اولویت‌های شرکت تاتا در 150سالگی

امسال این گروه به‌عنوان یکی از قابل احترام‌ترین سازمان‌های کسب‌و‌کار در جهان صدوپنجاهمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد و چالش‌هایی که امروز با آن مواجه است، از بسیاری جهات، مشابه همان چالش‌هایی است که در شروع کار با آنها روبه‌رو بود. موسس کارآفرین این شرکت کسب‌و‌کارها را در بخش‌های صنعتی نوظهور شروع کرد و اکنون این گروه از چند شرکت تشکیل شده است که ۳۰ شرکت از آنها به‌صورت عمومی به‌عنوان زیرمجموعه یک شرکت هلدینگ به نام Tata Sons قرار گرفته‌اند که شعبه اصلی آن در بمبئی است. این امپراتوری نتیجه گسترش یک شرکت بازرگانی بود که توسط جامستجی نوسروانجی تاتا، یک پارسی (زرتشتی) که در سال ۱۸۳۹ در منطقه روستایی ایالت‌گجرات به دنیا آمده بود، تاسیس شد.

تاتا با دو هدف اصلی خود از ریشه‌های هندی آن به یک موتور محرک جهانی در صنایع متعدد تبدیل شده است. از یکسو، تاتا به شدت به سوی ارزش سهامدار جهت‌گیری کرده است: ارزش جاری این شرکت بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار است و ۴‌میلیون سهامدار دارد. از سوی دیگر، تاتا یک شرکت جامعه-محور است که بیش از ۶۰ درصد سهام آن ازسوی مجموعه‌ای از شرکت‌های بشردوست اداره می‌شود؛ شرکت‌هایی که روی سلامتی، آموزش و توسعه در جوامعی که در آن کسب‌و‌کار راه‌اندازی کرده‌اند، سرمایه‌گذاری می‌کنند. حفظ هماهنگی این دو هدف، کاری است که ناتاراجان چاندراسکاران (Natarajan Chandrasekaran) رئیس هیات مدیره شرکت تاتاسانز انجام می‌دهد.

چاندرا پس از هشت سال مدیرعامل بودن در بخش خدمات مشاوره تاتا (TCS) در فوریه ۲۰۱۷ به جایگاه فعلی خود در این شرکت رسید. درآمد TCS تحت مدیریت او تقریبا سه برابر شد و از ۳/ ۶ میلیارد دلار به بیش از ۵/ ۱۶ میلیارد دلار رسید و این شرکت به بزرگ‌ترین کارفرمای بخش خصوصی هندوستان تبدیل شد. همچنین این شرکت برای پذیرش تکنولوژی‌های جدید مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بلاک‌چین خیز برداشت. چاندرا طی ۱۸ ماه گذشته، شروع به سازماندهی شرکت‌های تحت پورتفولیوی تاتا در گروه‌های استراتژیک در خلال چند بخش شامل صنعت اتومبیل، تکنولوژی اطلاعات، مصرف‌کننده و خرده‌فروشی، خدمات مالی، توسعه زیرساخت‌ها، دفاع و هوافضا، توریسم، مخابرات و رسانه و سرمایه‌گذاری‌ها و بازرگانی کرده است. چاندرا در تامیل نادو در جنوب هند بزرگ شد و اولین غیرپارسی بود که هدایت تاتا را برعهده گرفت. او مدرک فوق‌لیسانس خود را در علوم کامپیوتر کسب کرد و به‌عنوان کارآموز به TCS پیوست. در یک سال و نیمی که چاندرا زمام تاتاسانز را برعهده داشت، یک استراتژی به نام «One Tata» را دنبال کرده است؛ این استراتژی از هم‌افزایی (synergy) در سراسر شرکت‌های تاتا استفاده می‌کند تا کارآیی را افزایش دهد و استاندارد مشابه را برای نظم مالی در همه شرکت‌های تاتا به‌کار می‌برد. ما در گفت‌وگویی با چاندرا ابتدا از او در مورد اولویت‌هایش برای تاتا پرسیدیم، سپس در مورد دو آینده‌ای که در آن شرکت نقش مهمی ایفا خواهد کرد سوال کردیم: آینده این شرکت در هندوستان و آینده این شرکت در اقتصاد جهان به‌طور کلی.

