ما کجا و نوآوری کجا!

هرچند مدیران از بیان جملات بالا یا جملاتی با معنای مشابه، در مصاحبه‌ها و تریبون‌های عمومی پرهیز می‌کنند، در جلسات دوستانه‌ یا جلسات درون‌شرکتی، جملات بالا را بسیار می‌شنوم. مفهوم ضمنی این جملات این است که نوآوری نیازمند توانایی بسیار بالایی است که از عهده ما ایرانیان بیرون است. یعنی اینکه از این جایی که الان هستیم تا جایگاه رفیع نوآوری، پله‌های زیادی وجود دارد که باید یکی‌یکی پیموده شوند و رفتن به سراغ نوآوری، به مثابه تلاش برای جهش به پله آخر و کاری نشدنی است. چنین برداشتی از پتانسیل ایرانیان برای نوآوری، باعث شده که نوآوری به‌عنوان امری دور از دسترس، از اولویت کاری شرکت‌ها خارج شود.

تعیین دقیق عوامل ریشه دواندن و فراگیر شدن این نوع نگاه، به مطالعه‌ای جامع نیاز دارد که ابعاد تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این پدیده را به دقت بکاود. اما به احتمال فراوان، درآمدهای نفتی و گسترش تدریجی دامنه‌ خریدهای خارجیِ ایرانیان در طول چند دهه، نقشی موثر در این میان داشته‌اند. شرایط امروز به گونه‌ای است که در باور جمعی بسیاری از مدیران ایرانی، هر پدیده نوآورانه حتما باید در کشوری غربی یا نهایتا ژاپن و کره جنوبی ریشه داشته باشد تا باورپذیر و قابل اعتماد شود.

به عبارت دیگر، در کشوری که در طول تاریخ طولاتی تمدن خود مهد شکل‌گیری بسیاری از نوآوری‌های درخشان بوده، اکنون نوآوری متاعی خارجی به شمار می‌رود. در کشوری که مردمان آن سامانه‌های پیچیده‌ آبرسانی به مناطق کم‌آب یا همان قنات‌ها را اختراع و در سطح گسترده اجرایی کرده‌اند، اگر از یک سیستم‌ نوآورانه‌‌ انتقال آب با کمترین هدررفت صحبت کنید، بیشتر مدیران به دنبال یافتن چشم‌آبی‌ها یا چشم‌بادامی‌ها در پس این ادعا هستند! کشوری که صنعت فرش با تمامی ابزارها، دانش و تخصص‌های نهفته را در طول زنجیره‌ ارزش آن خلق کرده، نوآوری در صنعت فرش را هم در ورای مرزهایش جست‌وجو می‌کند!

در برخی کارگاه‌های آموزشی، از مدیران شرکت‌کننده می‌خواهم که در قالب کار گروهی، نوآورترین مدیر ایرانی را انتخاب و در صورت اجماع گروهی، این مدیر را معرفی کنند. نتیجه تقریبا همیشه مشابه است: مدیران شرکت‌کننده یا هیچ مدیر نوآور ایرانی نمی‌شناسند یا نمی‌توانند درباره چنین مدیری به اجماع برسند! اما اگر از همین گروه‌ها بخواهم که نوآورترین مدیر آمریکایی را معرفی کنند، به اجماع رسیدن آنها تنها چند دقیقه زمان می‌برد. همین تمرین ساده به من نشان می‌دهد که متاسفانه مدیران ایرانی، نوآوری را امری غیرایرانی می‌دانند.

اما این برداشت که نوآوری برای ما ایرانیان امری دور از دسترس است، با واقعیت همخوانی ندارد. من با شرکت‌هایی همکاری می‌کنم که نوآوری‌های بسیار ارزشمندی انجام می‌دهند و به همین جهت، رشدی قابل توجه و عملکردی متمایز داشته‌اند. مدیران توانمند زیادی را با دستاوردهای نوآورانه عالی می‌شناسم که نوآوری جزو اولویت‌های اصلی کسب‌وکار آنهاست. اگرچه تعداد شرکت‌های نوآور ایرانی هنوز زیاد نیست و در اقلیت هستند، اما همین نمونه‌های موجود گواهی بر اشتباه بودن این برداشت است. برداشتی که فراگیر شدن آن در فضای کسب‌وکار کشور، به مانعی فرهنگی بر سر راه نوآوری تبدیل شده است.

شرکت‌های ایرانی باید برای شکستن این پیش‌ذهن اشتباه برنامه مشخصی داشته باشند. باید به مدیران و کارشناسان تحصیل‌کرده و خلاق ایرانی یادآوری کرد که نوآوری برای آنها نه تنها شدنی که کاملا در دسترس است. باید به آنها نشان داد که در همین بازار ایران، نوآوری وجود دارد و نوآوران عملکرد و دستاوردهای خوبی دارند. پیشنهاد می‌کنم برای شکستن این باور نادرست، دو اقدام مشخص در دستور کار قرار گیرد:

الف- معرفی سرمایه‌های نمادین ملی در حوزه نوآوری

شرکت‌های نوآور ایرانی در صنایع مختلف و نوآوری‌های شاخص آنها را به مدیران و همکاران خود معرفی کنید. از مدیران آن شرکت‌ها دعوت کنید که تجربه موفق خود در نوآوری و نتایج و دستاوردهای آن را در جلسات مدیران ارشد و رویدادهای داخلی شما بیان کنند. این کار اگر به‌صورت پیوسته و در قالبی جذاب انجام شود، به مرور زمان آن پیش‌ذهن نادرست فراگیر را شکسته و باور به امکان‌پذیری نوآوری در ایران را جایگزین آن می‌کند. در نتیجه‌ این کار، نوآوری از امری وارداتی و دور از دسترس به امری آشنا و نزدیک تبدیل می‌شود.

این کار البته برکات جانبی زیادی هم خواهد داشت. بارها و بارها دیده‌ام که وقتی مدیران نوآور ایرانی به شرکتی رفت و آمد می‌کنند، در اثر معاشرت و گفت‌وگو با آنها، فرصت‌های همکاری بسیاری به ویژه در حوزه نوآوری برای شرکت میزبان فراهم می‌شود. از سوی دیگر، مدیران شرکت میزبان هم متقابلا به نشست‌ها و گردهمایی‌های مدیران نوآور دعوت شده و جریان ارزشمند و سازنده‌ای از تبادل دانش و تجربه در حوزه نوآوری شکل می‌گیرد.

ب- ایجاد و افزایش سرمایه‌های نمادین نوآوری در درون شرکت

مدیران و همکاران درگیر در نوآوری‌های موفق را تشویق کنید. این تشویق را در رویدادهای مهم شرکتی و با حضور جمع بزرگی از همکاران انجام دهید. ترجیحا این تقدیر توسط مدیرعامل انجام و دلیل آن به‌صورت شفاف اعلام و تشریح شود. این مدیران و همکاران نوآور را در رسانه‌های درون‌سازمانی معرفی کنید. حتی می‌توان معرفی تصویری آنها را در فضاهای عمومی شرکت انجام داد. از واژه‌هایی همچون نوآور، مدیر نوآور، همکار پروژه‌ نوآورانه و پیشران نوآوری برای توصیف این افراد استفاده کنید. در این کار مداومت داشته باشید. به مرور زمان، تمام همکاران شرکت به وضوح درمی‌یابند که بسیار به نوآوری نزدیکند. مدیران و همکاران نوآور را می‌بینند که در کنار آنها کار می‌کنند؛ کسانی که به جهت نوآوری‌های موفق خود بارها مورد تشویق قرار می‌گیرند.