آشتی پر هزینه

با این وجود ترکش‌های باخت به استقلال، شکل بازی پرسپولیس جلوی الوصل را در مسیری هدایت کرد که حسابی محل بحث شده است. هواداران از ترکیب و تعویض‌های برانکو در دربی راضی نبودند و انتقادات زیادی را در این مورد مطرح کردند. در نتیجه سرمربی سرخپوشان برای بازی با الوصل، محسن ربیع‌خواه را از ترکیب تیمش بیرون گذاشت و اولین نشانه انعطاف در برابر انتقادات را بروز داد. هرچند گفته می‌شود ربیع‌خواه به میل و با درخواست خودش نیمکت‌نشین شده، اما برانکو در نیمه دوم بازی با حریف اماراتی نشانه‌ای دیگر از این نرمش را بروز داد؛ آنجا که محسن مسلمان را بعد از شش هفته بازی نکردن به‌عنوان اولین یار تعویضی‌اش به زمین فرستاد. لحظه ورود مسلمان به میدان، لحظه‌ای بود که هواداران مدتها انتظارش را می‌کشیدند.

بهترین پاسور و گلساز لیگ هفدهم از پایان بازی هفته بیست‌ویکم با پیکان به شکلی عجیب و ناگهانی به نیمکت ذخیره‌ها چسبید و در مهم‌ترین مسابقات فصل پرسپولیس مثل دربی برگشت و مصاف با السد قطر یک لحظه هم بازی نکرد. این مساله انتقادات زیادی را متوجه برانکو کرد، تا اینکه مربی کروات چند روز بعد از باخت به استقلال تصمیم گرفت حدود نیم ساعت به مسلمان بازی بدهد و باب آشتی با او را باز کند. البته برانکو هنوز به دیگر خواسته‌های عمده هوادارانش مثل بازی کردن احمد نوراللهی و گادوین منشا در ترکیب اصلی یا حتی بازگشت به سیستم ۲-۴-۴ لوزی و بازی با یک هافبک دفاعی رضایت نداده؛ اما همین قدر نرمش غیرمنتظره هم برای او هزینه‌هایی در بر داشته است. مثلا عده‌ای حالا می‌گویند اقتدار برانکو زیر سوال رفته و او «خط بگیر» سکوها شده؛ اما آیا چنین نقدهایی را می‌توان جدی گرفت؟

مرز بین تزلزل و نقدپذیری

ماجرا این است که هرگز نمی‌توان همه را راضی نگه داشت و حالا برانکو این مساله را بهتر از قبل می‌فهمد. امروز او برخی از تغییراتی که مد نظر منتقدان و هواداران بود را در تیمش اعمال کرده و به همین بهانه برخی وی را دخالت‌پذیر توصیف می‌کنند. این درحالی است که اگر در بازی با الوصل هم همان رویه پیشین اتخاذ می‌شد، لابد گروهی دیگر انگ لجاجت به سرمربی سرخپوشان می‌زدند. واقعیت آن است که مرز باریک و ظریفی بین نقدپذیری و تزلزل وجود دارد. اینکه یک مربی انتقادات را بشنود و به کمک آنها رو به رفع ایراد و اصلاح معایب بیاورد، اصلا اتفاق بدی نیست و با اقتدار او منافات ندارد. شاید اگر برانکو پیش از این با انعطاف بیشتری رفتار می‌کرد و مثلا در مورد بازی دادن به ربیع‌خواه اینقدر اصرار نمی‌کرد، حالا اعمال تغییرات مطلوب در ارنج تیمش برای او این همه هزینه به دنبال نمی‌آورد. در عین حال نباید فراموش کنیم مهم‌ترین هدف یک مربی باید کسب نتایج مطلوب و خوشحال کردن هواداران باشد. برانکو در سه سال گذشته موفقیت‌های بسیار زیادی به‌دست آورده و سطح توقع هواداران را حسابی بالا برده است. حالا مردم از او ارائه نمایش‌های زیبا و کسب نتایج خوب را انتظار دارند و این کار میسر نمی‌شود، جز با استفاده از حداکثر ظرفیت.

یک یادآوری به برانکو

سال‌ها پیش از این برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم‌ملی ایران بود و در مجموع نتایج خوبی در آن تیم به‌دست آورد. البته کارنامه مطلوب برانکو می‌توانست یک کارنامه اسفبار و تاریک لقب بگیرد، اگر تیم‌ملی ایران از مرحله پیش‌مقدماتی جام‌جهانی حذف می‌شد. ما در سال۲۰۰۴ تا مرز حذف از این مرحله پیش رفتیم و چیزی نمانده بود حتی به دور گروهی انتخابی جام‌جهانی هم نرسیم، اما دخالت مستقیم محمد دادکان در زمینه بازگرداندن خداداد عزیزی و وحید هاشیمان به تیم‌ملی ورق را برگرداند. درخشش خیره‌کننده این دو بازیکن در دیدار با اردن و قطر زمینه‌ساز صعود تیم‌ملی به دور مقدماتی و بعد هم دور نهایی جام‌جهانی شد. البته که هیچ‌کس از دخالت مدیران در مسائل فنی دفاع نمی‌کند، اما این صرفا یک یادآوری به برانکو است که فراموش نکند گاهی لجبازی‌های او و اصرارش روی برخی مواضع غیرقابل دفاع چطور می‌تواند تیمش را به خطر بیندازد. البته که این برانکو نسبت به ۱۵سال پیش به مراتب پخته‌تر شده و کسی جرات چنین مداخله مستقیمی در کار او را ندارد، اما هنوز هم می‌توان با راهنمایی‌های درست و نقدهای منطقی به او و تیمش کمک کرد.