دولت حمایت کند!

یکی از مهم‌ترین موانع نوآوری در شرکت‌های ایرانی در لابه‌لای جملات بالا نهفته است. جملاتی که تقریبا به صورت روزانه از مدیران حوزه‌ صنعت و تجارت در سطوح مختلف شنیده می‌شود و نقل مجالس و جلسات کاری در ایران است. اما این مانع مهم نوآوری چیست و چگونه عمل می‌کند؟

مدیری که ریشه‌ مشکلات کسب‌وکارش را در دولت و عملکرد آن ببیند، طبیعی است که دچار بی‌عملی و انفعال می‌شود. این انفعال در بسیاری از شرکت‌های بزرگ و کوچک ایرانی کاملا هویدا است. از نگاه چنین مدیرانی، ریشه مشکلات کسب‌وکار در جایی است که آنها کنترلی بر آن نداشته و نمی‌توانند داشته باشند. بنابراین می‌توان بزرگ‌ترین اشتباهات مدیریتی را از همین راه توجیه کرد. این نگاه اشتباه پیامد دردناک‌تری هم دارد؛ اینکه چنین مدیرانی متوجه فرصت‌های فراوان نوآوری در اطراف خود نمی‌شوند و از این فرصت‌ها به نفع کسب‌وکارشان استفاده نمی‌کنند. فرصت‌هایی که هر کدام می‌توانند موجبات رشد شرکت یا ورود به بازارهای جدید و بزرگ‌تر را فراهم آورند. اما این فرصت‌ها هیچ‌گاه به‌صورت فعالانه شناسایی و کاوش نمی‌شوند چرا که مشکلات شرکت به دولت نسبت داده می‌شود. تمرکز مدیریتی بر دولت و تعامل با دولت است. این مدیران، جلسات متعددی با دولتمردان در سطوح مختلف برگزار کرده و انرژی فراوانی صرف توسعه کانال‌ها و شبکه‌ ارتباطی دولتی خود می‌کنند.  

این نگاه اشتباه به نقش دولت در کسب‌وکار، در ایران بسیار فراگیر است. حضور پررنگ و طولانی مدت دولت در اقتصاد ایران باعث شده چنین نگاهی گسترش و عمق فراوانی پیدا کند. درآمد نفت در صد سال اخیر به دولت امکان داده که صنایع و شرکت‌های زیادی را در ایران راه‌اندازی و اداره کند و بر مابقی صنایع هم اعمال نفوذ کند. دسترسی مستقیم یا غیر مستقیم به درآمدهای نفتی (از روش‌های کاملا قانونی تا کاملا غیرقانونی) عامل رونق و رشد بسیاری از کسب‌وکارها در دهه‌های اخیر بوده است. از همین رو، تمرکز بر دولت و نقش آن به یک فرهنگ عمومی در ایران تبدیل شده است. بسیاری از مدیران به جای تمرکز بر مشتری و نیازهای پنهان و آشکار وی و تلاش برای یافتن راهکارهای نوآورانه برای ارزش‌آفرینی، بر دولت متمرکز شده‌اند. این پدیده در بیرون از تهران و به ویژه در شهرهای کوچک ابعادی دوچندان یافته و به نوعی نگاه مبتنی بر محرومیت و عدم توجه دولت تبدیل شده است. این نگاه محرومیت‌پایه، اجازه دیدن آشکارترین فرصت‌های نوآوری را به مدیران نمی‌دهد.    

جملات بالا به هیچ روی به معنی عملکرد عالی و بدون اشتباه دولت و دولتمردان نیست. همچنین این جملات را نباید به معنی نفی نقش پررنگ دولت در عرصه کسب‌وکار ایران تلقی کرد. عملکرد دولت‌ها در حوزه صنعت و تجارت با ایرادات و اشتباهات فراوان همراه بوده است. ریشه‌ بسیاری از مشکلات کسب‌وکارها در ایران به سیاست‌گذاری و عملکرد اشتباه دولت‌ها طی چندین دهه‌ گذشته برمی‌گردد. اما تاکید من بر رویکرد شرکت‌ها و مدیران آنها به مشکلات و نقش دولت است. شرکت‌های نوآور، مشکلات کسب‌وکار را نقطه‌ شروع و یکی از منابع اصلی نوآوری می‌دانند. فارغ از اینکه مسبب این مشکلات دولت بوده یا خیر.

