حل مساله: یکی از راهبردهای مقابله و سازگاری، نگاه هدفمند به موقعیت تنش‌زا برای حل مساله یا مشکل است. روش حل مساله یک مهارت مقابله‌ای عملی (کاربردی) است که از نظر روان‌شناختی هم موثر و مفید است. روش حل مساله با سازگاری شخصی خوب ارتباط دارد. پژوهشگران دریافتند که انسان‌های موفق به این واقعیت واقف هستند که غلبه بر مشکلات زندگی مستلزم تلاش و کوشش است.

به‌کارگیری خلاقیت یکی از موثرترین روش‌های مقابله است که می‌توان از آن برای برخورد با تنش استفاده کرد. مراحل استفاده از روش خلاق برای حل مساله عبارت است از:

۱- شرح مساله؛ ۲- خلق و جمع‌آوری نظریه‌ها؛ ۳- انتخاب و پالایش نظریه‌ها؛ ۴- به اجرا درآوردن نظریه؛ ۵- ارزیابی و تحلیل عمل.

ارتقای خودکارآمدی: تجربیات موفق، احساسی مثبت از رقابت و درگیر شدن با موانع و رفع موفقیت‌آمیز مشکلات و موانع را در افراد ایجاد می‌کنند. اعتقادات شخصی افراد به کارآمدی خودشان نتایج مطلوب بسیار گسترده‌ای بر انگیزه، خلق‌وخو، افکار و عملکردشان دارد. به عبارت دیگر اگر اعتقادات افراد در مورد کارآمدی خودشان قوی‌تر باشد، آنها به رخدادها و موقعیت‌های مختلف با اطمینان بیشتری می‌نگرند و از توانایی‌ها و مهارت‌هایی که دارند استفاده بهتری می‌کنند. خودکارآمدی بر شناخت، انگیزش و خلق فرد تاثیر دارد.

شناخت: خودکارآمدی افراد را ترغیب می‌کند تا برای خود اهداف معنی‌داری انتخاب کنند، زیرا ایمان دارند که می‌توانند به این اهداف دست یابند.

انگیزش: خودکارآمدی موجب پایداری و تداوم می‌شود. افرادی که احساس خودکارآمدی دارند، بعد از شکست به سادگی تسلیم نمی‌شوند، بلکه برای رسیدن به اهدافشان راه‌های دیگری را جست‌وجو می‌کنند.

خلق: با توجه به اینکه افراد دارای خودکارآمدی بالا به مهارت‌های مقابله‌ای خود اطمینان دارند، از این رو هنگام مواجه شدن با مشکلات زندگی، کمتر افسرده و مضطرب می‌شوند.

روش‌هایی برای افزایش خودکارآمدی:

هدفمندی در زندگی: هدف گزینی را تمرین کنید و وقتی به آنها دست می‌یابید خودتان را تشویق کنید.

در نظر گرفتن اهداف منطقی: اهداف باید به اندازه کافی چالش‌برانگیز و مشکل باشند تا از دستیابی به آنها احساس رضایت کنید، اما باید واقع‌بینانه هم باشند، طوری که بتوانید به آنها دست یابید.

انتخاب الگوهای درست: شناسایی افراد موفق برای الگو، ضرورت ندارد اما آنها باید افرا دی باشند که بتوانند احساس کفایت و تسلط را در شما ایجاد کنند.

مثبت‌اندیشی: به شیوه مثبت با خود صحبت کنید. اگر از بلند صحبت کردن در مورد خود خجالت می‌کشید، به آرامی با خودتان حرف بزنید، زمانی را برای روحیه دادن به خود اختصاص دهید و به تجارب خود و موفقیت‌های گذشته خود فکر کنید.

به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف و غلبه کردن بر مشکلات زندگی به مقدار انرژی و تلاشی بستگی دارد که شما برای آنها صرف می‌کنید.

راهبردهای سازمانی مقابله و سازگاری با تنش: در سازمان برای مقابله با تنش کارکنان، به‌عنوان اعضای سازمان، باید عوامل ایجادکننده تنش سازمانی را از میان برداشت یا از شدت آنها کاست. از این رو شیوه‌هایی از قبیل ایجاد محیط حمایتی برای کارکنان، غنی‌سازی شغل، کاهش تعارضات سازمانی، پرهیز از برقراری قوانین خشک و غیرقابل انعطاف در محیط کار در حد امکان ایجاد محیط فیزیکی مناسب برای کارکنان، همه می‌توانند در حل مسائل تنش کارکنان مفید و چاره‌ساز باشند.

مدیران می‌توانند عواملی را که تحت کنترل دارند، تغییر داده و به این ترتیب از میزان تنش کارکنان بکاهند. برخی از شیوه‌های سازمانی مقابله با تنش عبارت است از:

گزینش و انتصاب افراد:افراد با تجربه بالا و آنان که کانون کنترل داخلی دارند، بهتر می‌توانند خود را با کارها یا مشاغل تنش‌زا وفق دهند و چنین کارهایی را موثرتر به انجام برسانند. توجه به شخصیت فرد و متناسب کردن نوع کار با علایق، توان و ظرفیت او می‌تواند در کاهش فشار روانی موثر باشد.

تعیین هدف‌های واقعی: هدف‌های قابل تعمیم می‌‌توانند میزان انتظارات را مشخص کنند. گذشته از این، بازخورد دادن نتایج حاصل از تعیین هدف، موجب کاهش عدم اطمینان می‌شود و در نتیجه عملکرد واقعی بهبود یافته و در نهایت ابهام نقش برطرف شده و میزان استیصال فرد کاهش می‌یابد.

طراحی مجدد مشاغل: مقصود از طراحی مجدد مشاغل، صرفا غنی‌سازی یا توسعه شغلی برای همگان نیست؛ بلکه به منظور اصلاح شغل است و باید به شیوه مطلوبی اجرا شود.

مشارکت دادن افراد در تصمیم‌گیری: مشارکت سبب آگاهی فرد از هدف‌ها، انتظارات و شیوه ارزیابی عملکرد شده و در نتیجه احساس عدم اطمینان و اضطراب، به دلیل ابهام در نقش کاهش می‌یابد.

ارتباطات سازمانی: شبکه ارتباطی موثر می‌تواند پدیده عدم اطمینان را از طریق کاهش ابهام و تعارض در نقش و تیرگی در روابط و مناسبات، تضعیف کند. مدیریت از طریق چنین شبکه‌ای بر تعدیل تنش اثر می‌گذارد.

تغییر در فرهنگ سازمانی: تضعیف و از بین بردن نقاط ضعف و تنش‌زای فرهنگ سازمانی حاکم می‌تواند در کاهش تنش موثر باشد. اصلاح خرده‌فرهنگ‌ها و ایجاد یک فرهنگ پذیرفته شده و متحدالشکل یا حداقل بدون تعارض، از جمله وظایف مدیران در این زمینه است.

بهبود سبک رهبری: بهبود دائمی سبک رهبری و ایجاد یک فضای باز دوستانه و در واقع غیررسمی می‌تواند در ایجاد اعتماد و کاهش فشار بسیار موثر باشد.

برنامه‌های بررسی سلامت و سالم‌‌سازی: این برنامه‌ها برای سلامت جسم و روان کارکنان سازمان انجام می‌گیرد و در فضای پر تنش امروز کسب و کار بسیار ضروری به نظر می‌رسد.

تالیف و ترجمه: دکتر پرویز احمدی و علیرضا مسیبی

انتشارات دفتر پژوهش‌های فرهنگی

منبع: کتاب تنش،تنش شغلی و شیوه‌های مدیریت آن