عناصر اصلی شکل دهنده  فرهنگ سازمانی

امروزه رهبران کسب و کارها و شرکت‌های کوچک و بزرگ باید با عبور موفق از چالش‌های گوناگون به مرحله‌ای برسند که بتوانند هم کارکنان‌شان را کاملا راضی نگه دارند و هم مشتریان و سهامداران‌شان را و این هدف محقق نخواهد شد مگر با تقویت و بزرگداشت تنوع و تکثر درون سازمانی، توسعه فرهنگ منسجم سازمانی و تصویرسازی مطلوب و درست از سرمایه‌گذاری‌های گذشته، حال و آینده. در این میان، احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن واقعی برای تنوع و تکثر نژادی، جنسیتی، زبانی و مهارتی چه در سطح کارکنان و چه در سطوح عالی مدیریتی از جمله ترکیب اعضای هیات‌ مدیره باید به یکی از اولویت‌های اصلی پیش روی رهبران شرکت‌ها و بنیان اصلی تشکیل دهنده فرهنگ سازمانی‌شان تبدیل شود و تحقق همه اینها در گروی ایجاد تغییرات و دگرگونی‌های اساسی در فرهنگ سازمانی است.

حال سوال کلیدی این است که چه عواملی در شکل‌دهی به فرهنگ سازمانی موثر بوده و خواهد بود. در ادامه به پنج مورد از مهم‌ترین عوامل موثر در شکل‌گیری فرهنگ‌های سازمانی اشاره خواهد شد:

احترام گذاشتن به کارکنان: بر اساس تحقیقات جامع صورت گرفته روی بیش از یک‌میلیون و نیم نفر از کارمندان در بیش از ۱۵۰ شرکت مختلف از سراسر جهان مشخص شده که میزان احترامی که در یک شرکت یا سازمان به کارکنان وجود دارد دارای بیشترین اهمیت و اولویت در کسب رضایت شغلی افراد بوده است به طوری که اکثر کارکنانی که در این تحقیق مورد پرسش قرار گرفته‌اند بر این مساله تاکید داشته‌اند که فقط در صورت احترام دیدن در محل کار تمایل دارند به فعالیت‌شان در یک شرکت یا سازمان ادامه دهند و در غیر‌این صورت و با وجود فراهم بودن سایر فاکتورها ممکن است کارشان را رها کنند.

حمایت رهبران سازمان: وجود رهبران سازمانی که حامی واقعی کارکنان محسوب می‌شوند و حقوق و منافع کارکنان را به منافع شرکت ترجیح می‌دهند یکی دیگر از عواملی است که از نظر افراد شرکت‌کننده درتحقیق بزرگ موسسه ام‌ ای تی دارای نقشی تعیین‌کننده در شکل دهی به فرهنگ سازمانی است و وجود چنین رهبرانی در راس هرم یک سازمان یا شرکت از مهم‌ترین انگیزه‌های افراد برای ادامه فعالیت‌شان در آنجا به حساب می‌آید. چنین رهبرانی حمایت‌های همه‌جانبه‌ای را از کارکنان‌شان به عمل می‌آورند که باعث می‌شود کارکنان احساس تنهایی و رهاشدگی نکنند و به ادامه فعالیت‌شان در محیطی مناسب امیدوار و مشتاق باقی بمانند و هر وقت که به کمک و مساعدت دیگران نیاز داشته باشند این اطمینان را دارند که رهبرانی حامی و دلسوز پشت سر آنها حضور دارند که می‌توان به آنها تکیه کرد.

امنیت شغلی: یکی دیگر از عناصر مهم در شکل‌گیری فرهنگ‌های سازمانی به وجود امنیت شغلی و حمایت‌های لازم از کارکنان در برابر اتفاقاتی مانند اخراج شدن یا تنزل بی‌دلیل مقام و مواردی از این دست مربوط می‌شود.

