بوی بهبود

شرایط فنی

چنانکه گفته شد پرسپولیس و استقلال در زمان واگذاری اول شرایط فنی خوبی نداشتند. پرسپولیس در لیگ چهاردهم سه مربی عوض کرد و نهایتا روی پله هشتم آرام گرفت، استقلال هم با امیر قلعه‌نویی هر دو بازی رفت و برگشت را به رقیب دیرینه باخت و به رتبه نازل ششمی رضایت داد. ورزشگاه برای هیچ‌کدام از دو تیم پر نمی‌شد و آنها فوتبالی بازی نمی‌کردند که برای هواداران الهام‌بخش باشد. در آن زمان دو سال از آخرین قهرمانی استقلال و ۷ سال از آخرین قهرمانی پرسپولیس می‌گذشت و با شرایطی که در آن مقطع زمانی داشتند، سخت بود که دورنمای خوبی برای‌شان متصور باشیم. در روزهای پایانی آن فصل که با لغو قطعی واگذاری مقارن شد، سه تیم تراکتورسازی، نفت تهران و سپاهان در کورس قهرمانی بودند که نهایتا تیم اصفهانی این عنوان را به خودش اختصاص داد.

با این وضع رو به ویرانی، طبیعی بود که سرمایه‌گذاران محافظه‌کار برای در اختیار گرفتن سرخابی‌ها پیشگام نشوند. امروز اما شرایط به‌طور کامل تغییر کرده است. پرسپولیس از همان تاریخ به بعد بخشی از بهترین دورانش را پشت سر گذاشت و توانست با دو قهرمانی و یک نایب‌قهرمانی لیگ، یک بار حضور در نیمه‌نهایی و یک بار راهیابی در فینال لیگ قهرمانان آسیا و البته فتح دو سوپرجام، به معنای واقعی کلمه اعاده حیثیت کند. استقلال البته از آن زمان به بعد قهرمان لیگ نشده، اما یک بار جام حذفی را برده و در آسیا هم یک نوبت تا یک‌چهارم نهایی بالا آمده است. میانگین حضور هواداران این تیم در ورزشگاه، مخصوصا از زمان حضور وینفرد شفر رشد چشمگیری داشته و برآیند ارزیابی افکار عمومی این است که آنها در مسیر درستی گام بر می‌دارند.

تحول در بخش اسپانسرینگ

پرسپولیس و استقلال در آن زمان از منظر درآمدزایی هم با مشکلات زیادی مواجه بودند. در آن مقطع هنوز پای اسپانسرهای پیامکی به اردوگاه سرخابی‌ها باز نشده بود و کسی از این ظرفیت آگاهی نداشت. حامی مالی استقلال در بخش قابل‌توجهی از فصل، یک فروشگاه تلفن همراه بود و کار پرسپولیس هم در مقطعی به درج پیام‌های فرهنگی روی پیراهن بازیکنان کشید. شاید به نوعی این باور به‌وجود آمده بود که اسپانسرهای درشت تمایلی به حضور در فوتبال و تبلیغ خدمات‌شان توسط این باشگاه‌ها ندارند. اما با آغاز لیگ پانزدهم و پدید آمدن ماجرای حمایت پیامکی از این دو تیم ورق برگشت و به نقطه‌ای رسیدیم که اخیرا در مجمع هر دو باشگاه تاکید شده سرخابی‌ها بدون استفاده از کمک‌های دولتی به کارشان ادامه می‌دهند. ظرفیت پولسازی در حوزه پیامکی طوری بود که هر دو اپراتور مطرح تلفن همراه را جذب کرد و با توجه به قراردادهای موجود انتظار می‌رود حداقل تا سال ۹۹ مشکلی بابت ادامه همکاری اسپانسرها وجود نداشته باشد.

