دوراهی نفت و کربن‏زدایی برای دولت‏ها

برای مثال دولت جدید آمریکا تحت هدایت جو بایدن همان‌طور که در کمپین‌های انتخاباتی وعده داده بود ۱۸۰ درجه از سیاست‌های ضد‌محیط‌زیستی دولت ترامپ فاصله گرفته که از اقدامات آن می‌توان به‌بازگشت به‌معاهده اقلیمی پاریس، لغو توسعه یک خط لوله نفتی کلیدی از کانادا به‌این کشور و توقف صدور مجوزهای حفاری نفت در ۶‌ماه نخست این دولت اشاره کرد. با این حال، بایدن اخیرا از اوپک و متحدانش درخواست کرد عرضه نفت را افزایش دهند تا بهای داخلی سوخت در این کشور متعادل شود. آیا این یک «دورویی» است یا سردرگمی دولتی که در این مورد تنها نیست؟ تحلیل اویل‌پرایس نشان می‌دهد کشورهایی نظیر بریتانیا هم متهم به‌چنین رویه‌ای هستند. در این میان، نروژ همزمان ثروت زیادی از عملیات نفتی‌اش کسب می‌کند که باعث انتشار حجم بالایی از گازهای سمی می‌شود اما سرمایه‌گذاری این کشور در انرژی‌های پاک هم‌زبانزد است؛ آنچنان‌که تقریبا تمام برق موردنیازش را از انرژی‌های تجدیدپذیر تولید می‌کند. شاید بتوان فعلا این سیاست را بهترین نوع مواجهه با کمبود انرژی و در عین‌حال خطر گرمایش جهانی دانست تا زمانی‌که بخش تجدیدپذیر به‌حدی توسعه یابد که نیاز کمی به‌فسیلی‌ها باشد.‌

    نفرین نفت

دولت‌هایی که سابقه‌ای طولانی در توسعه صنعت نفت در سراسر جهان دارند تحت‌فشار بیشتری برای روش تصمیم‌گیری آنها در مورد نفت و گاز در برابر انرژی‌های جایگزین قرار گرفته‌اند. منابع طبیعی که زمانی هر‌کسی آرزوی آن را داشت حالا به‌موضوع بحث و مناقشه عظیمی تبدیل شده است. اما صنعت نفت طی دهه‌های آینده با توجه به‌نیاز نهاد دولت به‌سوخت فسیلی برای تامین انرژی جهان، چگونه برای سبز‌شدن تلاش می‌کند؟ در گذشته یک صنعت نفت قوی برای کشورها فرصت‌های شغلی، درآمد قوی و قدرت ژئوپلیتیک تضمین می‌کرد. با این حال، فشارهای اخیر برای جلوگیری از اکتشاف نفت و گاز این امتیاز را تا حدودی به‌یک  بار تبدیل کرده است.  به گزارش بی‌بی‌سی، اقتصاددانان پیش از این از «نفرین منابع» سخن می‌گفتند که به‌معنای این بود که  داشتن  بیش از حد منابع اقتصاد را منحرف می‌کند، هزینه‌ها را بالا می‌برد و فعالیت‌های دیگر را از دور خارج می‌کند‌ و حالا نوع جدیدی از نفرین از سوی نفت مطرح است. برای کشوری که به‌کاهش انتشار کربن متعهد شده، نفت دست‌کم به‌اندازه‌ای که منبع عظیم ثروتی بادآورده است، دوراهی هم است.  اویل‌پرایس می‌گوید؛ این امر در جریان همه‌گیر شدن کووید-۱۹ که تقاضا برای نفت و گاز را در سراسر جهان پایین آورد وخیم‌تر از قبل شده است و این سوال مطرح شد که آیا تکیه به‌سوخت‌های فسیلی باید به‌سطح پیشاکرونایی برگردد؟ در سال‌جاری میلادی سازمان‌های بین‌المللی مانند آژانس بین‌المللی انرژی و پنل بین‌دولتی تغییرات اقلیمی سازمان‌ملل ایده کربن‌زدایی و نیاز به‌کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی را ترویج کردند چراکه معتقد بودند رکود تقاضا در سال ۲۰۲۰ سنگ‌بنای مناسبی برای گذار به‌سمت سوخت‌های جایگزین تجدیدپذیر است.  اما در حالی‌که کشورهای آمریکای شمالی و اروپا به‌این فشار پاسخ می‌دهند، با چالش ادامه‌دار رشد تقاضای نفت و گاز همزمان با کاهش محدودیت‌های کووید و همینطور ناآمادگی قابل‌ملاحظه صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر رو‌به‌رو هستند. با وجود محدودیت عرضه و افزایش قیمت‌ها، دولت‌ها از دو سو مورد هجمه قرار گرفته‌اند؛ نخست اینکه کار کمی برای پاسخ دادن به‌تغییرات اقلیمی انجام می‌دهند و از طرف دیگر، در میانه دشواری‌های اقتصادی، عرضه انرژی با قیمت پایین کافی نیست.

