در هفته‌های گذشته، تاریخچه شکل‌گیری این شرکت را تشریح کردیم. آدام لاوری و اریک رایان، بنیان‌گذاران متد، دوستانی قدیمی بودند که پس از سال‌ها در اواخر دهه ۹۰ میلادی با یکدیگر برخورد کردند. اریک در حوزه کسب‌وکار و تبلیغات تحصیل کرده بود و آدام یک مهندس شیمی و علاقه‌مند به مسائل زیست‌محیطی بود. ایده کسب‌وکار آنها از آنجا آغاز شد که اریک در کار روی یک پروژه تبلیغات شوینده متوجه شباهت‌های بیش از حد محصولات موجود بازار شد. برای او عجیب بود که محصولات رقبا، شکل و رنگ و بوی مشابهی دارند. زمانی که این موضوع را با آدام در میان گذاشت، او بیان کرد که این محصولات حتی سمی و دشمن محیط‌زیست هم هستند.

با این تحلیل، آنها متوجه شدند که جای یک محصول سبز و متمایز در بازار شوینده‌های آمریکا خالی است. تحقیقات آنها در آزمایشگاه خانگی‌شان آغاز شد و در میانه سال 2000 موفق شدند 4 محصول با طراحی جذاب و ترکیبات غیرسمی طراحی کنند. در سال 2001، آنها به‌طور رسمی شرکت متد شدند و در عرض یک سال، محصولاتشان در قفسه بزرگ‌ترین فروشگاه‌ها جای گرفت. 5 سال بعد شرکت آنها سودآور شده و پس از یک دهه از آغاز، به فروش 100 میلیون دلاری رسیدند.

نخستین فروشگاهی که اریک و آدام توانستند برای فروش محصولات خود پیدا کنند، یک فروشگاه خرده‌فروشی خانوادگی با نام مولی‌استونز مارکت در شهر سان‌فرانسیسکو بود. این فروشگاه و جاده منتهی به آن، در نزدیکی ثروتمندترین مناطق تجاری جهانی یعنی دره سیلیکون قرار داشت و بسیاری از کسب‌وکارهای نوظهور و سرمایه‌گذاران آنها در آنجا فعالیت داشتند؛ با این حال، سرنوشت دو بنیان‌گذار متد از مسیر دیگری عبور می‌کرد.

در آن زمان، دوره موسوم به حباب «دات‌کام» در آمریکا بود. کافی بود که یک شرکت، وب‌سایتی با پسوند دات‌کام داشته باشد تا مشتریان و سرمایه‌گذاران پشت درب‌هایش صف کشیده و پولشان را تقدیم کنند. اما اگر کسب‌وکاری به شیوه غیردیجیتال فعالیت می‌کرد یا آنکه قصد داشت وارد بازار محصولات مصرفی (از جمله شوینده) شود، نه تنها درهای موفقیت به رویشان بسته می‌شد، بلکه قفلی بزرگ هم بر آن می‌زدند و چراغ‌های داخل را خاموش می‌کردند. این وضعیت طبیعی بود. به هر حال، در آن زمان دو غول بزرگ آمریکایی با نام‌های پراکتر‌اند گمبل و یونیلیور بر بازار محصولات شوینده سلطه یافته بودند و هیچ سرمایه‌گذاری تمایل نداشت با آنها رقابت کند. 

آدام و اریک از «نه» شنیدن از سرمایه‌گذاران ناامید نشدند. شاید دلیلش آن بود که نیاز چندانی به سرمایه هنگفت برای شروع کارشان نداشتند. از آنجا که ترکیبات محصولات آنها سمی نبود، می‌توانستند تا مدتی در خانه‌شان به تولید ادامه دهند. به هر حال، شوینده‌های طبیعی و غیرسمی آنها با آب، سرکه، جوش شیرین، عصاره گیاهان و روغن‌های گیاهی درست می‌شدند. آن‌طور که آدام این مواد اولیه را توصیف می‌کند «مواد شیمیایی بسیار متداول، روزمره و ملایم بودند و برای ترکیب‌شان نیاز به آزمایشگاهی تخصصی نبود.» با این حساب، هر کدام از آنها 45 هزار دلار از پس‌اندازهای زندگی‌شان را صرف شروع کار کردند. اریک این سرمایه را از مادربزرگش به ارث برده بود که به تازگی فوت کرده بود. در هر صورت، آزمایش‌ها و تولید آنها در خانه آغاز شد.

در چند سال نخست، تقریبا تمام کارها را خودشان انجام دادند: بهبود فرمول محصولات، طراحی بطری‌ها و تولید آنها، پرینت شماره تلفن اریک روی بطری‌ها به‌عنوان شماره خدمات مشتریان، تبلیغات محلی در فروشگاه‌ها (اریک حتی برای نمایش و معرفی محصول به مشتریان، یک لباس آزمایشگاهی به تن می‌کرد)، رد پیشنهادهای سرمایه‌گذاران و تماس به فروشگاه‌های خرده‌فروشی برای اختصاص قفسه‌ای به محصولات آنها. اریک و آدام حتی تحویل گرفتن و حمل مواد اولیه خریداری شده را هم خودشان انجام می‌دادند. همچنین هر روز نوبت یکی از آنها بود که به فروشگاه‌های زنجیره‌ای مولی استونز سر زده و در صورت نیاز، قفسه‌ها را از محصولات پر کنند.

این دو کارآفرین برای پوشش هزینه‌ها مجبور به قرض گرفتن از دوستان و خانواده‌هایشان هم شدند. همچنین از کارت‌های اعتباری‌شان (وام بانکی) استفاده کردند تا فعالیت‌هایشان متوقف نشود. آنها به حدی در بدهی فرو رفتند که در زمان دریافت اولین پول حرفه‌ای‌شان (یک سرمایه‌گذار یک میلیون دلاری) نمی‌توانستند به رستوران بروند.

اگر شما تاکنون کسب‌وکاری راه نینداخته باشید، این شیوه خرج پول را غیرمسوولانه تلقی خواهید کرد. اما از نگاه آدام و اریک، خوداتکایی یا بوت‌استریپنگ (bootstrapping) بود. خوداتکایی کسب‌وکار، حالتی است که در آن سرمایه‌گذار خارجی وجود ندارد؛ فقط شما هستید و والدینتان. در این حالت، تمام دارایی‌های غیرمادی‌تان را هم صرف کار می‌کنید و هر درآمدی را به سرمایه‌گذاری و توسعه کارتان اختصاص می‌دهید.

پس‌اندازها، کارت‌های اعتباری، وقت، ارتباطات، تلاش، نبوغ و استعدادها در خوداتکایی کسب‌وکارها صرف می‌شود. این فرآیند تا زمان ممکن ادامه می‌یابد و هر چند از رشد کسب‌وکار می‌کاهد اما بنیان آن را قوی می‌سازد و منافع آتی بنیان‌گذاران را افزایش می‌دهد. حتی بسیاری از کارآفرینان فقط برای آنکه کنترل خود بر شرکتشان را حفظ کنند، سال‌ها از پذیرش سرمایه‌های خارجی امتناع می‌ورزند. تجربه اریک و آدام نشان داد که این شیوه فعالیت، به‌رغم دشواری‌هایش منافع بلندمدتی به دنبال دارد که نتیجه صبر و تلاش‌های سال‌های نخست‌شان است.