مدیرانی که مشکلات را در منبع نوآوری می‌دانند، حتی در اشتباهات دولت هم به دنبال خلق فرصت‌های رشد مولد و قانونی برای کسب‌وکار خود هستند. کافی است با دقت به اطراف خود نگاه کنید تا نمونه‌های این شرکت‌ها و مدیران نوآور آنها را ببینید. اگر کارنامه دولت در نظام آموزش همگانی مناسب نبوده، شرکت‌هایی توانسته‌اند با ارائه خدمات آموزشی متفاوت و متمایز، کسب‌وکارهای بزرگی خلق کنند. اگر خدمات شرکت‌های دولتی در حوزه سلامت مناسب نبوده، شرکت‌های نوآور توانسته‌اند با ارائه خدمات نوین و باکیفیت به سهم بزرگی در بازار دست پیدا کنند. اگر سیاست‌های اشتباه دولتی، ورود شرکت‌های خصوصی به برخی صنایع را دشوار کرده، معدود مدیرانی که توانسته‌اند راهکار نوآورانه‌ای برای گذر از موانع ورود پیدا کنند، حضوری کم‌رقیب در بازار دارند و کسب‌وکارهای پررونقی را ساخته‌اند. نکته مهم این است که مدیران نوآور، حتی برای همراه کردن دولت‌ها یا غلبه بر موانع دولت‌ساخته هم راهکارهای نوآورانه خلق می‌کنند.        

نکته‌ عجیبی که در همکاری با شرکت‌های بزرگ و جاافتاده ایرانی دریافته‌ام این است که بیشتر این شرکت‌ها با وجود تمرکز بر دولت، از انواع و اقسام سازوکارها و سیاست‌های حمایتی دولت در حوزه‎‌ نوآوری کاملا بی‌اطلاعند! نگاه‌ آنها به حدی به دیدن اشتباهات دولتی و تمرکز بر آنها خو کرده، که مجالی برای دیدن اقدامات خوب و حمایتی دولت در حوزه نوآوری باقی نگذاشته است. اقدامات و حمایت‌هایی که می‌توانند تا حدودی از ریسک شرکت‌ها برای نوآوری بکاهند. سازوکارهایی که شانس موفقیت پروژه‌های نوآورانه را افزایش می‌دهند. بگذریم که وقتی با این دسته از مدیران درباره‌ این سازوکارهای حمایتی صحبت می‌کنم، عدم اطلاع خود از آنها را هم به حساب کم‌کاری دولتی‌ها می‌گذارند!

بی‌شک تمرکز بر دولت به جای مشتری و نوآوری، مانع ادامه‌ بقا و رشد پایدار بسیاری از کسب‌وکارها در ایران بوده است. اما تداوم این نگاه می‌تواند بسیار خطرناک باشد. تمامی شواهد نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر، از حجم مداخله دولت در اقتصاد کاسته شده و این روند در آینده سرعت بیشتری خواهد گرفت. امروزه بخش اعظمی از درآمدهای نفتی صرف پرداخت یارانه و هزینه‌های جاری بدنه‌ بزرگ دولت می‌شود. برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران، دولت منابع مالی کافی برای سرمایه‌گذاری‌ در امور توسعه‌ای را ندارد. کاهش درآمدهای نفتی هم مزید بر علت شده و به کاهش نقش دولت به ویژه در امور توسعه‌ای دامن زده است. در چنین شرایطی، تمرکز بر دولت و چشم به راه حمایت دولتی ماندن از هر زمان دیگری خطرناک‌تر و مهلک‌تر است. کاهش نقش دولت در اقتصاد، فرصت‌های بی‌شماری برای نوآوری و رشد کسب‌وکار در دل خود دارد. کافی است که تمرکز را از دولت برداریم و فعالانه به دنبال نیازهای برآورده‌نشده‌ مشتریان و فرصت‌های نوآوری در کسب‌وکار باشیم.