نقطه‌کور سرمایه‌گذاری در شرکت‌ها

مجله «یوروپین بیزینس ریوو» به گفت‌وگو با ریتا مک‌گرث نشسته است؛ فردی که علاوه بر تدریس در مدرسه کسب‌وکار کلمبیا (در نیویورک)، چند بار توسط مجلات و همایش‌های مختلف مانند فوربس و تینکرز۵۰ در زمره اثرگذارترین متفکران مدیریت قرار گرفته است. مک‌گرث در مصاحبه خود درباره نوآوری، پایان عصر مزیت رقابتی و بقای کسب‌وکار‌ها در محیط‌های پرتلاطم امروز سخن می‌گوید.

برای شروع، چه نکاتی را قصد دارید در سخنرانی‌هایتان به مدیران کسب‌وکارها انتقال دهید؟

پیش از هر چیز، می‌خواهم این موضوع را به آنها یادآور شوم که مزیت‌های رقابتی‌شان بسیار کمتر از تصورات،‌ بقا خواهند یافت. همین که متوجه شوید طول عمر یک مزیت رقابتی در بازارهای امروز بسیار کوتاه‌تر است، تغییرات شگرفی در شیوه فعالیت‌هایتان پدید خواهد آمد. دومین پیامم آن است که مدیران باید به ساخت کانال‌هایی برای مزیت‌های رقابتی فکر کنند. این کار نیازمند سرمایه‌گذاری منابع سازمانی در ایده‌ها و افکار جدید است و به افراد نوآور هم باید به‌طور متناسب پاداش داده شود. سومین نکته‌ای که باید روی آن تاکید کنم، تغییر محتوای استراتژی‌ها در سال‌های اخیر است. در گذشته استراتژی‌ها، ماهیتی تحلیلی و داده‌محور داشت و تدوین‌کنندگان آن در جلسات دور هم می‌نشستند و با بررسی عملکردهای مالی گذشته در صفحات اکسل به هدفگذاری و برنامه‌ریزی برای آینده می‌پرداختند. این وضعیت، مناسب شرایط حاضر نیست و به دلیل متلاطم شدن بازارها و آنکه آینده لزوما دنباله‌روی گذشته نیست، باید جنبه‌هایی از شهود، رویاپردازی و پویایی به استراتژی‌ها اضافه کرد.

 زمانی که مدیران کسب‌وکارها و رهبران سازمانی متوجه این تغییرات شدند، چه کارهایی می‌توانند انجام دهند؟

پس از درک این تغییرات، زمان اجرا فرا می‌رسد. نخستین چیزی که مدیران کسب‌وکارها و رهبران سازمانی باید به آن فکر کنند، برنامه کارشان است. آنها باید به این موضوع فکر کنند که چه برنامه‌ای برای آینده خواهند داشت. یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که در جهان کسب‌وکار با آن مواجه هستیم، نزدیک‌بینی است. بسیاری از مدیران و رهبران سازمانی به درآمدهای امروز فکر می‌کنند. آنها حداکثر به سه‌ماه کنونی می‌اندیشند؛ چراکه باید هر سه ماه یکبار به سهامداران خود گزارش عملکرد بدهند و در همین دوره بیشترین سودآوری را برایشان داشته باشند. چنین وضعیتی باعث می‌شود که اسیر دوره‌های سه‌ماهه شوید و از آینده غافل بمانید.

امروز فرا رسیده است و واقعیت آن است که سودآوری و درآمدهای امروز، ناشی از تصمیمات و اقدامات دیروز شما است. اگر به این موضوع فکر کنید، متوجه می‌شوید که همواره یک فاصله زمانی بین اقدامات شما و نتایجشان وجود دارد. همواره باید نگاه کوتاه‌مدت را با نگاه میان‌مدت و بلندمدت تلفیق کرد: چه تصمیمات و اقداماتی می‌توانند سودآوری دوره کنونی را افزایش دهند؟ چه سرمایه‌گذاری‌های دیگری برای افزایش سودآوری در آینده می‌توان انجام داد؟ گاهی نیز با این مشکل در گزینه‌های سرمایه‌گذاری خود مواجه می‌شوید که ارزش واقعی آنها را نمی‌توانید برآورد کنید. همچنین نمی‌دانید که کدام سرمایه‌گذاری‌ها به بار خواهد نشست و کدام یک از آنها شکست خواهد خورد. به‌رغم این ابهام باید قمار کنید و اینجا است که اهمیت تنوع‌بخشی به سبد سرمایه‌گذاری‌ها روشن می‌شود. در کنار برنامه‌های کوتاه‌مدت که دوره به دوره فرق می‌کنند، سرمایه‌گذاری‌هایی بلندمدت خواهید داشت که نتیجه آنها در آینده روشن می‌شود.

