طالبان درخصوص سایر پروژه‌ها مانند تاپ (TAP) که خط انتقال نیرو میان ترکمنستان، افغانستان و پاکستان است یا خط راه‌آهن ترکمنستان به افغانستان نیز اشاراتی داشتند. در صورتی که طالبان به تعهدات خود عمل کند، مشکل بعدی جذب اعتبارات و سرمایه‌گذاری‌های خارجی و داخلی در این پروژه‌هاست که به علت عدم‌ثبات در افغانستان تا حدودی دشوار است. برای اتمام طرح تاپی هزینه‌ای حدود ۱۰ میلیارد دلار برآورد شده و این در حالی است که مدیرعامل این خط لوله تخمین زده که ۷ میلیارد دلار برای اتمام این پروژه نیاز است. سیاست‌های طالبان در خصوص این طرح، باعث امیدواری عشق‌آباد به جذب سرمایه‌گذاران خارجی شده است. در واقع عدم‌توسعه‌یافتگی کشور افغانستان، موجب استقبال و تمایل ترکمنستان به اجرای چنین پروژه‌هایی در این کشور شده است.

در سال ۱۹۹۷ کنسرسیومی متشکل از ۶ شرکت و دولت ترکمنستان تشکیل شد که هدف آن ساخت خط لوله ۱۲۷۱‌کیلومتری از ترکمنستان تا پاکستان بود؛ در آن زمان هند هنوز بخشی از این پروژه نبود. در آن زمان، شرکت یونوکال (Unocal) کالیفرنیا دارای بیشترین سهم از این طرح بود و حتی این شرکت ترتیب سفر اعضای طالبان برای مذاکره در خصوص این طرح به ایالات متحده آمریکا را نیز فراهم کرد. نقطه عطف این طرح در سال ۱۹۹۸ رخ داد که در این سال شاهد حملات تروریستی مرگبار القاعده به سفارت‌های آمریکا در تانزانیا و کنیا و پس از آن، پناه دادن طالبان به اسامه بن‌لادن بودیم. این رویدادها باعث تیره شدن روابط طالبان و ایالات متحده آمریکا و تاحدودی مسکوت ماندن این پروژه شد. طالبان در سال ۱۹۹۹ حدودا کنترل تمامی نقاط کشور افغانستان را - مانند آنچه امروز اتفاق افتاده - در اختیار گرفت. طالبان با اینکه همکاری با کشورهای ترکمنستان و پاکستان را آغاز کرد، اما در آن دوران مشکل اصلی در این زمینه جذب سرمایه‌گذار برای طرح بود؛ مشکلی که از آن زمان تا به امروز نیز ادامه داشته است.

با ادامه نیافتن این طرح، ترکمنستان در سال ۲۰۰۰ قراردادی با شرکت گازپروم روسیه در خصوص تحویل ۲۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی امضا کرد. ترکمنستان همچنین قراردادی را با جمهوری آذربایجان برای توسعه مشترک میدان گازی خزر امضا کرد و در واقع این تفاهم‌نامه‌ها و همکاری‌ها میان دو کشور ترکمنستان و آذربایجان بود که پیش‌زمینه اجرای خط لوله ترانس‌خزر شد. ایالات متحده آمریکا نیز نشست‌هایی با کشورهایی مانند پاکستان، قطر و ترکمنستان برگزار کرد که پیشبرد آن بر عهده زلمای خلیل‌زاد است و او تلاش می‌کند تا سایر کشورها را برای همکاری با افغانستان ترغیب کند. درست است که خلیل‌زاد موضوع آشتی ملی میان افغانستان و طالبان را به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا دنبال می‌کند، اما اشتباه است که گفت‌وگوها را تنها در همین سطح بدانیم. خلیل‌زاد تلاش می‌کند مذاکراتی در خصوص طرح‌هایی مانند تاپی و تاپ را با حمایت سرمایه‌گذاران خارجی به سرانجام برساند. البته باید عنوان کرد که ترکمنستان مسیرهای متنوعی در خصوص انتقال منابع عظیم گاز طبیعی خود در اختیار دارد که به معنای عدم‌اتکای این کشور به خط لوله تاپی است.

در انتها باید عنوان کرد ظرفیت بالای ترکمنستان در خصوص صادرات گاز، جایگاه ویژه و جذابی برای سایر کشورها دارد و افغانستان نیز از این قاعده مستثنا نیست. در صورتی که طالبان بتواند بر تعهد خود مبنی بر حفظ امنیت خط لوله تاپی در افغانستان پایبند باقی بماند، می‌توان به اجرایی شدن این طرح امیدوار بود. اگرچه درگیری‌هایی که امروزه در افغانستان میان نیروهای دولتی و طالبان رخ می‌دهد، به نوعی نمایانگر ناامنی و عدم‌ثبات در این کشور است و تضمین کلامی طالبان در خصوص تامین امنیت، با توجه به سابقه این گروه و ناامنی‌های موجود برای سرمایه‌گذاران خارجی، نمی‌تواند فراهم‌کننده امنیت کافی برای سرمایه‌گذاری باشد؛ اما نیاز این کشور به پروژه‌های اینچنینی را می‌توان محرک اصلی افغانستان به سمت اجرایی شدن خط لوله تاپی دانست. البته لازم به ذکر است که ترکمنستان، سایر مسیرها مانند خط لوله به چین یا روسیه یا حتی خط لوله ترانس خزر را چه از نظر اقتصادی و چه از نظر امنیتی به پروژه تاپی ترجیح می‌دهد. شاید در آینده با ایجاد دولت آشتی ملی در افغانستان و فروکش کردن درگیری‌های داخلی، امکان جذب سرمایه‌گذاران خارجی برای پروژه‌های عمرانی مانند خط لوله تاپی امکان‌پذیر شود. خط لوله تاپی می‌تواند شرایط ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه را متحول کند، اما موانع جدی مانند درگیری‌های داخلی در افغانستان، درگیری بر سر منطقه کشمیر و ناتوانی اقتصادی کشورهای افغانستان و پاکستان امکان بهره‌برداری و اتمام این خط لوله را دور از ذهن قرار می‌دهد.