ایران در حال حاضر، از نظر میزان سرانه سالانه آب‌های تجدیدشونده، شیوه‌های مصرف آب در بخش‌های گوناگون مصرف، شیوه‌های توزیع آب، شیوه‌های حفاظت از آب و نهایتا سیاست‌های اقتصادی ناظر به جنبه‌های توسعه کشاورزی، صنعت و خدمات که با آب ارتباط تنگاتنگی دارند، با چالش‌های بحران‌خیزی روبه‌رو است. بر این اساس محققان معتقدند که ایران معاصر به دلیل مدیریت ناکارآمد در موضوعات مرتبط با منابع طبیعی به‌ویژه آب، در آستانه مواجهه با تهدیدهای ناشی از بحران‌های بزرگ زیستی از جمله بحران آب واقع شده است.  از سوی دیگر بر پایه مطالعات و تحقیقات جهانی و داخلی، مساله آب در ایران امروز را باید مساله‌ای ناشی از چگونگی معاصر شدن یا مدرن شدن جامعه ایرانی دانست. اگرچه این سرزمین در دوران پیشامعاصر به دلیل استقرار در منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک همواره با پیامدهای ناشی از سیل‌ها و خشکسالی‌های متعدد روبه‌رو بوده، اما وجه تمایزی که آب را در دوران معاصر به‌عنوان مساله‌ای به‌مراتب پیچیده‌تر و بحرانی‌تر از گذشته مطرح می‌سازد، وقوع پیامدهای پیچیده ناشی از بحران‌های کمی و کیفی آب در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جامعه ایران معاصر است. بر این اساس اظهار می‌شود که مساله آب در ایران امروز به مراتب پیچیده‌تر و بحرانی‌تر از تمام ادوار گذشته تاریخی است. بر پایه نتایج مذکور، بنیاد مساله آب در ایران معاصر را باید ذیل مفهوم «گفتمان اجتماعی آب» جست‌وجو کرد. مقاله پیش‌رو که از سوی دکتر نعمت‌الله فاضلی ریاست پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سیداحمد حسینی پژوهشگر ارشد در اندیشکده تدبیر آب ایران تهیه شده است، با هدف فهم مساله آب ذیل مفهوم «گفتمان اجتماعی آب» به ارائه تحلیل گفتمانی از مساله آب در ایران معاصر و ارائه برخی توصیه‌های راهبردی برای اصلاح گفتمان آب پرداخته است.

  تحلیلی گفتمانی از مساله آب در ایران

با نگاهی به چالش‌های مطرح مرتبط با بحران آب در جامعه ایران معاصر (امنیت غذایی، سلامت، رفاه اجتماعی و... ) این موضوع قابل درک و فهم است که وجود این چالش‌ها ریشه در «گفتمان اجتماعی آب» دارد،  بنابراین به‌منظور دستیابی به چارچوبی کارآمد برای مدیریت آب ضروری است در گام اول به نقد و ارزیابی گفتمان اجتماعی موجود آب در جامعه ایران معاصر پرداخت.  درباره گفتمان آب در ایران معاصر چه در سطح حکمرانی و چه در سطح توده‌های اجتماعی می‌توان اذعان کرد که گفتمان غالب اجتماعی «گفتمان مهندسی آب» بوده است. جامعه ایران معاصر در چارچوب «گفتمان مهندسی آب» بر این باور بوده است که فناوری‌های پیشرفته مانند سدها به تنهایی قادر به حل مساله آب در جامعه ایران هستند، بنابراین بر پایه این باور عمومی، در مقام عمل مهندسان و متخصصان فنی تعیین‌کننده احکام و گزاره‌های اصلی گفتمان اجتماعی آب در ایران معاصر بوده‌ و توانسته‌اند فراتر از توانایی‌های فنی خود کلیت گفتمان سیاست و مدیریت آب در جامعه معاصر ایران را تعریف کرده و ایفای نقش کنند.

از مهم‌ترین معایب «گفتمان مهندسی آب» که به‌عنوان گفتمان غالب اجتماعی آب در جامعه ایران معاصر ایفای نقش کرده، فقدان ظرفیت‌های گفتمانی در تبیین جنبه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نیز تشریح ارتباطات پیچیده این ابعاد با پدیده آب در متن زندگی جامعه انسانی است. چرا که ظرفیت‌های دانش مهندسی آب به‌عنوان پایه و اساس این گفتمان برای رسیدن به فهمی موثر، متناسب و یکپارچه در مدیریت آب بسیار ناکافی و محدود بوده و فاقد ظرفیت نوآوری برای مواجهه با بحران‌های پیچیده‌ای است که مساله آب در دنیای امروز با آن گرفتار است. بر پایه این استدلال است که بسیار از محققان بر این نکته تاکید دارند که «گفتمان مهندسی آب» صرفا بر پایه نگاه فن‌سالارانه و تکنولوژیک و با فراهم کردن ابزارها نهایتا توانسته است به مساله عرضه آب بیشتر بپردازد، حال آنکه با توجه به موقعیت جامعه ایران از نظر اکولوژیک و وجود محدودیت‌های وسیع دسترسی به آب‌های تجدیدپذیر خصوصا با توجه به پیش‌بینی‌های جمعیتی (حدود ۹۰ میلیون نفر در افق سال ۱۴۰۴)، این رویه نه تنها بحران آب را حل نکرده، بلکه به پیچیده‌تر شدن این بحران منجر شده است.

