سکاندار احتمالی نفت ایران

وزارت نفت به واسطه نقش کلیدی که در اقتصاد ایران دارد و سهم چشمگیر شرکت‌های زیرمجموعه آن در تولید ناخالص داخلی کشور و اهمیت استراتژیکش در یک کشور تولید‌کننده نفتی، همواره از وزارتخانه‌هایی بوده که تمامی جریانات و گروه‌های سیاسی نزدیک به دولت‌های مختلف به‌دنبال سهم‌خواهی از آن بوده‌اند. از سوی دیگر در کشورهایی که صنعت نفت آنها دولتی است، وزیر نفت نقشی مانند وزیر‌خارجه در امور اقتصادی کشورها را داشته و یکی از بخش‌هایی بوده که غالبا با کمترین تغییرات و ثبات بلندمدت مسیر خود را طی کرده است. نگاهی به وزرای نفت و انرژی کشورهای منطقه یا حتی سکانداری ۱۶ ساله بیژن زنگنه در وزارت نفت جمهوری اسلامی خود بیانگر این امر است.

هر‌چند تاکنون خبر موثقی درباره کابینه جدید دولت رئیسی و به‌طور مشخص وزیر نفت آن به‌دست نیامده، اما رسانه‌ها و چهره سیاسی نزدیک به طیف‌ها و جناح‌های سیاسی بعضا متفاوت، گزینه‌هایی را به‌عنوان وزیر نفت احتمالی دولت جدید مطرح کرده‌اند. در میان این گزینه‌ها نام‌های متفاوت و متعددی به گوش می‌رسد، اما برخی از این گزینه‌ها جدی‌ترند و تقریبا پای ثابت تمامی حدس و گمانه‌ها هستند. در میان نام‌های مطرح شده به‌نظر می‌رسد جدی‌ترین گزینه‌ها مهدی دوستی، رستم قاسمی و مسعود میرکاظمی باشند. البته نام‌های دیگری مانند هدایت‌الله خادمی، سید‌رضا فاطمی‌امین، احسان خاندوزی، غلامحسین نوذری، جلیل سالاری و عبدالحسین بیات نیز در این میان مطرح شده‌اند، اما اتفاق‌نظر بسیار کمتری درباره احتمال حضور آنان در سمت وزارت نفت وجود دارد و نام این افراد گاه در کنار گزینه‌هایی مانند قاسمی، دوستی، خادمی و میرکاظمی مطرح شده است. این وزارتخانه کلیدی در دولت سیزدهم با چالش‌های فراوانی در زمینه‌های مختلف روبه‌رو است و باید با مشکلاتی از قبیل تحریم‌ها، بدهی‌های شرکت ملی نفت و فرسودگی زیرساخت‌های نفتی کشور مقابله کند.

 وزرای احمدی‌نژاد در میان گزینه‌ها

نگاهی به سایر کشورهای نفتی و البته کابینه دولت‌های ایران از زمان تشکیل وزارت نفت نشان داده که تلاش همواره بر ثبات مدیریتی در بالاترین سطح این وزارتخانه بوده است. سیدمحمد غرضی ۴ سال، غلامرضا آقازاده ۱۲ سال و بیژن زنگنه به مدت ۱۶ سال وزرای نفت ایران بوده‌اند‌ اما در این میان یک دوره ۸ ساله وجود دارد که وزارت نفت در طول آن ۴وزیر و ۲ سرپرست را تجربه کرد. حالا در میان گزینه‌های سید‌ابراهیم رئیسی برای وزارت نفت نیز نام ۲ نفر از این وزرای سابق نیز به‌چشم می‌خورد: مسعود میرکاظمی و رستم قاسمی.