  شما از عبارت «سادگی، هم‌افزایی و مقیاس‌بندی» برای توصیف اولویت‌های امروز برای تاتا استفاده کرده‌اید. این عبارت در عمل به چه معناست؟

چاندرا: این قابلیت‌ها همگی به هم مرتبط هستند. به‌عنوان یک کسب‌و‌کار، اگر شما ساده نباشید، نمی‌توانید مقیاس‌بندی کنید. سادگی چند بعد دارد: تعداد نهادهایی که دارید، سطوح مدیریت، اثری که شرکت شما در شرایط بازارها دارد، تعداد محصولات و خدماتی که ارائه می‌دهید. ما با شرکت‌های تاتا، برای مدت واقعا طولانی در کسب‌وکار حضور داشته‌ایم، بنابراین هر شرکت رشد تدریجی داشته است. با گذشت زمان، شما همیشه با پیچیدگی روبه‌رو می‌شوید. بنابراین ساده‌سازی یک اولویت است. این ساده‌سازی به فرآیندهای عملیاتی محدود نمی‌شود؛ بلکه همه چیز را دربرمی‌گیرد.

ساده‌سازی در کسب‌و‌کارها- به‌عنوان نقطه شروع استراتژی « One Tata»- هم‌افزایی و کار توام (synergy) را در گروه تاتا افزایش می‌دهد. هم‌افزایی یعنی گردآوری بهترین توانمندی‌های همه اعضای گروه. هر کدام از شرکت‌ها به‌طور انفرادی فعالیت می‌کند اما ما نقاط قوت آنها را با یکدیگر جمع کردیم تا اکوسیستم‌های صنعتی جامع‌تری را به‌خصوص در هند توسعه دهیم و این دقیقا معنای هم‌افزایی است؛ چرا که اثر کلی از اثر تک تک شرکت‌ها به‌طور انفرادی بزرگ‌تر است.

هوش مصنوعی و سایر چالش‌ها

  تغییرات بزرگ تکنولوژیک که می‌توانند بر کسب‌و‌کار شما اثر بگذارند، چیست؟ به‌عنوان مثال، نظر شما در مورد هوش مصنوعی چیست؟

تغییرات بزرگ تکنولوژیک در هر نقطه‌ای در حال رخ دادن هستند و اثر آنها از یک شرکت به شرکت دیگر متفاوت است. پیش از صحبت به‌طور خاص در مورد هوش مصنوعی، باید بدانیم که در حال حاضر کسب‌و‌کارها همگی با محوریت داده عمل می‌کنند. این اتفاق، تغییری در روشی که اکثر افراد حوزه کسب‌و‌کار در مورد فعالیت‌ها تصور می‌کنند ایجاد می‌کند. در ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته، همه ما بر مهندسی مجدد فرآیند (process reengineering) تمرکز کرده بودیم و هر مشاوری در حوزه مدیریت کتابی در مورد مهندسی فرآیند نوشته بود. اکنون همان‌طور که در شرکت‌هایمان به افراد می‌گویم، دیگر فاکتور بلوغ فرآیند (process maturity) نیست که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد (بلوغ یک فرآیند کسب‌وکار شاخصی است برای تشخیص میزان تکامل یک فرآیند و توانایی آن برای بهبود مستمر از طریق سنجه‌های کیفی و بازخورد) بلکه این بلوغ داده (data maturity) است که باید با کار کردن روی آن شروع کنید.

  منظور شما از بلوغ داده چیست؟

در توسعه بلوغ داده، شما با سه لایه روبه‌رو هستید. یکی از این لایه‌ها تعریف داده اصلی (core data) است. نوع داده‌ای که محرک کسب‌و‌کار شماست چیست؟ به‌عنوان مثال، تولید انرژی، به‌عنوان یک صنعت متمرکز بر تولید تعریف می‌شود. داده‌های عملکرد ماشین، داده‌های عملکرد کارخانه و داده‌های حفظ و نگهداری به اندازه داده‌های مشتری و کارمند برای آن کسب‌و‌کار مهم هستند. در صنایع مصرفی، داده‌ها در مورد تجربه مشتری مهم‌تر است.