  راه‌حلی کارآمد برای حل مساله آب

با توجه به توضیحات فوق، از منظر گفتمانی حل مساله آب را می‌توان در گرو اصلاح شیوه تفکر جمعی ایرانیان یا همان گفتمان اجتماعی ایران معاصر نسبت به پدیده آب دانست. به عبارت ساده‌تر، شرط بنیادی برای مواجهه صحیح با مساله آب در این سرزمین ضرورت چرخش گفتمانی در شیوه اندیشیدن، فهم، بیان و رفتار جمعی ایرانیان نسبت به پدیده آب است. باید پیش‌فرض‌ها درباره چیستی آب، و نسبت آب با زندگی، سیاست، اقتصاد و فرهنگ به‌طور جدی نقد و بازنگری شود.  جامعه معاصر ایران باید در چارچوب اصلاح گفتمان اجتماعی آب به این واقعیت برسد که صرفا نمی‌توان با تکیه بر تکنولوژی و دانش مهندسی آب به حل مساله آب به‌نحوی کارآمد و پایدار اهتمام ورزد. جامعه امروزی باید به این واقعیت باور داشته باشد که فرآیند مواجهه با آب در تمام ابعاد آن به نحوی که بتواند نوعی تضمین پایدار برای محیط‌زیست و آینده بشر فراهم سازد، فرآیندی بسیار پیچیده است که هیچ یک از دانش‌ها از جمله هیدرولوژی به تنهایی قادر به پاسخگویی آن نیست.

از سویی دیگر، جامعه معاصر ایران بنا به تغییرات ماهوی در ابعاد زیست انسان مدرن، دیگر نمی‌تواند خود را محدود به گفتمان سنتی آب کند، چنانچه همگام با توسعه سریع شهرنشینی و صنعتی‌شدن در دوره معاصر، نظام مدیریت آب در جامعه نیز تغییر کرد و رجوع جامعه به گفتمان مهندسی آب به سرعت اتفاق افتاد. به‌عبارتی، اگرچه برای هزاران سال در ایران زمین امکان زیستن در چارچوب گفتمان سنتی آب با تکیه بر ابزارها و تکنولوژی‌های پیشامعاصر فراهم بود و در مناطقی از ایران چنین گفتمانی همچنان رایج است، منتها بنا به بنیادهای معرفتی ناظر به «گفتمان سنتی آب» و نیز تجربه تاریخی ایرانیان در دوره معاصر، این جامعه دیگر نمی‌تواند صرفا با تکیه بر گفتمان مذکور و از طریق بازتولید دانش‌ها و تکنولوژی‌های بومی مرتبط با آن همچون حفر قنات به حل مساله آب بپردازد.

بر پایه دلایل فوق، از منظر گفتمانی برای تحقق گفتمان اجتماعی جدید و متناسب با شرایط امروزی جامعه ایرانی، به‌نحوی که بتواند به بهبود وضعیت شاخص‌های مربوط به سیاست و حکمرانی آب در جامعه منتج شود، به عنوان اولین گام دستیابی به یکپارچگی دانش مرتبط با مساله آب ضروری است. منظور از یکپارچگی دانش این است که کلیه رشته‌های علمی شامل ادبیات، فلسفه، زبان‌شناسی، روان‌شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی، مردم‌شناسی، جغرافیا و دیگر علوم انسانی و طبیعی بتوانند از اعتبار و جایگاه کافی برخوردار شوند.

به عبارت دیگر در گفتمان اجتماعی جدید آب باید دانش‌های گوناگون از‌شان کافی برخوردار شوند تا بتوانند سخن جدی درباره آب بگویند و نسبت به فهم‌پذیر بودن مساله آب کمک جدی کنند. علاوه بر این، گفتمان نوین آب بر پایه یکپارچگی دانش زمانی می‌تواند گفتمانی موثر واقع شود که آموزش این دانش در تمام نظام آموزشی و برنامه‌های درسی به نحو جدی، کارآمد و موثری مورد توجه قرار گیرد تا برپایه این تحولات دانشی و ساختاری بتوان امیدوار بود که نوعی چرخش گفتمانی در ایران به‌وجود آید. در نهایت اینکه بر پایه دانش‌های میان و فرارشته‌ای باید نسبت به تحلیل ناخودآگاه ذهن جمعی ایرانیان از مساله آب رویکردی جدی و انتقادی داشت و نسبت به رمزگشایی آنها به منظور خلق بنیادهای معرفتی جدید برای گفتمان نوین آب اهتمام ورزید.