر‌ساخت‌ها باید:

۱- شرایط را برای راه‌اندازی کسب‌و‌کارها تسهیل کند، کسب‌و‌کارهای نوپا قطعا در صورت ایجاد شرایط قانونی سهل‌تر می‌توانند بهتر عمل کنند.

۲- وجود فضاهای فیزیکی بسیار در ادارات و سازمان‌های دولتی که در برخی مواقع هم بلااستفاده هستند می‌توانند در اختیار کسب‌و‌کارهای نوپا برای مدت محدودی در هنگام شروع فعالیت قرار بگیرند تا یکی از بزرگترین موانع را که هزینه‌‌های ابتدایی شروع یک کسب‌و‌کار است مرتفع کنند.

۳- دولت باید بانک‌ها را در ارائه تسهیلات یا مشارکت در کسب‌و‌کارهای نوپا تشویق کند و صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر در بانک‌ها شکل بگیرد.

۴- برای ترغیب مردم به سرمایه‌گذاری نیازمند فرهنگ‌سازی هستیم. در این زمینه بورس و فرابورس باید آموزش و تبلیغات لازم را برای جذب مردم به سرمایه‌گذاری در کسب‌و کارهای ایده محور به جای گذاشتن پول در بانک و دریافت سود ماهانه را در دستور کار خود قرار دهند. ما شاهدیم که یک خانواده ۲ یا ۳ فرزند بیکار دارد اما پول خود را در بانک گذاشته و سود ماهانه دریافت می‌کند. اگر مردم مطمئن شوند که با سرمایه‌گذاری در پروژه‌ها فرزندان آنها مشغول به کار می‌شوند و خودشان هم ذی‌نفع مالی می‌شوند حتما حداقل برای فرزندان خود در این راستا سرمایه‌گذاری می‌کنند. البته باید به این نکته توجه داشت که این امر جز با اطمینان‌سازی توسط دولت و ایجاد مشارکت مردم و جلب‌نظر آنها در پروژه‌های اقتصادی اینچنینی محقق نمی‌شود. یکی از روش‌های جلب مشارکت می‌تواند رسانه‌ای کردن و ارائه گزارش‌‌‌های مالی کسب وکارهای نوپای موفق و مصاحبه با صاحبان جوان و خوش فکر و ایده‌پرداز باشد که حتما به ترویج این رویکرد کمک خواهد کرد.

۵- سرمایه‌گذاری خارجی در فضای استارت‌آپی کشور. نگاهی گذرا به کارنامه استارت‌آپ‌های موفق این واقعیت را نشان می‌دهد که عمدتا استارت‌آپ‌هایی توانسته‌اند بخش بزرگی از بازار را تصاحب کنند و به موفقیت برسند که سرمایه‌گذار خارجی داشته‌اند. حال سوالی که در اینجا پدید می‌آید این است که علت وقوع چنین پدیده‌ای چیست و دولت چگونه می‌تواند چنین بستری را ایجاد کند؟

دولت می‌تواند در سفرهای اقتصادی و خارجی خود علاوه بر تولید‌کنندگان کشور و فعالان اقتصادی با شناسایی و شناخت صاحبان ایده آنها را نیز همراه خود دعوت کند تا با جذب مالی و زمینه‌سازی برای ایجاد بستر‌های سرمایه‌گذاری شرایطی بسیار کارآمد مهیا شود. همچنین آشنایی با سرمایه‌گذاران خارجی برای ایجاد زمینه رشد ایده‌های داخلی بسیار حائز اهمیت است.

نقش منابع انسانی فعال در کسب‌و‌کارها

افراد نیز باید در شرایط سخت متفاوت کار کنند، نوآوری و صرفه‌جویی داشته باشند و با بهره‌وری و کارآمدی بیشتری ساعت‌های مفید کاری را رقم بزنند. قطعا این زنجیره در این شرایط می‌تواند راهگشا باشد و شرایط را برای حفظ و توسعه اشتغال فراهم کند.