ونزوئلا چطور به اینجا رسید؟

به گزارش اندیشکده شورای روابط خارجی، برخی نقاط عطف سیاسی و اقتصادی مسیر ونزوئلا را به‌عنوان یک دولت نفتی مشخص می‌کنند.

کشف نفت: در سال۱۹۲۲ زمین‌شناسان رویال‌داچ شل در منطقه «لاروزا» نفت کشف کردند و بعدها صدها هزار بشکه نفت در روز از آن استخراج شد. در طول سال‌ها بیش از صد شرکت خارجی با حمایت ژنرال دیکتاتور ژان ویسنته گومز، در این کشور نفت تولید کردند. تولید سالانه نفت ونزوئلا در طول دهه۱۹۲۰ افزایش چشمگیری یافت و از یک‌میلیون بشکه به ۱۳۷میلیون بشکه رسید و ونزوئلا را تا سال۱۹۲۹ پس از ایالات‌متحده به دومین تولیدکننده نفت جهان تبدیل کرد. زمانی که در سال۱۹۳۵ گومز از دنیا رفت، بیماری هلندی در این کشور حکمفرما بود؛ بولیوار، پول ملی ونزوئلا، به‌سرعت رشد کرده بود و نفت با کنار زدن بخش‌های دیگر ۹۰درصد صادرات کشور را به خود اختصاص می‌داد.

بازپس‌گیری رانت‌های نفتی: تا دهه۱۹۳۰ تنها سه شرکت خارجی، رویال داچ شل، گالف و استاندارد اویل، ۹۸درصد بازار نفت ونزوئلا را در دست داشتند. جانشینان گومز به‌دنبال اصلاحات در بخش نفت و هدایت سرمایه‌ها به سمت صندوق‌های دولتی بودند. قانون هیدروکربن‌ها در سال۱۹۴۳ اولین قدم در این راه بود که شرکت‌های خارجی را ملزم می‌کرد نیمی از سودشان را به دولت بدهند. در مدت پنج سال درآمد دولت شش برابر افزایش پیدا کرد.

پیمان پونتو فیجو: پس از گذشت سلسله دیکتاتورهای نظامی، ونزوئلا در سال۱۹۵۸ اولین دولت دموکراتیک خود را انتخاب کرد. آن سال سه حزب اصلی ونزوئلا پیمان پونتو فیجو را امضا کردند که شغل‌های دولتی را ضمانت می‌کرد و رانت‌های نفتی براساس سهم‌شان در نتایج رای‌گیری میان این احزاب تقسیم می‌شد. با وجود اینکه هدف این اقدام ایستادن در مقابل دیکتاتوری و دفاع از ثبات دموکراتیک بود، سودهای نفت را در بخش دولتی متمرکز می‌کرد.

اوپک: ونزوئلا در سال۱۹۶۰ به اعضای موسس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)، ایران، عراق، کویت و عربستان‌سعودی پیوست. از طریق این اتحاد که بعدها کشورهای دیگری نیز به آن پیوستند، بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت جهان قیمت را تعیین می‌کردند و به دولت‌ها امکان کنترل بیشتری بر صنایع ملی می‌دادند. همان سال، ونزوئلا اولین شرکت نفتی دولتی خود را پایه‌گذاری کرد و مالیات شرکت‌های نفتی را به ۶۵درصد افزایش داد.

رونق اقتصادی دهه ۱۹۷۰: در سال۱۹۷۳ تحریم پنج‌ماهه کشورهای حامی اسرائیل در جنگ یوم‌کیپور قیمت‌های نفت را چهار برابر کرد و سبب شد ونزوئلا بالاترین درآمد را میان سایر کشورهای آمریکای لاتین پیدا کند. در طول دو سال حدود ۱۰میلیارد دلار به صندوق دولت افزوده شد و راه را برای فساد و سوءمدیریت باز کرد. تحلیلگران تخمین می‌زنند تنها بین سال‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۷ بیش از ۱۰۰میلیارد دلار اختلاس صورت گرفته است.

شرکت دولتی نفت و گاز ونزوئلا PDVSA: در سال۱۹۷۶ و در میانه رونق بازار نفت، کارلوس پرز، رئیس‌جمهور ونزوئلا، صنعت نفت این کشور را ملی و شرکت دولتی نفت و گاز ونزوئلا را با هدف نظارت بر اکتشاف، تولید، پالایش و صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی، تاسیس کرد. پرز به این شرکت اجازه داد تا زمانی که ۶۰درصد از سهم سرمایه‌گذاری‌های مشترک متعلق به شرکت دولتی نفت و گاز باشد با شرکت‌های خارجی همکاری کند و این شرکت را با حداقل مقررات دولتی سازماندهی کرد.