مسعود میرکاظمی، سومین وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد پس از کاظم وزیری هامانه و غلامحسین نوذری بود و از ابتدای آغاز به‌کار دولت دهم در شهریور ماه ۱۳۸۸ سکان این وزارتخانه کلیدی را بر‌عهده گرفت. میرکاظمی در دولت نهم نیز وزیر بازرگانی بود و سابقه نمایندگی مجلس در دوره نهم و ریاست کمیسیون انرژی را هم در کارنامه خود دارد. او همچنین ریاست هیات‌مدیره و مدیرعاملی سازمان اتکا، ریاست مرکز مطالعات بنیادی سپاه‌پاسداران و تدریس در دانشگاه‌ها را هم در سابقه خود دارد. وی متولد ۱۳۳۹ است و دکترای مهندسی صنایع از دانشگاه تربیت‌مدرس را دارد. نام مسعود میرکاظمی و دوران وزارت نفت وی با جنجال‌های زیادی گره خورده که از جمله آنان می‌توان به آنچه منتقدان خانه‌تکانی در وزارت نفت می‌دانند، اشاره کرد که در جریان آن مدیران باسابقه فنی و غیرسیاسی بسیاری از این وزارتخانه به‌صورت اجباری بازنشسته شده یا از سمت‌های اجرایی کنار گذاشته شدند. او همچنین طرح یک دهه‌ا‌ی سوآپ نفت دریای خزر را متوقف کرد که حواشی بسیاری به دنبال داشت و جریمه ۵/ ۵ میلیون دلاری ایران در محاکم بین‌المللی را به‌دنبال داشت. به هر روی وزارت نفت در دوران مسعود میرکاظمی با تمام حواشی خود همواره نفت را به بهای بالاتر از ۷۰دلار به فروش می‌رساند و قیمت نفت در ایران زمان به بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه نیز دست یافت و ایران نیز هنوز با موج شدید تحریم‌های نفتی روبه‌رو نشده بود. وی همچنین از منتقدان سرسخت وزارت نفت تحت هدایت زنگنه بود. با این حال بسیاری به دلیل انتقاداتی که بر کارنامه وزارت وی در دولت دهم وارد شده، شانس میرکاظمی را از دیگر گزینه‌های مطرح کمتر می‌دانند.  رستم قاسمی دیگر گزینه وزارت نفت در کابینه سید‌ابراهیم رئیسی است. او آخرین وزیر نفت دولت محمود احمدی‌نژاد بود که در اوج تحریم‌های نفتی مسوولیت این وزارتخانه را برعهده داشت که با حواشی بسیاری همراه بود. او متولد سال ۱۳۴۳ و دانش‌آموخته مهندسی عمران به صورت آموزش از راه دور دانشگاه امیرکبیر است. رستم قاسمی پیش از رسیدن به سمت وزارت نفت فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نیز نامزد شد، اما پیش از اعلام لیست نامزدهای نهایی توسط شورای‌نگهبان، به نفع رئیسی کنار کشید. وی پس از برکناری جنجالی مسعود میرکاظمی از وزارت نفت، توسط احمدی‌نژاد برای تصدی این سمت به مجلس معرفی شد و از مجلس رای‌اعتماد گرفت. سردار رستم قاسمی با وجود پیش‌زمینه نظامی که دارد، سوابق اجرایی او پس از دوران جنگ بیشتر در زمینه فعالیت‌های اقتصادی و قرارگاه‌ سازندگی بوده و گفتنی است که قاسمی در حال‌حاضر معاون اقتصادی سپاه‌قدس است. دوران وزارت نفت رستم قاسمی با اوج تحریم‌های نفتی علیه ایران پیش از توافق برجام همزمان بود و ابتکار دور زدن تحریم‌ها به‌نوعی در دوران سکانداری وی وارد ادبیات سیاسی و اقتصادی ایران شد. بسیاری از روش‌هایی که برای دور زدن تحریم‌ها حتی در دولت روحانی مورد استفاده قرار گرفته، توسط وزارت‌نفت قاسمی برای نخستین‌بار اجرایی شدند.  از همین‌رو، رستم قاسمی و طرفدارانش، او را به‌نوعی معمار دور زدن تحریم‌ها می‌دانند، اما گفتنی است که پدیده بابک زنجانی در دوران وزارت وی رخ داده، هر‌چند خودش و بسیاری، او را در این‌باره مسوول نمی‌دانند. همچنین یکی از عجیب‌ترین رخدادهای تاریخ صنعت نفت ایران که به غیب‌شدن دکل نفتی معروف شد نیز در دوران وزارت رستم قاسمی رخ داد.

 دوستی و خادمی؛ جوان انقلابی و نماینده سابق

مهدی دوستی یکی دیگر از گزینه‌های جدی هدایت وزارت نفت است که نامش در اکثر گمانه‌زنی‌ها مطرح شده است. او سخنگوی ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی است و پیش از آن نیز رئیس ستاد سردار سعید محمد بود. وی از چهره‌های جوانی است که حامیان رئیسی او را مصداق جوان انقلابی می‌دانند و یکی از مجریان پروژه پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج‌فارس بوده و در سن پایین مدیر پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس شد. اختلافات میان طرفداران دوستی و حامیان زنگنه در دوران مدیریت وی بر پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس نیز از حاشیه‌های قابل‌ذکر کارنامه مهدی دوستی است. او همچنین درباره تجربه کاری خود گفته است: «من بیشتر کار اجرایی کرده‌ام و سوابق من در قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا و پروژه‌های نفت و گاز، پایانه صادراتی ماهشهر و پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس است.»

