ازجنگ اعصاب تا قوم‌گرایی روی آنتن

پرنده‌های ضداعصاب

همه جای دنیا ارتقای امکانات سخت‌افزاری منجر به بهبود کیفیت و افزایش حس لذت می‌شود، اما در ایران ممکن است دقیقا اتفاقی معکوس رخ بدهد! تا یک دهه پیش، قبل از آنکه به بهانه بازی دوستانه ایران و آلمان و به همت شبکه تلویزیونیZDF اتاق مخصوص گزارشگر تلویزیونی در ورزشگاه آزادی ساخته شود، کسی که مسوولیت گزارش را بر عهده داشت در فضای باز می‌نشست و در نتیجه مردم هم گزارش را همراه با صدای کاملا طبیعی ورزشگاه می‌شنیدند. این درست که گاهی الفاظ ناشایست و شعارهای رکیک هم روی آنتن می‌رفت، اما حداقل کنترل آمبیانس ورزشگاه مثل اسباب‌بازی در اختیار کارمندان تلویزیون قرار نمی‌گرفت تا هر زمان که دل‌شان خواست صدا را باز کنند یا ببندند. عجیب اینکه در این مورد هیچ مبنای مشخص و وحدت رویه‌ای هم وجود ندارد و ظاهرا فقط براساس سلایق فردی رفتار می‌شود. گاهی مخاطب مجبور است بازی ۷۰ هزار نفری را با صدای بسته شبیه یک تله‌تئاتر تماشا کند و گاهی صدای هزار نفر تماشاچی را آنقدر بالا می‌برند که عنقریب است صدای پچ‌پچ کردن آنها هم به گوش برسد. مساله تعدد دوربین‌ها هم همین است.

زمانی مهم‌ترین مسابقات فوتبال در ایران با یک یا دو دوربین فیلمبرداری می‌شد. در نتیجه ما عمدتا جریان زنده بازی را بدون حاشیه‌های کاذب می‌دیدیم و عوامل سیما هم نهایت دقت را به‌کار می‌بستند تا دوربین از هیچ صحنه‌ای جا نماند. امروز اما افزایش تعداد دوربین‌ها باعث شده کارگردان تلویزیونی برای نشان دادن امکاناتش، مدام روی زاویه‌های پرت و غیرضروری سوییچ کند و آنقدر تصاویر زنده و آهسته به درد نخور پخش کند که جان بیننده بالا بیاید. در بازی اخیر سپیدرود و استقلال در رشت، دو گل تیم میهمان به‌خاطر پخش تصاویر آهسته بدهنگام از آنتن زنده جا ماند که یک شاهکار تمام‌عیار است. بد نیست بدانید اواخر دهه هفتاد با سختگیری‌هایی که مدیران آن زمان شبکه سه داشتند، کارگردان تلویزیونی بازی پرسپولیس و پاس تهران به خاطر جا ماندن تنها دوربین ورزشگاه از گل پرسپولیس، موقتا از شغلش اخراج شد.

امروز اما نه از سختگیری خبری هست و نه از کلاس‌های آموزشی و توصیه‌های تخصصی. همه اینها را البته شاید بتوان تحمل کرد، اما حکایت «هلی‌شات» یا دوربین‌های پرنده واقعا وحشتناک است. با رواج یافتن استفاده از این دوربین‌های ارزان‌قیمت در ورزشگاه‌ها، مدت‌ها است که هر دفعه استادیوم پر می‌شود کارگردان تلویزیونی ده‌ها بار تصاویر هوایی هلی‌شات را به خورد مخاطب می‌دهد و آقای گزارشگر هم هر دفعه خودش را موظف می‌کند ضمن تشکر از همکارانش یادآوری کند که داریم «نمایی زیبا» از ورزشگاه را می‌بینیم! هرچند افراط بیش از حد در این مورد در بازی اخیر سپاهان و پرسپولیس که باعث شد حتی صحنه اخراج استنلی کی‌روش و کمال کامیابی‌نیا هم روی آنتن نرود، ظاهرا باعث شده مسوولان سازمان لیگ دیگر اجازه به‌کار گرفته شدن هلی‌شات را در استادیوم‌های لیگ برتری ندهند.

وقتی عادل هم اشتباه کرد

بخش دوم اما مربوط به یک قصه پرغصه است که مکررا گفته شده، اما هیچ‌گاه موثر نیفتاده است. متاسفانه بسیاری از گزارشگران مراکز استان‌ها هنگام گزارش بازی عملکردی کاملا سوگیرانه و یک‌طرفه به سود نماینده شهرشان دارند. برخی از آنها طوری حرف می‌زنند که انگار دارند جنگ ارتش ایران با یک دشمن خبیث خارجی را روایت می‌کنند! نقض آشکار واقعیات، اظهارنظرهای ناشیانه در مورد تصمیمات داوری و تحقیر تیم مقابل جزو آفت‌های این مدل گزارشگری است که همیشه با اعتراضات وسیع مواجه شده، اما مسوولان سازمان قدمی برای اصلاح آن بر نداشته‌اند. این درحالی است که با قاطعیت می‌توان گفت این قبیل گزارش‌های یک‌جانبه تاثیر زیادی در افزایش قوم‌گرایی، تشدید کدورت‌ و بدبینی، تحریک احساسات تلافی‌جویانه و نهایتا تفرقه و گسست اجتماعی در کشور دارد. معضل مزبور مخصوصا هنگامی که پرسپولیس و استقلال به شهرستان‌ها سفر می‌کنند و مسابقه پخش سراسری دارد بسیار بیشتر به چشم می‌آید و مورد نقد قرار می‌گیرد.

جالب اینکه عادل فردوسی‌پور دوشنبه‌شب هنگام بحث در این مورد، ارائه گزارش‌های جانبدارانه را فقط هنگام پخش سراسری مسابقات زیرسوال برد و گفت این کار هنگام پخش محدود استانی ایرادی ندارد. عادل اما در این مورد دچار اشتباه خطرناکی شده و توصیه غلطی داشته است. یادمان باشد مثلا وقتی سپاهان میزبان تراکتور است، صوت و تصویر شبکه استانی اصفهان روی آنتن شبکه سهند هم می‌رود و باز هم عملکرد یک‌طرفه گزارشگر می‌تواند هواداران تیم مقابل را به شدت خشمگین و دل‌چرکین کند. به‌طور کلی آیا بهتر نیست ما همه گزارشگران را حتی اگر فوتبال را فقط برای یک نفر گزارش می‌کنند، تشویق به رفتار عادلانه کنیم؟ شاید به این ترتیب تلویزیون توانست گامی هرچند کوچک در مسیر پر شدن حفره انصاف‌گرایی در جامعه ایرانی بردارد. واقعا وقتی تیم شهرمان خوب نیست، چرا باید قلب واقعیت کنیم و این موضوع را در هر مقیاسی بدون اشکال بدانیم؟