 از منظر نگاه به آینده، مدیران چگونه می‌توانند مطمئن باشند که در صورت بروز ناگهانی یک چالش در فعالیت‌ها یا ظهور یک رقیب یا بازار جدید، توانایی رقابت خواهند داشت؟

همواره انواع مختلفی از نوآوری‌ها ظهور خواهند کرد و بسیاری از آنها در مکان یا بازاری شکوفا می‌شوند که انتظارش را نداریم. توصیه من به مدیران و رهبران کسب‌وکار این است که اطلاعات خود را بالا برده و باهوش‌تر عمل کنید.

همان‌طور که گفتم همواره باید کانال‌هایی از نوآوری داشته باشید که در طول آن، نوآوری‌ها به نتیجه برسند. به نظر من، شیوه مواجهه با چالش‌ها و نوآوری‌های جدید بازار، بستگی به گزینه‌هایی دارد که در کانال‌ها رشد یافته‌اند. اگر شما گزینه‌ای نداشته باشید و اتفاق جدیدی در بازار رخ دهد، آن موقع به مشکل خواهید خورد! شاید از قبل بتوانید پیش‌بینی کنید که چه نوع اتفاقات غیرمنتظره‌ای ممکن است برایتان دردسرساز شود. در این حالت، دو استراتژی خواهید داشت: یا روی پیشگیری سرمایه‌گذاری کنید و مانع از اتفاق افتادن آن شوید یا آنکه روی انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری خود سرمایه‌گذاری کنید و آماده واکنش به چالش جدید شوید. به نظر من، اکثر شرکت‌ها روی پیشگیری سرمایه‌گذاری می‌کنند و امیدوارند که آن اتفاق بد هیچ‌گاه رخ ندهد. آنها اهمیت سرمایه‌گذاری بر افزایش انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری کسب‌وکارشان را دست‌کم می‌گیرند. چه عاملی باعث می‌شود که یک شرکت، تاب‌آور شود و هرگونه چالش و ضربه‌ای را بتواند تحمل کند؟ خب، آموزش‌های چندگانه کارکنان یکی از کارهایی است که می‌توان انجام داد. در این صورت، کارکنان چند مهارت مختلف خواهند داشت و در صورتی که فعالیت‌های کسب‌وکار در یک حوزه به مشکل بخورد، می‌توان منابع را صرف پیشرفت در حوزه‌ای دیگر کرد.

فارغ از چنین سیاستی، لازم نیست که همواره منتظر بازار و تغییرات و نوآوری‌های آن بمانید. شما می‌توانید پیش‌دستی کنید. خودتان روی ایده‌های جدید سرمایه‌گذاری کنید و با نوآوری‌هایتان بازار را تغییر دهید. در این صورت، رقبایتان هستند که مجبور به واکنش خواهند شد و شما هم وضعیتی مطمئن‌تر خواهید داشت.

 در سخنرانی‌های پیشین خود عنوان کرده بودید که نوآوری باید تبدیل به مهارت محوری کسب‌وکارها شود. منظور شما چیست و مدیران چگونه می‌توانند در ایجاد چنین مهارتی در کسب‌وکار خود نقش داشته باشند؟

پیش از هر چیز، نوآوری باید در برنامه‌های مدیران دیده شود. بسیاری از مدیران درباره نوآوری صحبت نمی‌کنند. برخی از آنها هم بیش از حد در این باره صحبت می‌کنند، اما عملا هیچ اقدامی در جهت نوآوری انجام نمی‌دهند. به نظر من، نیاز است که یک فرآیند مدیریتی برای پیشبرد نوآوری شکل بگیرد و حتی معیارهایی برای اندازه‌گیری موفقیت‌های آن در نظر گرفته شود. بهترین شرکت‌هایی که می‌شناسم یک داشبورد نوآوری ایجاد کرده‌اند. آنها در یک دفتر یا نرم‌افزار کامپیوتری، مشخص کرده‌اند که چه تعداد از کارکنان مهارت‌های جدید آموخته‌اند، چه تعداد از ایده‌های جدید پذیرفته شده و روی آنها سرمایه‌گذاری شده است، این نوآوری‌ها چه دستاوردهای کمی داشته‌اند، چه درآمدهایی دوباره به صندوق نوآوری بازگردانده شده است و در نهایت با معرفی محصولات جدید، چه میزان مشتریان جدیدی نصیب شرکت شده است. با چنین اقداماتی می‌توان نوآوری‌ها و سرمایه‌گذاری روی آنها را به شکل آگاهانه و کمی مدیریت کرد.