به هر روی مهدی دوستی از دید حامیانش دارای خصوصیت‌های لازم برای یک دولت تراز انقلابی است و هر سه فاکتور جوان‌بودن، انقلابی‌بودن و نفتی‌بودن را در کارنامه‌اش دارد.

یکی دیگر از گزینه‌های مطرح برای وزارت نفت نیز هدایت‌الله خادمی است که نماینده کمیسیون انرژی مجلس بود و بیژن زنگنه، او را به وزارت نفت برد اما اختلافات و دعوای زنگنه و خادمی بر رسانه‌ها و افکار عمومی هم پوشیده نماند و سرانجام او از سمت خود برکنار شد. خادمی پس از آن به شرکت حفاری نفت‌شمال رفت و بعد از آن نیز نماینده مردم ایذه و باغملک در مجلس شورای اسلامی شد و البته حواشی او با فیش حقوق نجومی‌اش به رسانه‌ها نیز کشیده شد. خادمی دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک است.

 اولویت‌های وزیر آینده

وزارت نفت در دولت سیزدهم راهی بسیار دشوار و پرچالش را پیش‌روی خود دارد. همزمان با بحث‌های پیرامون توافق هسته‌ای و احیای برجام، دولت ابراهیم رئیسی باید به‌دنبال بازیابی نقش ایران در بازارهای جهانی باشد تا فروش نفت ایران از چند صد هزار بشکه کنونی که با دردسرها و هزینه‌های بسیاری برای دور‌زدن تحریم به فروش می‌رسد، بتواند به سطح ۲میلیون بشکه‌ای خود در دوران برجام بازگردد. از این‌رو نقش دیپلماتیک وزارت نفت در این دوران بسیار پراهمیت است، خصوصا که در شرایط کنونی ایران نیاز به بازاریابی برای فروش مجدد نفت، میعانات و فرآورده‌ها در صورت لغو تحریم‌ها دارد. البته تنها چالش وزیر آینده در این حوزه نیست.  «دنیای‌اقتصاد» در روزهای گذشته پرونده بدهکاری چند ده هزار میلیاردی شرکت ملی نفت را زیر ذره‌بین برد و یکی از چالش‌های وزیر بعدی، حل کردن مشکلات ساختاری بی‌شمار در این مجموعه است که با دسترسی کمی که به درآمدهای نفتی دارد، باید بتواند بدهکاری‌های زیر‌مجموعه‌اش را حل کند. چالش تامین مالی این وزارتخانه نیز از دیگر مشکلات فزاینده وزارت نفت است که نتوانسته در سال‌های اخیر به دلیل تحریم‌ها و کاهش درآمدها، سرمایه‌گذاری مکفی در بخش زیرساخت‌ها انجام دهد و بسیاری از تجهیزات و میادین نفتی کشور نیز حالا فرسوده‌اند. از همین‌رو، وزیر آینده نفت باید استراتژی برای حضور در صحنه بین‌المللی و مسائل داخلی داشته باشد تا بتواند به تامین مالی پروژه‌ها و جذب سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی دست بزند. ایران در منطقه و حتی در بازارهای فرامنطقه‌ای فرصت خوبی در زمینه صادرات محصولات پالایشی و پتروشیمی‌ها را دارد و نقش تیم دیپلماتیک وزارت نفت و بازاریابی آنان باید یکی از اولویت‌های اصلی تیم نفتی آینده باشد.   مسیر سختی که در برابر وزیر نفت آینده قرار دارد - فارغ از آنکه چه فردی عهده‌دار سمت آن باشد- نیازمند تغییر برخی ذهنیت‌ها در میان مدیران است. ایران باید از وابستگی به درآمدهای نفتی فاصله بگیرد و این خواسته از شکل شعاری خود خارج شده و جنبه‌ای واقعی به خود بگیرد. شاید چنین حرفی چندان به مذاق بسیاری از مدیران خوش نیاید، اما حقیقت این است که جهان در حال برنامه‌ریزی برای‌گذاری با ثبات از نفت و سوخت‌های فسیلی است. ایران نیز باید برای تامین امنیت انرژی خود استراتژی برای گذار از نفت طراحی کند و با کمک درآمدهای نفتی، امکان ایجاد زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر را فراهم کند. تنها با اجرای چنین سیاست‌هایی است که ایران در دهه‌های آینده، همزمان با تامین امنیت انرژی داخلی، خواهد توانست که در زمینه‌های جدید نیز نقش کلیدی و ژئوپلیتیک خود به‌عنوان یکی از مهم‌ترین تامین‌کنندگان انرژی جهان را حفظ کند.