لایه دوم، اطمینان یافتن از این امر است که داده‌های شما در زمان واقعی و به شکل دقیق در دسترس باشد. در غیر این صورت، شما نمی‌توانید تجزیه‌و‌تحلیل‌ها را به‌کار ببرید و دیدگاه‌ها را سریع توسعه دهید.

لایه سوم مرتبط ساختن تجزیه‌و‌تحلیل‌ها با سایر سیستم‌های شماست. تجزیه‌و‌تحلیل‌ها با جمع‌آوری داده‌ها متوقف نمی‌شوند؛ شما باید یک پلت‌فرم برای توسعه دیدگاه‌ها داشته باشید. اگر این دیدگاه‌ها را داشته باشید، به چه نوع سیستم‌های استنتاج- موتورهای استنتاج (ابزاری در هوش مصنوعی)، یادگیری ماشینی، یا هر آنچه می‌خواهید آن را بنامید- برای ارائه یک راه‌حل بهتر نیاز دارید؟

  و آیا این یک گذار بزرگ برای اکثر شرکت‌ها ارائه می‌دهد؟

برای اکثر شرکت‌ها در سراسر جهان، بله. من در نقش قبلی‌ام در TCS با بسیاری از مدیران عامل و مدیران فناوری اطلاعات در سایر شرکت‌ها، به‌طور مستقیم روی این موضوع کار کردم.

 سایر چالش‌های بزرگی که اکنون شرکت‌ها با آنها روبه‌رو هستند چیست؟

موضوع امنیت سایبری بسیار مهم و کلیدی است. امکان آسیب‌پذیری و دستکاری داده‌ها ازسوی افراد خارج از شرکت یک نگرانی بسیار مهم است. چالش دوم ناتوانی خود فرد برای یادگیری است. تکنولوژی به سرعت در حال تغییر است به‌طوری که افراد می‌گویند «دنیای دیجیتال چه کاری می‌تواند برای من انجام دهد؟ چگونه استفاده از آن را می‌آموزیم؟» اما من فکر می‌کنم که سوالات مهم‌تری برای پرسیدن وجود دارد: «چه می‌شود اگر من به‌طور موثر خود را با تکنولوژی دیجیتال وفق ندهم؟ چگونه کسب‌وکار من در این فضا باقی خواهد ماند؟ چگونه فرد دیگری می‌تواند در آن اخلال ایجاد کند؟»

اصول یادگیری دیجیتال

 چگونه رهبران کسب‌و‌کار می‌توانند اطمینان یابند که سازمان‌های آنها مستعد یادگیری هستند؟

به عقیده من این امر باید از راس سازمان شروع شود. شما نیاز به شناخت همه اصول و مبانی ندارید؛ اما قدرت هر چیزی که در تکنولوژی توسعه یافته است باید از راس تا پایین سازمان واضح و روشن شود. شما نمی‌توانید این سطح از دانش را برون‌سپاری کنید. موضوع فقط یادگیری دیجیتال نیست؛ بلکه موضوع یادگیری مدل کسب‌و‌کار است. اساسا شما نیاز به یادگیری آن چیزی دارید که می‌توانید با این تکنولوژی انجام دهید. چه بخش‌هایی از کسب‌و‌کار شما می‌تواند به‌صورت داده باشد؟ اگر کسب‌و‌کارتان را دیجیتالی کنید، مدل جدید کسب‌و‌کار شما شبیه چیست؟ این تغییر چه امکانات و احتمالاتی را پیش‌روی شما می‌گذارد؟ در شرکت تاتا، این احتمالات همیشه در حال تغییر هستند.

 با همه این تغییرات تکنولوژیک، به نظر شما چه حفاظتی باید صورت گیرد؟

هیچ سیستم دفاعی مصون از خطا و شکست وجود ندارد. وقتی یک سیستم دفاعی بسیار قوی ایجاد می‌کنید؛ همیشه فردی می‌خواهد این سیستم را خراب کند. این یک نگرانی دائمی است. ما باید در مورد آن چیزی که اخلاقی است و در مورد حفاظت از داده‌ها و فقدان حریم خصوصی نگران باشیم. همچنین ما باید بر مشاغل و آینده کار تمرکز کنیم. اما تا حدودی، اثر اتوماسیون و هوش مصنوعی بر نیروی کار درست فهمیده نشده است. ما سیستم‌های هوش مصنوعی نداریم که جایگزین انسان‌ها شوند. آنها بهره‌وری را افزایش و وظایف تکراری را تغییر خواهند داد اما توانایی قضاوتی که در انسان‌ها وجود دارد را ندارند.