    آمریکا، بریتانیا و نروژ به‌کدام‌سو می‌روند؟

در آمریکا، بایدن اقداماتی ۱۸۰‌درجه خلاف انتخاب‌های ترامپ پیش‌گرفته که بازگشت به‌توافق اقلیمی پاریس، لغو ساخت خط لوله کلیدی کی‌استون از کشور همسایه کانادا و متوقف کردن حراج‌های مجوز حفاری نفت و گاز در ۶‌ماه نخست این دولت از جمله آنها بوده است. همه اینها بخشی از خط‌مشی‌ بود که بایدن تعهد داده بود در دوران زمامداری‌اش جدی خواهد گرفت.  اما حال بایدن پس از آنکه طرح‌های توسعه‌ای داخلی نفت را کاهش داد،  به‌خاطر درخواست از اوپک‌پلاس برای نفت بیشتر متهم است.  به‌همین شکل، دولت بریتانیا اعلام کرده می‌خواهد تا سال ۲۰۵۰ به‌انتشار کربن صفر برسد که در واقع پاسخی به‌درخواست‌های بین‌المللی برای کربن‌زدایی بود. با این حال، دولت محافظه‌کار همچنان توسعه پروژه‌های دریای شمال را ادامه می‌دهد که بسیاری ذات ریاکارانه این اقدامات را برجسته کرده‌اند.  علاوه بر این، در حالی‌که بخش اعظم مردم در بریتانیا خواهان اقدامات بیشتر برای مقابله با تغییرات اقلیمی هستند، بسیاری از اسکاتلندی‌ها آمادگی این کشور را برای زندگی بدون سوخت فسیلی زیر سوال می‌برند. در حال‌حاضر، سوخت‌های فسیلی تنها ۳۰ درصد از تقاضا برای تولید برق را در‌بر می‌گیرد که به‌این معناست که این کشور در صورت شیفت به‌سمت این نوع انرژی، باید ۷۰ درصد در مصرف برق خانوارها صرفه‌جویی کند.  در همین حال، نروژ هنوز به‌حمایت از بخش قوی صنعت نفت خود ادامه می‌دهد و همزمان یک برنامه پیشرو جهانی برای انرژی‌های تجدیدپذیر را جلو می‌برد. نروژ به‌دلیل عملیات‌های نفت و گاز خود خارج این کشور یکی از بالاترین سطوح انتشار کربن را دارد اما در سطح ملی، این کشور تقریبا تمام برق خود را از انرژی تجدیدپذیر تولید می‌کند.  بر اساس این گزارش، این شاید بهترین نمونه برای حکمرانی خوب باشد چراکه نروژ دست‌کم به‌نظر می‌رسد که به‌طور موفقی توسعه صنعت نفت و گازش را برای ایجاد درآمدی که تا حد زیادی صرف سرمایه‌گذاری در بخش غیرنفتی می‌شود، دنبال می‌کند و در بحث گذار انرژی از پیشروان دنیا است.

    دولت‌ها باید چه رویکردی داشته باشند؟

بنابراین‌ دولت‌ها چطور باید به‌فشارها از جانب سازمان‌های بین‌المللی، رای‌دهندگان و فعالان اقلیمی در سراسر جهان پاسخ دهند در حالی‌که همزمان اقتصادهایشان و سطوح اشتغال آنها حفظ شود و همچنین در قبال افزایش تقاضا برای سوخت‌های فسیلی در طول گذار بلندمدت به‌تجدیدپذیرها واکنش نشان دهند؟

به‌نظر می‌رسد در حالی‌که این چالش بالا می‌گیرد، دولت‌ها هم در یک برزخ قرار می‌گیرند. آیا آنها باید با غول‌های نفتی همکاری کنند تا کربن‌زدایی را در این صنعت از طریق فناوری‌هایی مانند مهار و ذخیره کربن و دیگر تکنولوژی‌ها تشویق کنند و همزمان تا چند دهه دیگر به‌تولید سوخت فسیلی ادامه دهند؟ یا باید از این سوخت‌ها دست بکشند و به‌سمت سرمایه‌گذاری در تجدیدپذیرها حرکت کنند؟ به‌نظر می‌رسد در حال‌حاضر تلفیقی از این دو سیاست نیاز است و دولت‌ها به‌طور غیر‌قابل اجتنابی از هر دو سو مورد انتقاد قرار خواهند گرفت.