به‌همین دلیل هم هست که اعضای تیم‌های کاری باید تفاوت‌هایشان را به رسمیت بشناسند و در جهت حل تعارضات احتمالی بین خود تلاش کنند. البته این کاملا طبیعی است که برخی از اعضای یک تیم از تعارض بدشان بیاید و برخی دیگر عاشق وجود تعارض باشند یا اینکه بعضی‌ها ایده‌های خلاقانه‌ای داشته باشند که سایرین چندان علاقه‌ای برای به‌اجرا درآوردن آن ایده‌ها ندارند. ما باید از تمام ارزش‌های متفاوتی که هرکدام از اعضای تیم ایجاد می‌کنند نهایت بهره را ببریم، بنابراین اگر در تیم تحت‌رهبری‌تان فردی حضور دارد که یک تعامل‌کننده عالی است از او بخواهید تا روابط بین اعضای تیم را بهبود ببخشد و از این طریق به بهره‌گیری حداکثری از تفاوت‌های موجود در درون گروه کمک کنید. پس از آنکه افراد یک تیم کاری به شناخت خوبی از همدیگر دست پیدا کردند مساله کلیدی برای ما عبارت خواهد بود از اینکه چگونه می‌توان بین اعضای تیم اعتمادسازی کرد. سازمان‌ها غالبا از تکنیک‌های تیم‌سازی برای ایجاد این اعتماد استفاده می‌کنند.  پس از درک و شناخت اعضای تیم نسبت به همدیگر و شکل‌گیری اعتماد بین آنها، نوبت به هماهنگ شدن آنها با هم می‌رسد. در اینجا صحبت اصلی حول محور این موضوع است که اعضا چگونه و از چه طریق می‌توانند به‌صورت یک تیم با هم کار کنند و با هم هماهنگ شوند و یک نوع «تیم خودگردان» را پدید آورند که بدون‌نیاز به مدیریت‌شدن توسط یک مقام بالاتر قادر است کارها را پیش ببرند و اهداف را محقق سازند. در چنین تیم‌هایی، کسی که رهبری و هدایت تیم را بر عهده می‌گیرد و معمولا یکی از اعضای تیم است ‌‌باید وقتش را به ایجاد ارتباط بین اعضای تیم و بین تیم و سایر تیم‌ها و عوامل خارجی اختصاص دهد.

برای تیم‌های کاملا هماهنگ، همه فرصت‌ها و چالش‌ها به نوبه خود دارای ارزش هستند و تیم به این توانایی ارزشمند می‌رسد که یک نقشه راه مشخص را برای حرکت به جلو طراحی کرده و با دقت آن را به مرحله اجرا درآورد و به‌خوبی مشخص کند که چه کاری توسط چه‌کسی و به شکلی انجام شود. معمولا در چنین تیم‌های کاری منسجمی به‌صورت روزانه یکسری جلسات خودمانی برگزار می‌شود و طی آنها میزان پیشرفت کارها و موانع موجود بر سر راه تحقق اهداف مقرر مورد بحث قرار می‌گیرد.

به‌طور کلی، اعضای یک تیم هماهنگ و همگون باید دارای ویژگی‌های زیر باشند:

* بر فرصت‌های بزرگ و کلیدی تمرکز کنند.

* خود را نسبت به دستاوردها و نتایج به‌دست آمده مسوول بدانند.

* به کارکردها و عملکرد سایر اعضای تیم اعتماد داشته باشند.

* با عوامل خارج از تیم تعامل مستمر داشته باشند.

* خیلی سریع تغییر‌شکل نشان دهند و انعطاف‌پذیر باشند.

* مشکلات و موانع موجود را به‌طور پیوسته شناسایی کرده و برای برطرف ساختن آنها اقدام کنند.

 جلسات مجازی

فناوری‌های جدید دیجیتالی این امکان را به ما می‌دهند تا در زمان شرکت در جلسات مجازی با هم‌تیمی‌هایمان به‌طور اتوماتیک به بقیه معرفی شویم و شرح مذاکرات و تصمیمات اتخاذ‌شده توسط روبات‌ها ثبت و ضبط شوند. ارزیابی عملکرد هر‌کدام از حاضرین در جلسه با کمک هوش‌مصنوعی از دیگر مزایای برگزاری جلسات کاری به شیوه مجازی به‌شمار می‌آید، با این همه باید دانست که برگزاری موفق و موثر جلسات مجازی تا حد زیادی منوط به مهیا‌بودن تکنولوژی‌ها و امکاناتی همچون پهنای باند وسیع و امکانات انتقال صوت و تصویر با کیفیت بالاست. اخیرا یکسری تکنولوژی‌های پوشیدنی به خدمت جلسات مجازی درآمده‌اند به‌طوری‌که به‌زودی هرکدام از اعضای تیم که خواهان شرکت در جلسات مجازی هستند می‌توانند به‌سادگی و فقط با پوشیدن یک کلاه کاسکت مخصوص و با کمک واقعیت مجازی خود را در فضایی کاملا شبیه به فضای واقعی و اتاق جلسات و در میان هم‌تیمی‌هایشان احساس کنند.

 نقش رهبر تیم‌های کاری

نقش اصلی و راهبردی رهبران تیم‌های کاری در اولویت‌بندی نیازها و خواسته‌های تیم خلاصه می‌شود که برای این ایفای نقش آنها باید به دو ابزار اصلی مجهز باشند:

۱- طبقه‌بندی تیم‌ها بر اساس شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان.

۲- پیگیری وضعیت پیشرفت برنامه‌ها و میزان تحقق اولویت‌های کاری تیم.

به‌طور کلی، هر‌گونه طبقه‌بندی و اولویت‌بندی در درون تیم‌ها با تهیه فهرستی از فرصت‌های فراروی اعضای تیم و تقسیم آنها در مقولات گوناگون آغاز می‌شود. به‌طور معمول این تقسیم‌بندی و طبقه‌بندی در سه قالب زیر صورت می‌پذیرد که عبارتند از:

* مقولات مرتبط با مشتریان- تعیین این مساله که کدام تجربیات موجب جلب‌رضایت مشتریان می‌شود.

* مقولات مرتبط با فرآیندهای کاری- پیوند بین تجربیات مشتریان و عملیات کاری.

* مقولات مرتبط با تکنولوژی- شامل فرصت‌هایی برای بهبود توامان کیفیت تجربیات مشتریان و ارتقای عملیات کاری.

لازم به یادآوری است که در تمام این مقولات، اولویت‌های هر تیم کاری بر مبنای عواملی همچون راحتی مشتریان، بازگشت سرمایه سهامداران و میزان ریسک‌ها تعیین می‌شود.

به‌طور کلی می‌توان گفت که تیم‌های کاری نوین به‌شدت در حال فاصله‌گرفتن از تیم‌های کاری سنتی هستند و مدیران سازمان‌ها و رهبران تیم‌های کاری باید نسبت به این دگرگونی‌ها هوشیار باشند و به‌یاد داشته باشند که تیم‌های کاری خودران به‌طور معجزه‌آسایی قادر به حل‌وفصل مشکلات و چالش‌های پیچیده دنیای امروز هستند و تنها تقاضا و توقعی که از رهبران‌شان دارند این است که مهارت‌ها و تجربیات‌شان را در اختیار سایر اعضای تیم‌های کاری بگذارند و یک نوع انسجام و همسویی اساسی و عمیق در درون تیم پدید آورند و آن را به شکل‌های گوناگون و در ابعاد مختلف گسترش بخشند و به این ترتیب به ارتقای کیفیت کار و بهبود خروجی کار کمک شایانی کنند.