 چه می‌شود اگر یک سیستم مکانیکی منجر به مشکلاتی شود که پیش‌بینی نشده بودند؟

من فکر می‌کنم که استانداردها برای هوش مصنوعی به تدریج رشد می‌کنند. گروه‌های مختلف در مورد پیامدهای متفاوت نگران خواهند بود. همزمان که بیشتر پیشرفت می‌کنیم، نیاز به تفکر جمعی برای هدایت این رشد تکنولوژیک در یک مسیر مثبت داریم؛ چرا که همیشه یک هدف منفی برای استفاده از تکنولوژی وجود دارد.

اعتماد و جامعه

 اکثر مدیران اجرایی در مطالعه جدید موسسه PwC در مورد رشد اقتصاد جهانی خوش‌بین هستند. آنها بر این باورند که شرایط در حال بهبود است.

تمایل من این است که با این حرف موافق باشم. رشد جهانی در سال گذشته بسیار خوب بوده است: ۷/ ۳ درصد. و انتظار می‌رود که امسال و سال آینده این رشد به ۹/ ۳ افزایش یابد. گرچه رشد در ایالات‌متحده و چین باز می‌ایستد یا کاهش می‌یابد، به نظر من هند به‌عنوان بازار اولیه برای بسیاری از کسب‌و‌کارها، به رشد سریع خود ادامه خواهد داد. من فکر می‌کنم که این یک بازار رشد فوق‌العاده‌ برای حداقل ۲۰ سال بعد خواهد بود.

دلایل زیادی برای این حرف من وجود دارد. اول اینکه هند یک جمعیت مصرف‌کننده رو به رشد دارد که به نظر من حتی نسبت به رشد آن در ۱۵ سال گذشته، رشد سریع‌تری خواهد داشت. در دو دهه گذشته، با معرفی چین و هند به جهان، اقتصادهای ما به شدت رشد داشت: رشد ناخالص داخلی چین بین سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ از ۲/ ۱ میلیارد دلار به بیش از ۱۱ میلیارد دلار- یعنی بیش از ۹ برابر- رسید. هندوستان از یک اقتصاد ۵۰۰ میلیارد دلاری به یک اقتصاد ۳/ ۲ میلیارد دلاری در آن زمان رسید که قابل‌مقایسه با رشد ژاپن بین سال‌های ۱۹۸۰ و ۲۰۰۰ است. رشد در چین با صادرات شروع شد، سپس به بازار خانگی گسترش یافت. اکنون هند در جایگاهی قرار دارد که چین در سال ۲۰۰۵ قرار داشت؛ ما رشد صادرات داشتیم اما اکنون با گسترش بازار مصرف‌کننده، رشد داخلی نیز خواهیم داشت.

عامل دوم این است که ما هم هزینه‌های فزاینده مصرف‌کننده داریم و هم مخارج رو به افزایش دولت. سوم اینکه به تغییراتی نگاه کنید که در چند سال گذشته در زیرساخت مالی و اقتصادی روی داده است. وقتی مشکلات هند با تکنولوژی حل شود، پلت‌فرم‌های دیجیتال‌ بیشتری وجود خواهند داشت. با پلت‌فرم‌های دیجیتال بیشتر، مدل‌های کسب‌و‌کار بیشتری وجود دارند و این به معنای کسب‌و‌کارهای جدید است.

بنابراین ما باید نرخ فعلی رشد‌مان را حداقل برای یک دوره طولانی حفظ کنیم. و این امر درآمد سرانه ما را افزایش خواهد داد که در حال حاضر کمتر از ۲۰۰۰ دلار است اما تخمین زده می‌شود که طی دهه آینده به ۱۵ هزار دلار یا ۲۰ هزار دلار افزایش یابد. حتی اگر تنها ۵/ ۷ درصد رشد برای چهار یا پنج سال آینده وجود داشته باشد، درآمد سرانه به شدت افزایش خواهد یافت. من در مورد آینده هند حس بسیار خوبی دارم.