درآمدهای غیرمنتظره

هزار بار گفته شده و دیگر نیازی به تکرار نیست که مجاری رایج کسب درآمد در فوتبال ایران مسدود است؛ چنان‌که حق پخش تلویزیونی اصلا اخذ نمی‌شود، کپی‌رایت وجود ندارد و تبلیغات محیطی هم حق واقعی‌اش را نمی‌گیرد. البته بالاخره ممکن است یک روز این شرایط تغییر کند و مثلا با ایجاد ظرفیت‌های قانونی، گنج نهفته سرخابی‌ها از دل خاک بیرون بیاید. با این وجود حتی با شرایط امروز هم دست پرسپولیس و استقلال خالی نیست و اخیرا کسب برخی درآمدهای غیرمنتظره، مثلا از ناحیه حضور بازیکنان این دو تیم در جام‌جهانی، پیشروی ارزشمند پرسپولیس در دو فصل اخیر لیگ قهرمانان آسیا و البته ترانسفر چند بازیکن توسط استقلال در ابتدای فصل باعث شده آبی زیر پوست دو تیم بدود. وصول این مبالغ نشان می‌دهد همه راه‌ها بسته نیست و اگر تیم‌ها توفیق فنی داشته باشند، گشایش مالی هم ایجاد خواهد شد.

سبک شدن بدهی‌ها

دیگر فرق اساسی سرخابی‌ها نسبت به دوره اول واگذاری هم تعیین تکلیف شدن بخش بزرگی از بدهی‌ها بوده است. همه می‌دانند که این دو باشگاه تا چه اندازه درگیر شکایت طلبکاران بودند، اما از زمانی که کنفدراسیون فوتبال آسیا صدور مجوز حضور تیم‌ها در لیگ قهرمانان را منوط به تعیین تکلیف بدهی‌ها کرد و برای مثال دو تیم عربستانی را از رقابت‌های فصل گذشته کنار گذاشت، روشن شد که مساله جدی است. به این ترتیب دولت و مدیران این دو باشگاه به آب و آتش زدند و تا جایی که می‌شد با طلبکاران سازش کردند. از سوی دیگر وزارت ورزش هم در بخش بدهی‌های مالیاتی این دو باشگاه مداخله کرد تا با اثبات سودده نبودن سرخابی‌ها در طول سالیان گذشته، این بدهی‌ها بخشیده شود. در مجموع شرایط امروز این دو باشگاه از حیث تعقیب شدن توسط طلبکاران داخلی و خارجی قابل مقایسه با چهار سال پیش نیست و کار راحت‌تر شده است. طبیعی است که وقتی باشگاهی هزار طلبکار آشکار و پنهان دارد، مشتری به سختی برای تصاحب آن پا پیش می‌گذارد، اما طبق معمول اینجا هم فشار و اجبار کنفدراسیون فوتبال آسیا موثر واقع شد و کمک کرد همه بستانکاران دور و نزدیک این دو باشگاه به امید زنده کردن طلب‌شان رخ نشان بدهند. آن‌طور که آرشیو رسانه‌ها حکایت می‌کند، الان به جز عده‌ای معدود، طلبکار درشت دیگری باقی نمانده است.

دغدغه‌ای که هنوز پابرجاست

در کنار همه این محسنات اما نباید فراموش کنیم که دغدغه اصلی هواداران پرسپولیس و استقلال در ماجرای واگذاری هنوز برطرف نشده است. آنها نگران هستند که اگر خریدار حقیقی، صاحب صلاحیت نبود و نتوانست به درستی این میراث ارزشمند اجتماعی- ورزشی را مدیریت کند، چه بر سر تیم‌های محبوب‌شان خواهد آمد؟ به یاد بیاورید که دو خریدار پرسپولیس در مزایده‌های قبلی چه سرنوشتی پیدا کردند؛ بهنام پیشرو که بعدا نفت تهران را خرید و رو به نابودی برد، برای حسین هدایتی هم آن مشکلات به‌وجود آمد. آیا دولت می‌تواند با اخذ تضمین‌های معتبر و واقعی، این نگرانی عمیق را برطرف کند؟ این روزها همه واگذاری سرخابی‌ها را با داستان نیشکر هفت تپه مقایسه می‌کنند و پشت‌شان می‌لرزد.