پژوهش‌های زیادی در دهه‌های گذشته روی نوآوری انجام شده که نشان می‌دهند چه زمانی فرآیندهای نوآوری به نتیجه می‌رسند و چه نوع نوآوری‌هایی برای هر وضعیت مناسب است؛ چراکه همه نوآوری‌ها مثل هم نیستند. برخی نوآوری‌ها نوآوری تجربی هستند، برخی نوآوری فرآیندی هستند، برخی نوآوری‌ها صرفا تلفیق فناوری‌ها و محصولات موجود در فرآیند یا محصول جدید هستند و تعدادی از نوآوری‌ها هم به‌طور کامل نبوغ‌آمیز و تحول‌آفرین‌اند. انواع نوآوری‌ها و ریشه آنها بحث هیجان‌انگیزی است. توصیه من به مدیران کسب‌وکارها و رهبران سازمانی آن است که اطلاعات بیشتری کسب کرده و هوشمندانه درباره آن تصمیم بگیرید. اگر بخواهیم همه نوآوری‌ها را از صفر شروع کرده یا به اصطلاح، چرخ را دوباره اختراع کنیم، وقت خود را تلف کرده‌ایم.

 شما در سخنرانی‌ها و کتاب‌هایتان از اهمیت حرکت به سمت کارآفرینی هم صحبت کرده‌اید. به نظر شما، این موضوع چه مفهومی برای سازمان‌ها و کسب‌وکارهای آینده دارد؟

به نظر من تغییرات زیادی را باید در شیوه مدیریت کسب‌وکارها، شیوه جذب و استخدام نیروهای بااستعداد و همچنین حفظ آنها شاهد باشیم. به نظر من، دوران فعالیت مدیران از مسیر شغلی به نوعی «سفر وظیفه» تغییر خواهد کرد. آنها با پویایی بیشتری مواجه خواهند شد و هر روز اتفاقی جدید بر سر راهشان قرار خواهد گرفت. در حوزه منابع انسانی نیز پویایی‌ دیده خواهد شد و به جای تاکید با ساختارهای سلسله‌مراتبی در شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف، تاکید بیشتری روی مناسب‌ترین افراد برای انجام درست وظایف شغلی و تامین نیازهای شرکت صورت خواهد گرفت. از این‌رو، فکر می‌کنم نگاه کارآفرینی به کسب‌وکارها و تحولات محیطی باعث می‌شود که تغییراتی در شیوه کار و طراحی مشاغل ایجاد کنیم.

 به نظر شما، این تغییرات شرکت‌های بزرگ را به چالش می‌کشد؟

قطعا. بسیاری از سیستم‌های منابع انسانی ما بازمانده از دوران مدیریت ماشینی (و مدیریت علمی) است که یک قرن پیش پدید آمدند. در این سیستم‌های سنتی، شیوه استخدام افراد و ارتقای آنها بسیار مشخص است. به‌عنوان مثال، یک فرد با یک درجه سازمانی مشخص به استخدام درمی‌آمد و با افزایش تجربه‌ یا تحصیلاتش، درجه‌اش هم افزایش می‌یافت. در ارتقای کارکنان و تعیین مدیران جدید نیز این رتبه‌بندی‌ها و سطح‌بندی‌ها دخیل بودند. اما اکنون ادامه چنین رویه‌ای در منابع انسانی شرکت‌ها، آنها را با چالش‌های بزرگی مواجه خواهد ساخت.

 در محیط متلاطم امروز که دیجیتالی شدن کارها یا ظهور هوش‌مصنوعی و روبات‌ها تنها بخشی از آن است، هیچ ارتباطی بین تناسب مهارت‌ها و سلسله‌مراتب سازمانی وجود ندارد. ممکن است شما به مهارت ویژه‌ای نیاز داشته باشید که فقط یک نفر آن را داشته باشد؛ آن هم فردی که ممکن است اصلا در استخدام شرکت نباشد یا همکاری بلندمدتی با آن نداشته باشد. زمانی که این تغییرات ناشی از پررنگ شدن کارآفرینی را مشاهده کنیم، تمام شیوه‌های مدیریت منابع انسانی نیز متناسب با آن باید به‌روز شوند.