آتش‌بس غیرمنتظره

نکته اصلی اما این است در شرایطی که انتظار می‌رفت در پی آن همه خط و نشان و افشاگری و تعقیب و گریز، کلی جزئیات از این جلسه بیرون بیاید و دست‌کم پاسخ برخی از پرسش‌های کلیدی روشن شود، این اتفاق هرگز رخ نداد. رئیس فدراسیون بعد از برگزاری این نشست به‌طور کلی آن را مثبت ارزیابی کرد و گفت انتقادات کریمی را شنیده است. به این ترتیب همه حواس‌ها متوجه طرف دیگر گفت‌وگو شد تا شاید علی کریمی اطلاعات بیشتر و شفاف‌تری از محتوای سخنان رد و بدل شده به زبان بیاورد، اما این اتفاق هم رخ نداد. ستاره پیشین پرسپولیس و تیم‌ملی دیروز در مصاحبه‌ای کوتاه به ارائه توضیحات بسیار کلی بسنده کرد. کریمی در این مورد گفته است: «ما چند ساعت صحبت کردیم و من حرف‌هایم را به تاج زدم که بخشی از آنها را پیش از این گفته بودم. موضوعات دیگری هم مطرح شد که رئیس فدراسیون هم شنید و مسائلی را مطرح کرد. حالا اینکه چه کارهایی در آینده در فدراسیون فوتبال انجام می‌شود باید منتظر ماند و قضاوت را برعهده مردم گذاشت.» اما آیا واقعا این همان نتیجه‌ای بود که باید از آن همه انتقاد و حمله حاصل می‌شد؟

اولین ایراد به علی کریمی این است که مناظره در انظار عمومی را با مباحثه در اتاق خصوصی تاخت زد. کریمی پیش‌تر به دفعات و به صراحت مدیران فدراسیون فوتبال را به مناظره تلویزیونی دعوت کرده بود تا به این ترتیب مردم شنونده ادعاهای دو طرف باشند و خودشان تشخیص بدهند که مواضع چه کسی درست‌تر است؟ خب چه شد که کریمی به‌جای برپایی مناظره، به گفت‌وگو پشت درهای بسته اکتفا کرد؟ جالب است که او حالا داوری را بر عهده مردم گذاشته؛ اما چگونه می‌توان قضاوت کرد، وقتی هیچ‌یک از مخاطبان میلیونی فوتبال حتی از رئوس و کلیات مباحث مطرح شده در جلسه تاج و کریمی بی‌اطلاع بوده‌اند؟ جادوگر قبلا مسائلی در مورد سرنوشت تبلیغات محیطی و کارت هدیه پنج میلیون تومانی و بسیاری از موضوعات دیگر را مطرح کرده بود، اما حالا و بعد از سه ساعت گفت‌وگو با مهدی تاج، مردم را در جریان نتیجه هیچ‌کدام از این پرونده‌ها قرار نمی‌دهد.

همین چند روز پیش کریمی با انتقاد شدید از رسانه‌ها گفته بود چرا در مورد کاستی‎‌های فوتبال ایران و فساد موجود در این حوزه پرسشگری نمی‌کنند؟ وقتی به او توضیح داده شد که چنین کاری به دفعات انجام شده و کسی پاسخگو نبوده، کریمی ادامه داد: «خب بگویید می‌پرسیم و جواب نمی‌دهند.» حالا ما باید از علی کریمی بپرسیم که شما چه جوابی از مسوولان فدراسیون گرفتی؟ دوستانی که به خبرنگاران سه دقیقه هم وقت گفت‌وگو نمی‌دهند به شما سه ساعت فرصت پرسش و پاسخ دادند؛ پس اگر جواب قانع‌کننده‌ای گرفتید که با مردم در میان بگذارید و اگر هم جواب‌ها روشن نبود، به قول خودتان همین مساله را عینا به افکار عمومی منعکس کنید. کریمی اما هیچ‌کدام از این کارها را نکرده؛ بلکه فقط به ذکر این جمله بسنده کرده که: «من با تاج به بهشت هم نمی‌روم»؛ اما مگر انتظار مردم از علی کریمی بعد این همه هیاهو این بود که بدانند او با تاج کجا می‌رود و کجا نمی‌رود؟

داستان علی کریمی و فدراسیون فوتبال، الگویی کامل از عاقبت انتقاد و پرسشگری است؛ سروصدا می‌کنیم، شهر را به هم می‌ریزیم و اغلب خیلی زود همه چیز را از یاد می‌بریم. راه کلی‌گویی همیشه باز است و سر و ته تندترین افشاگری‌های دنیا را هم با جملات کلیشه‌ای مثل «داریم حلش می‌کنیم»، «در حال پیگیری است» و «بررسی‌های دقیق انجام خواهد شد» می‌توان هم آورد. ما که رسانه‌ایم و زور اجرایی نداریم. جایی مثل مجلس شورای اسلامی چهار سال پیش به‌طور مفصل پرونده فساد در فوتبال ایران را باز کرد و ماه‌ها آن را مورد پیگرد قرار داد، اما آخرش تقریبا «هیچ» چیز گیر این فوتبال نیامد و حتی یک گره کوچک هم از این کلاف سر در گم باز نشد. در جامعه‌ای که همه پرسش‌گرند و به ندرت پاسخگویی وجود دارد، روشن بود که آن تب تند کریمی هم راه به جایی نخواهد برد. نهایتش این است که کریمی حرف‌هایش را رودررو زد و سبک شد، مثل همه ما که هر وقت دور هم جمع می‌شویم در تمام حوزه‌ها غرولند می‌کنیم و سبک می‌شویم؛ اما آیا همین کافی است؟