بهترین روش برای حضور اجتماعی موثر

 مساله حضور اجتماعی

واضح است که یکی از چالش‌‌های دورکاری این است که نمی‌توانیم افراد را به صورت حضوری و رو‌در‌رو ببینیم. ارتباط دیجیتال، به هر شکلی، تلاش برای جبران این چالش است که تا حد امکان هر کاری را که در ارتباط رو‌در‌رو انجام می‌‌دهیم، شبیه‌‌سازی کنیم یا شکل جایگزینی از ارتباط را پیشنهاد دهیم که مزیت‌‌هایی فراتر از ارتباط فردی داشته باشد. اما چرا ارتباط رو‌در‌رو تا این حد قدرتمند است؟ و وقتی ارتباطات ما مجازی می‌شود، دقیقا چه چیزی را از دست می‌‌دهیم؟

یک روش چارچوب‌‌بندی مشکل، این است که ببینیم دانشمندان علوم اجتماعی چه چیزی را «حضور اجتماعی» می‌‌دانند؟ تماس رو‌در‌رو، استاندارد طلایی حضور اجتماعی تلقی می‌شود. اما وقتی امکان تعامل حضوری و رو در رو وجود نداشته باشد، می‌توانیم به دیگر اشکال حضور اجتماعی روی آوریم و ببینیم یکسری ابزارها و رسانه‌های خاص تا چه حد می‌توانند کلیدهای اجتماعی را از طریق صدا یا تغییرات چهره منتقل ‌‌کنند، به‌طوری که فرد مقابل آنها بتواند افکار و احساسات او را متوجه شود.

دو مفهوم کلیدی حضور اجتماعی عبارتند از صمیمیت و قرابت. صمیمیت یعنی احساس نزدیکی میان‌‌فردی که وقتی دو نفر با هم تعامل دارند، آن را تجربه می‌کنند.

این احساس تحت تاثیر فاکتورهایی مثل تماس چشمی، لبخند، زبان بدن و موضوعات مکالمه با حساسیت مختلف است. بنابراین، یک رسانه دیجیتال که افراد از طریق آن می‌توانند صورت هم را به‌طور همزمان ببینند، حس صمیمیت بیشتری را منتقل می‌کند تا رسانه‌‌ای که چنین قابلیتی ندارد. قرابت هم به فاصله روانی یا حس ارتباط ذهنی و احساسی که یک فرد بین خودش و طرف مقابل برقرار می‌کند، اشاره دارد.

این حس می‌تواند هم به صورت شفاهی و هم غیرشفاهی و از طریق آنچه افراد می‌‌پوشند (مثلا لباس رسمی یا غیررسمی) و همچنین تغییرات چهره در طول مکالمه منتقل شود.

تکنولوژی مورد استفاده، مشخص می‌کند که هر کدام از این ویژگی‌‌ها چقدر از سمت افرادی که درگیر برقراری ارتباط هستند، دیده و احساس می‌شوند.

جالب است که حس قرابت می‌تواند تغییر کند، حتی اگر حضور اجتماعی تغییری نکند: به عنوان مثال، وقتی دو نفر از راه دور تلفنی با هم صحبت می‌کنند، میزان حضور اجتماعی آنها ثابت است، اما اگر لحن گرم یکی از آنها ناگهان به سمت خشونت و انتقاد کردن برود، قرابت تغییر می‌کند.

هم صمیمیت و هم قرابت، با دو جنبه دیگر از حضور اجتماعی مدیریت می‌شوند: کارآمدی و ارتباط غیرکلامی. در اینجا کارآمدی به رسانه‌‌ای اشاره دارد که فرد ارتباط برقرارکننده، آن را برای رد و بدل کردن پیام با یک مخاطب، از همه موثرتر می‌‌داند. به عنوان مثال، در حالی که حضور اجتماعی بیشتر از همه در تعاملات رو در رو اتفاق می‌‌افتد، در برخی نمونه‌ها مثل وقتی تعارض یا تنش‌‌های بین فردی زیادی وجود دارد، رسانه دیگری که حضور اجتماعی کمتری در آن اتفاق می‌‌افتد، ارجحیت دارد و بنابراین کارآمدتر است.

ارتباط غیرکلامی یعنی یک رسانه دیجیتال تا چه حد می‌تواند همان جزئیاتی را نشان دهد که در تعاملات فردی امکان‌‌پذیر هستند. در ارتباطات غیرکلامی مثل تماس چشمی، حالت بدن و فاصله فیزیکی، افراد می‌توانند با کمترین ابهام ارتباط برقرار کنند و بیشترین اطلاعات را منتقل کنند. مطمئنا انسان می‌تواند رفتار غیرکلامی خود را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه کنترل کند: همه ما اشخاصی را می‌‌شناسیم که چهره‌های خشکی دارند و تشخیص احساسات آنها از روی صورت سخت است یا شخصی را دیده‌‌ایم که با وجود شنیدن اخبار بد، ظاهرش را مثبت نگه داشته است.

اینها به چه معنا است؟

به این معناست که در نظر گرفتن حضور اجتماعی مهم است و باید رسانه‌‌ای را انتخاب کنید که «گرما»، «دوست‌داشتنی بودن» یا «واقعی بودن» شما را منتقل کند. رسانه‌های صوتی و تصویری در سطوح مختلف این کار را انجام می‌دهند. با اینکه رسانه‌های صوتی کلیدهای غیرشفاهی واضح مثل فاصله بدیهی یا اعتمادپذیر بودن افرادی که با آنها صحبت می‌کنیم را منتقل نمی‌کنند، اما می‌توانیم در شنیدن و تشخیص چیزهایی که منتقل می‌شوند، از روی لحن و بلندی صدا ماهر شویم.

در نهایت، رسانه‌‌ای که برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنیم، به این بستگی دارد که می‌خواهیم چه چیزی را منتقل کنیم و این موضوع میزان حضور اجتماعی که سعی داریم به دست آوریم را شامل می‌شود. در دورکاری، انتخاب رسانه دیجیتال وابسته به اهداف مشخصی است که داریم.

 در بخش بعد، توضیح می‌‌دهیم که رسانه‌های غنی و ضعیف چه ویژگی‌‌هایی دارند.