اشباع نفتی دهه ۱۹۸۰: به دنبال ریزش قیمت‌های جهانی نفت در دهه۱۹۸۰ اقتصاد ونزوئلا منقبض شد و تورم افزایش یافت. در همین زمان به دنبال خرید پالایشگاه‌های خارجی، مانند سیتگو در ایالات‌متحده، بدهی خارجی بزرگی برای این کشور به وجود آورد. در سال۱۹۸۹ پرز که چند ماه قبل مجددا انتخاب شده بود، یک بسته ریاضت اقتصادی را بخشی از کمک مالی صندوق بین‌المللی پول معرفی کرد. این اقدامات سبب برانگیخته‌شدن شورش‌های مرگباری در ونزوئلا شد. در سال۱۹۹۲، هوگو چاوز، در مقام یک افسر نظامی، کودتای نظامی نافرجامی را به راه انداخت و به شهرت ملی رسید.

انقلاب بولیواری چاوز: چاوز در سال۱۹۹۸ در یک پلت‌فرم سوسیالیستی به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب و متعهد شد ثروت نفتی سرشار این کشور را برای کاهش فقر و نابرابری مورد استفاده قرار دهد. در حالی که ماموریت‌های گران‌قیمت بولیواری او خدمات اجتماعی را گسترش و فقر را ۲۰درصد کاهش داده بود، قدم‌های بسیاری نیز برداشت که در بلندمدت سبب کاهش تولید نفت این کشور شد؛ روندی که در دهه۱۹۹۰ و اوایل دهه۲۰۰۰ به اوج رسید. تصمیم او مبنی بر اخراج صدها نفر از کارگران حرفه‌ای شرکت دولتی نفت و گاز که در اعتصاب سراسری شرکت کرده بودند، این شرکت را از تخصص فنی خالی کرد. در آغاز سال۲۰۰۵ چاوز از طریق معاهده‌ای به نام پتروکارائیب نفت یارانه‌ای در اختیار چند کشور منطقه از جمله کوبا، قرار داد. در طول دوران ریاست‌جمهوری چاوز که تا سال۲۰۱۳ ادامه یافت، ذخایر استراتژیک نفت تحلیل رفت و بدهی دولت دو برابر افزایش یافت. چاوز همچنین از محبوبیت خود در میان طبقه کارگر برای گسترش دامنه قدرت ریاست‌جمهوری استفاده کرد و کشور را به سمت اقتدارگرایی سوق داد. او محدودیت دوران ریاست‌جمهوری را لغو کرد، کنترل دادگاه عالی را به دست گرفت، مطبوعات را مهار و رسانه‌های مستقل را تعطیل کرد و صدها کسب‌وکار خصوصی و دارایی‌های متعلق به خارجی‌ها را ملی کرد. این اقدامات راه را برای ایجاد خودکامگی توسط مادورو در سال‌های پس از مرگ چاوز باز کرد.

سرازیری استبداد: در اوایل سال ۲۰۱۴ قیمت‌های جهانی نفت ریزش کرد و اقتصاد ونزوئلا به سمت سقوط آزاد رفت. با آغاز ناآرامی‌ها مادور و از طریق سرکوب سیاسی، سانسور و دستکاری انتخاباتی قدرت خود را تثبیت کرد. در سال۲۰۱۸ نیز در رقابتی که به ناعادلانه و غیردموکراتیک بودن محکوم است، مجددا انتخاب شد. نزدیک به ۶۰کشور از جمله آمریکا، یکی از چهره‌های مخالف این کشور یعنی خوان گوایدو، رئیس مجلس شورای ملی این کشور را به‌عنوان رهبر موقت ونزوئلا به رسمیت شناختند.  در سال‌های اخیر واشنگتن تحریم‌ها را علیه کاراکاس افزایش داده که سبب شده درآمد دولت مادورو کاهش پیدا کند. با وجود این، ونزوئلا شرکای نفتی را برای خود حفظ کرده است و تحلیلگران می‌گویند حمایت‌های خارجی از جانب چین، کوبا، روسیه، ایران و ترکیه رژیم مادورو را روی پا نگه داشته است.  در ماه ژانویه ۲۰۲۱ مادورو و متحدانش پس از ادعای پیروزی در انتخابات قانون‌گذاری، رهبری مجلس شورای ملی یعنی آخرین مرکز قدرت تحت کنترل مخالفان را به دست گرفتند. مخالفان از جمله گوایدو، این رای را با ادعای تقلبی بودن بایکوت کردند؛ اتهامی که ایالات متحده و سایر دولت‌های خارجی از آن حمایت می‌کنند. برخی از تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند که مادورو با در اختیار گرفتن مجلس قانون‌گذاری تاکتیک‌های سرکوبگرانه خود را ارتقا خواهد داد.