در واقع اگر در یک سازمان این احساس در میان کارکنان وجود داشته باشد که همیشه و در همه حال خطر از دست دادن شغل و از میان رفتن منابع درآمدی وجود دارد این احساس ناامنی باعث کاهش شدید رضایتمندی افراد خواهد شد و فرهنگ سازمانی ایجاد شده بر پایه عدم ‌امنیت شغلی به هیچ عنوان نمی‌تواند فرهنگ مطلوبی قلمداد شود.

ارزش‌های بنیادین مورد قبول رهبران سازمان: رهبران سازمانی که به آنچه در فرهنگ سازمانی مورد تاکید است بی‌اعتنایی می‌کنند و ارزش‌های سازمان را زیر پا می‌گذارند نمی‌توانند از کارکنان‌شان انتظار داشته باشند به فرهنگ سازمانی و ارزش‌های اصلی سازمان احترام بگذارند و تمام آنچه که رهبران سازمان از آنها خواسته‌اند را مو به مو انجام دهند.

بر این اساس، تعهد عملی رهبران سازمان به اصول و ارزش‌های مورد تاکید در فرهنگ سازمانی است که تاثیری بسزا در شکل‌دهی به فرهنگ حاکم بر سازمان‌ها و شرکت‌ها دارد.

مزایا و پاداش‌ها: اینکه در چه مواردی و در صورت تحقق کدام شرایط یک فرد در سازمان مورد تشویق قرار می‌گیرد و مزایا و پاداش‌های خاصی به او تعلق می‌یابد تا حد زیادی بر ماهیت فرهنگ سازمانی تاثیرگذار است به طوری که در بسیاری موارد فرهنگ سازمانی بر اساس مصادیق پاداش‌دهی به افراد و عوامل موثر بر تشویق کارکنان

شکل می‌گیرد.  بنابراین رهبران شرکت‌ها و سازمان‌ها باید دقت کنند که فرآیند تشویق و پاداش‌دهی در سازمان‌ها تا حد زیادی تعریف‌ کننده و بیانگر ماهیت فرهنگ سازمانی مجموعه‌های تحت رهبری‌شان خواهد بود.

  شفافیت، عنصری ارزشمند و ضروری در تمام فرهنگ‌های سازمانی

یکی از مهم‌ترین عوامل مستحکم ‌کننده و هویت بخش به تمام فرهنگ‌های سازمانی عنصر شفافیت است به طوری که بدون وجود شفافیت در درون یک سازمان نمی‌توان انتظار داشت که فرهنگ سازمانی درستی در آنجا شکل بگیرد و مورد احترام کارکنان باشد. بنابراین بسیار مهم و حیاتی است که رهبران مشتاق ایجاد و تقویت یک فرهنگ سازمانی مطلوب و مورد احترام همه به معنای واقعی کلمه سمبل شفافیت در‌سازمان باشند و شفاف‌سازی را در ابتدا از خودشان شروع کنند و با افرادشان با نهایت شفافیت و صداقت برخورد کنند و از هر گونه پنهان کاری بی‌مورد پرهیز کنند.

شفاف‌سازی رهبران سازمان می‌تواند در حوزه‌های مختلفی صورت پذیرد از جمله شفاف‌سازی در مورد زنجیره تامین، صداقت داشتن در قبال مشتریان و سهامداران و شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی در مورد قراردادها و شراکت‌ها.

در واقع این خود رهبران سازمان‌ها هستند که با شروع شفاف‌سازی از طرف خود می‌توانند کارکنان و کلیت سازمان را به شفاف بودن و صداقت داشتن ترغیب کنند و در نهایت شرایط را به گونه‌ای رقم بزنند که شفافیت به رکن اصلی و کلیدی فرهنگ سازمانی تبدیل شود و در این میان هیچ گاه نباید از یاد برد که هیچ فرهنگ سازمانی غیرشفاف و مبهمی نمی‌تواند مورد احترام کارکنان باشد. تنها با شفاف بودن و صداقت داشتن با دیگران است که یک فرهنگ سازمانی امکان بقا و نفوذ در قلب و روح کارکنان را پیدا خواهد کرد.