در واقع، مدیران تاثیرگذار علاوه بر تمرکز بر سخت‌افزارها و شیوه‌های کار کردن و تقویت مهارت‌‌های سخت‌افزاری خود توجه بسیار زیادی به نرم‌‌افزارها و مهارت‌‌های نرمی مانند مهارت گوش کردن فعال، همدردی واقعی و توسعه و تقویت فردی کارکنان و اعضای تیم‌‌های تحت رهبری‌‌شان دارند و این‌‌چنین است که این دسته از مدیران همیشه پیروزند و ماندگار و محبوب کارکنان نیز می‌شوند. در ادامه به ۵ توصیه و رهنمون برای تبدیل‌‌شدن به یک مدیر موثر و کاربلد اشاره خواهد شد:

 از زیردستانتان درباره سبک مدیریتی‌‌تان بازخورد بگیرید

از کارکنانتان بخواهید درباره سبک مدیریتی شما نظر بدهند و برای شما روشن سازند که آیا توانسته‌‌اید بین متمرکز شدن روی نتایج و دستاوردها از یک‌‌سو و توجه کافی به آنها یک نوع تعادل و هماهنگی ایجاد کنید؟ به عنوان‌‌ مثال می‌توانید از آنها بپرسید اگر قرار باشد درزمینه ایجاد تعادل بین نتیجه‌محوری و انسان‌‌محوری‌‌تان از یک تا صد به شما امتیاز بدهند، چه امتیازی را برای شما در نظر خواهند گرفت؟ همچنین از آنها بپرسید به نظر آنها شما چه‌‌کارهایی باید انجام دهید تا به آنها ثابت کنید برایشان اهمیت و ارزش زیادی قائل هستید. بعد از جمع‌آوری پاسخ این سوالات، آنها را با دقت بررسی کرده و از طریق تغییرات ملموس در رویکردها و رفتارتان با کارکنان نسبت به بازخوردهای آنها واکنش‌‌های به‌‌موقع و واقعی نشان دهید.

 شناسایی راه‌های مناسب برای متمرکز شدن روی افراد

 بعد از بازخورد گرفتن از کارکنان در ارتباط با سبک مدیریتی‌‌تان، نوبت به این می‌‌رسد که دریابید با انجام چه‌‌کارهایی می‌توانید به کارکنانتان نشان دهید برای آنها ارزش قائل هستید و بر وضعیت آنها تمرکز و توجه کافی دارید. برگزاری جلسات دوره‌‌ای و گفت‌وگوهای صمیمانه با کارکنان، از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه برقراری ارتباط مستقیم و نزدیک با کارکنان و در دسترس قرار دادن خود ازجمله راه‌هایی است که به شما این امکان را می‌دهد تا به عنوان یک مدیر دلسوز و انسان‌‌محور شناخته شوید که سعی می‌کند با کارکنانش به شکل‌‌هایی فراتر از روابط کاری و سلسله مراتبی ارتباط و پیوند برقرار سازد. البته این نوع اقدامات و ارتباطات باید کاملا اختیاری باشد و به‌‌هیچ‌‌عنوان نباید کارکنان را ملزم به شرکت کردن در چنین جلسات و گفت‌وگوهایی کرد چراکه شاه‌‌کلید برقراری پیوندهای مستحکم و قلبی بین مدیران و کارکنان، ایجاد این احساس در افراد است که مدیر مافوقشان به آنها نگاه ابزاری ندارد بلکه فارغ از مناسبات کاری و سازمانی برای خود آنها ارزش قائل است و هدفش ایجاد پیوندی عمیق و دوستانه و سازنده با آنهاست.

 رفتار و گفتار خودتان را در برابر کارکنان چک کنید

بسیاری از مدیرانی که فقط به دنبال کسب نتایج و دستاوردهای حداکثری هستند، شاید خودشان از این خصلت بد خود آگاهی ندارند و فکر می‌کنند از رفتار و کردار مطلوبی با کارکنان برخوردارند حال‌‌آنکه واقعیت چیز دیگری است. آنها نه‌‌تنها اقدامی جدی و تاثیرگذار در زمینه ایجاد و تقویت پیوندهای انسانی و اخلاقی با کارکنانشان صورت نمی‌دهند بلکه با رفتار و گفتار و کردار بدشان در برابر کارکنان، از ایجاد هرگونه ارتباط و پیوند واقعی و عمیق با آنها محروم می‌شوند که چنین چیزی به‌‌هیچ‌‌عنوان نمی‌تواند سازنده باشد. بنابراین لازم است که یا خودتان نسبت به کنترل و رصد نحوه گفتار و رفتارتان با کارکنان اقدام کرده و در این زمینه حساس و هوشیار باشید یا اینکه از یک فرد مورد اعتمادتان یا یک مشاور برای زیرنظر گرفتن شما کمک بگیرید.

 از کوته‌‌نظری و خودخواهی پرهیز کنید

مدیران غیرموثر و نامحبوب کسانی هستند که اسیر خواسته‌ها و منافع شخصی زودگذرشان هستند و به خاطر خصلت بدی همچون خودبزرگ‌‌بینی و تحقیر دیگران از همراه شدن با زیردستان و برقراری رابطه‌‌ای دوستانه و نزدیک با آنها اجتناب می‌کنند حال‌‌آنکه نتیجه تداوم چنین وضعیتی چیزی غیر از بیشتر شدن شکاف بین مدیران و کارکنان و بی‌‌اعتمادی آنها نسبت به یکدیگر نخواهد بود و ناگفته پیداست که در چنین وضعیتی، نمی‌توان به اثربخشی سازمانی و کسب نتایج درخشان نیز امیدی داشت.

 خود‌مدیریتی را تمرین کنید

یک مدیر هنگامی می‌تواند دیگران را به‌‌خوبی مدیریت کند که در ابتدا مدیریت درست و موفقی روی خودش داشته باشد و ضمن آگاهی داشتن از نقاط قوت و ضعف خود نسبت به برطرف‌سازی ضعف‌‌ها و ناکارآمدی‌‌های خود اقدام کند و بعد از موفقیت درزمینه خود‌مدیریتی است که او خواهد توانست در مسیر مدیریت و هدایت دیگران، عملکرد درخشانی داشته باشد. بنابراین موضوع خودمدیریتی را جدی بگیرید و در این مسیر از همکاران خود یا یک مربی یا مشاور آگاه که مشکلات و ضعف‌‌های شمارا بدون تعارف به شما گوشزد می‌کند، کمک بخواهید و به یاد داشته باشید که مدیران بزرگ و تاثیرگذار کسانی هستند که در ابتدا خود را مدیریت می‌کنند و نسبت به خودشان نهایت سخت‌‌گیری را نشان می‌دهند سپس برای مدیریت و هدایت دیگران اقدام می‌کنند.

درمجموع می‌توان گفت آنچه از یک فرد، مدیری تاثیرگذار و کار‌بلد می‌سازند، توانایی و تبحر او برای ایجاد تعادل بین دو هدف والا و مهم یعنی تمرکز بر دستیابی به اهداف و نتایج درخشان و تمرکز بر افراد و توجه به برقراری پیوندهای انسانی و ارزشمند با آنهاست و افراط درنتیجه‌محوری و داشتن انتظارات بیش‌‌ از حد و یک‌‌طرفه از کارکنان با هدف رسیدن به نتایج و دستاوردهای بهتر آن‌‌هم بدون دادن انگیزه و مشوق‌‌های فردی لازم به آنها راه به‌‌جایی نخواهد برد.