آنچه بسیاری از مدیران اجرایی نمی‌دانند این است که بیشتر پروژه‌های فناوری با شکست روبه‌رو می‌شوند. پژوهش‌های گروه اورست در سال ۲۰۱۹ با شفاف ساختن این واقعیت که کسب و کار ۷۳ درصد از سازمان‌ها از کوشش‌هایشان در مسیر تحول دیجیتال از هیچ ارزشی بهره‌مند نشده، موید این موضوع است.

شرکت می‌تواند استراتژی درخشان، محصولی پرفروش و ارائه خدمات عالی داشته باشد. ولی تنها مسوولیت‌پذیری در اجرا است که می‌تواند موفقیت را به همراه داشته باشد. اگر می‌خواهیم با تحول دیجیتال، احتمال موفقیت و تلاش‌هایی را که برای رشد صورت می‌گیرد بهبود بخشیم باید برای اطمینان از رفع کاستی‌های اجرا و دستیابی به نتایج موفقیت‌آمیز این شش مورد ضروری را به خاطر سپاریم:

۱-تشکیل گروهی برای ارائه مشاوره به مشتریان

شاید فکر می‌کنید که می‌دانید باید چه چیزی بسازید، ولی مشتریانتان می‌دانند که چه چیزی می‌خواهند بخرند. پیش از آنکه ساخت هر یک از محصولاتتان یا هرگونه اقدام در مسیر رشد را ادامه دهیم، کار را با درک گفته‌های مشتریان شروع کنید. دعوت ادواری از گروهی از مشتریان برای ارائه بازخورد درباره محصول و همچنین برداشت‌های کلی آنها از شرکت می‌تواند در وقت صرفه‌جویی کرده و از اتلاف منابع جلوگیری کند.

۲- استفاده بهینه از مدل اهداف و نتایج کلیدی (OKR) برای حفظ تمرکز

به نقل از نشریه هاروارد بیزنس ریویو (HBR)، یکی از مدل‌های رایج برای تیم‌هایی که قصد برنامه‌ریزی برای دستیابی به موفقیت و اندازه‌گیری آن را دارند، مدل اهداف و نتایج کلیدی است که با تعیین اهداف، تشریح کیفیت دستاوردهای مورد نظر و تعریف نتایج کلیدی یا سنجش کمیت هر یک از اهداف در پی ایجاد همسویی در سازمان است.

۳- تحلیل داده و اطلاعات برای شتاب‌دهی به توسعه محصول

داده‌محوری مستلزم طرز تفکر جدیدی است که مشتری را مافوق شرکت در نظر بگیرد. به عنوان مثال با تجزیه و تحلیل داده‌ها و اطلاعات مربوط به محصول می‌توان نحوه و چگونگی تعامل کاربران با محصول را کاملا بررسی کرد و با تحلیل مسیر به کارگیری و استفاده از محصول، عواملی  را که منجر به تبدیل، تعامل، بازگشت یا تغییر شکل آن می‌شود شناسایی کرد و از این طریق به ارزشی که به مشتری ارائه می‌شود پی برد. برای انجام اقدامات ذی‌ربط، نرم‌افزارهای تجزیه و تحلیل محصول می‌توانند برای استفاده بیشتر مدیران محصول، رهبران تیم‌های توسعه‌دهنده، طراحان  UXو مدیران ارشد جهت گردآوری داده‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

۴ - تشکیل کمیته راهبری

تفاوت مهم مدیر پروژه یا تیم پروژه با کمیته راهبری در این است که مدیر پروژه یا تیم پروژه فقط می‌توانند کارهای مرتبط با توسعه محصول را تعریف، برنامه‌ریزی و پشتیبانی کنند، اما کمیته راهبری می‌تواند برای رهیابی نتایج موفقیت‌آمیز، تغییرات مورد نیاز کسب و کار را هدایت، کنترل و مدیریت کند. در همه پروژه‌های تحول یا پروژه‌هایی که برای رشد به اجرا در می‌آیند، کمیته راهبری، ابزار حاکمیتی ارزشمند (و گاه نادیده گرفته شده‌ای) است که برای سازماندهی ذی‌نفعان اصلی و توانمند‌سازی آنها برای هدایت پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نخستین و مهم‌ترین کار، تعریف حوزه اختیارات کمیته، از جمله حوزه صلاحیت آن درباره پروژه‌ها و همچنین تعیین سطح اختیارات آن است. درک درجه دشواری هر پروژه، شفافیت منابع و شیوه انجام آن، حساسیت، هزینه و ریسک از نکات بسیار مهم به شمار می‌روند. یکی دیگر از زمینه‌های کلیدی، تعیین موارد قابل تحویل و تاثیرات آن بر تصمیمات، بخشنامه‌ها و نظرات برای پشتیبانی از پروژه است.

۵ - افزایش شفافیت با استفاده از ماتریس RACI

ماتریس RACI (که بیانگر چهار نقش مسوول، پاسخگو، مشورت‌دهنده و آگاه درباره وظایف و پروژه است)، روشی ساده و در عین حال موثر برای ترسیم روابط بین افراد و وظایف درگیر در پروژه است که با ایجاد زبانی ساده برای بحث درباره مسوولیت‌ها و نقش‌ها از سردرگمی و سوءتفاهم جلوگیری می‌کند.

۶ - یافتن شرکایی متناسب با فرهنگ شرکت

دیدگاه‌های سنتی درباره زنجیره تامین و کانال‌های شراکت عمدتا بر کنترل هزینه‌های تدارکات و بهینه‌سازی موجودیت متمرکزند. این دیدگاهی محدود از مکتب فکری قدیمی در این حوزه است. شرکت‌های امروزی، عامل تقویت نیروی رشد، نوآوری و تحولند. شراکت با تامین‌کنندگانی که فرهنگ آنها با فرهنگ سازمان همسو باشد، به عنوان عاملی حیاتی در ایجاد نتایج برتر و ایجاد مبنایی برای مزیت رقابتی و رشد متقابل شناخته می‌شود.

به‌طور کلی، برای قوی‌ترین برنامه‌های عملیاتی به چیزی بیش از مدیریت دقیق پروژه نیاز است. همچنین به مدلی نیاز است که با پشتیبانی از استراتژی، چشم‌انداز، ماموریت و فرهنگ سازمان را با اهداف و مدیریت پیوند دهد. هنگامی که این شش عنصر گردهم آیند، ایجاد همسویی پیوسته با نیازهای کسب و کار و همچنین دیدگاه کلی نسبت به جایگاه هر یک از محصولات، خدمات یا اقدامات اکوسیستم کارمندان، مشتریان و شرکا آسان‌تر می‌شود.