 آیا فکر می‌کنید که این رشد به‌طور متفاوتی در صنایع مختلف در حال رخ دادن است؟

هیچ روش جامعی برای تعریف آن وجود ندارد. به‌عنوان مثال، فولاد یک صنعت رشد در هر جایی نخواهد بود اما یک صنعت فوق‌العاده در هندوستان است. به‌عنوان یک ملت ما سالانه حدود ۱۰۰میلیون تن فولاد استفاده می‌کنیم و در نهایت این مقدار را دوبرابر می‌کنیم. وقتی زیرساخت‌ ما ایجاد شود، تقاضای بیشتری وجود خواهد داشت.

همچنین صنعت اتومبیل ما به‌طور قابل‌توجهی رشد خواهد داشت. زمانی که طبقه متوسط چین ظهور کرد و تقاضا برای اتومبیل رشد یافت، به تبع آن هزینه یک اتومبیل شخصی کاهش یافت و به این ترتیب صنعت اتومبیل چین از تولید ۷۰۰ هزار ماشین در سال به ۲۴ میلیون ماشین رشد کرد. وقتی درآمد سرانه بالا رفت، یک نقطه برای شروع پرش وجود خواهد داشت و هند نیز آن را تجربه خواهد کرد. اما مزایا و معایبی برای صنعت اتومبیل وجود دارد؛ چرا که ما نیاز به نسل جدیدی از وسایل نقلیه ارزان و از نظر محیط‌زیستی پایدار داریم. کسب‌و‌کارهای مصرفی نیز به دلیل مشابهی، صنایعی با رشد بالا در هندوستان خواهند بود: افراد درآمد قابل عرضه بیشتری دارند. چند صد میلیون مصرف‌کننده به دنبال محصولات و خدمات جدید هستند و همه آنها به‌صورت آنلاین در ارتباطند؛ بنابراین اشتیاق و آرزوهای آنها رشد یافته است. همه افراد تمایل به محصولات درجه یک و عالی دارند. ما باید مطمئن شویم که می‌توانیم برای آنها قیمت مناسب ارائه دهیم.

همچنین انرژی الکتریکی نیز در جایگاهی قرار دارد تا به خوبی در هند رشد کند. مصرف فعلی سرانه برق در این کشور در مقایسه با چین یا ایالات‌متحده به شدت پایین است. اما تقاضای مصرف‌کننده و رشد مصرف انرژی به یکدیگر پیچیده‌اند. به‌عنوان مثال، زمانی که افراد بیشتری بتوانند از عهده خرید کولر گازی برآیند، انرژی بیشتری مصرف می‌شود. بنابراین فرصت‌های بزرگی برای رشد وجود دارد و در عین حال ما نیاز به راه‌حل‌های تازه و پایدارتری داریم. در این میان تکنولوژی نقش بسیار مهمی را ایفا خواهد کرد.

  شرکت‌های تاتا به مدت ۱۵۰ سال با سوالی زندگی کرده‌اند که بسیاری از شرکت‌ها تازه شروع به تفکر جدی در مورد آن کرده‌اند: «نقش کسب‌و‌کار من در جامعه چیست؟» به مدیرعاملی که تلاش می‌کند این سوال را برای شرکتش به‌کار ببرد چه می‌گویید؟

همان‌طور که موسس ما- جی.ان.تاتا- گفت شرکت ما یک باور بسیار دیرینه دارد که می‌گوید هدف کسب‌و‌کار ما «جامعه» است. نقل‌قول مشهور او توسط همه افراد شرکت تکرار می‌شود. در هر مکانی که ما فعالیت می‌کنیم، بر این باوریم که باید به نفع جامعه کار ‌کنیم. من فکر می‌کنم که این هدف بخش جدایی‌ناپذیری از هر کسب‌و‌کاری است. در حقیقت توسعه جامعه نمی‌تواند بدون کسب‌و‌کار اتفاق بیفتد و کسب‌و‌کار نمی‌تواند بدون توسعه جامعه پیشرفت کند. اگر هر کسب‌و‌کاری برای فعالیت بدون یک هدف اجتماعی تلاش کند، چندان دوام نمی‌آورد. پس کسب‌و‌کار و توسعه اجتماعی در کنار یکدیگر است که مفید واقع می‌شوند.