مگر فوتبالیست یا بازیگر، پلیس است؟

این مساله فقط در مورد شهرزاد نیست، چه اینکه یکی دیگر از متهمان همین پرونده، بحث را به حوزه فوتبال هم می‌کشاند؛ متهمی نام‌آشناتر به اسم حسین هدایتی. هدایتی که بیش از یک دهه با اهالی فوتبال حشر و نشر داشته و در این مدت هم با بذل و بخشش‌های بی‌حسابش به شهرت رسید، بیشتر اوقاتش را مخصوصا گرد باشگاه پرسپولیس چرخیده و همین مساله باعث شده در خلال برگزاری دادگاه‌های او، عده‌ای خواهان استرداد وجوهی شوند که فوتبالیست‌ها از هدایتی دریافت کرده‌اند. این بحث در یک مقطع آنقدر بالا گرفت که حتی برخی مسوولان رسمی هم در مورد آن اظهارنظر کردند، هرچند کمتر فوتبالیستی به‌ویژه از جمع دوستان هدایتی آنقدر سر و زبان دارد که به فصاحت مصطفی زمانی حرف بزند و از خودش دفاع کند. حالا دوباره برمی‌گردیم سر همان سوال؛ آیا فوتبالیست‌های نزدیک به هدایتی، سزاوار چنین هجمه و فشاری هستند؟

صد البته نیت این مطلب دفاع از فوتبالیست‌ها نیست؛ جماعتی که بعضا قراردادهای وحشتناک می‌بندند، دستمزدهای نجومی می‌گیرند، مالیات نمی‌دهند، به مسوولیت‌های اجتماعی‌شان بی‌اعتنا هستند و تازه به آسانی جلب پول‌های جانبی و زیرمیزی امثال هدایتی هم می‌شوند. طبیعی است که قصد پشتیبانی و تبرئه کردن چنین افرادی را نداریم، اما سوال اینجاست که مگر یک فوتبالیست یا هنرپیشه، کارآگاه است که وقتی با یک سرمایه‌گذار یا حتی سرمایه‌دار مشتاق مواجه شود، اول به تجسس در مورد پاکی و ناپاکی پول او بپردازد؟ طبیعتا این کارها وظیفه مجریان قانون و نهادهای نظارتی است، وگرنه آدم‌های معمولی به‌ویژه ورزشکاران و هنرمندان که  وجه تمایزشان نسبت به سایر اقشار جامعه صرفا این است که بهتر رل بازی می‌کنند یا به خوبی پا به توپ می‌شوند، از کجا باید به ریز مسائل اقتصادی مربوط به امثال رضوی و هدایتی اشراف پیدا کنند؟ از طرف دیگر حوزه‌هایی مثل سینما و تلویزیون یا فوتبال بسیار جذاب هستند و طبیعی است که افراد زیادی، اعم از صاحبان ثروت‌های نامشروع و بادآورده تمایل به حضور در این عرصه‌ها و وجهه‌سازی برای خود داشته باشند.

جالب‌تر اینکه بنا به ادعای مصطفی زمانی، سریالی مثل شهرزاد سود سرشاری داشته که به مراتب بیش از مجموع هزینه‌ها بوده است. بنابراین همه چیز آماده است تا افراد ناسالم وارد شوند و «فال و تماشا» را با هم داشته باشند. این وسط اگر تقصیری هم متوجه هنرمندان یا ورزشکاران باشد، آنها در ردیف‌های انتهایی گناهکاران یا اهمال‌کاران قرار می‌گیرند. صد البته که سوپراستارها هم می‌توانند موشکاف‌تر و مسوولیت‌پذیرتر باشند. مثلا رضا عطاران چندی پیش گفته بود: «هرجایی احساس می‌کنم دارند پیشنهاد مالی بالایی می‌دهند، نمی‌روم. نمونه‌هایش هست و بچه‌های سینما می‌دانند. فیلمی بوده که احساس کردم دستمزدش بیشتر از حق من است و ممکن است پشت پرده یا در جوانب چیزهایی باشد که ما بی‌خبر باشیم؛ پس قبولش نکردم.» عادل فردوسی‌پور هم دیگر چهره‌ای است که همیشه در مورد مسائل مالی حداکثر وسواس را داشته و حتی دم به تله ستاره و مربع‌ها هم نداد؛ آنچه می‌گویند اصلا یکی از مهم‌ترین دلایل حذفش از تلویزیون بوده است. جان کلام اینکه ستاره‌ها هم می‌توانند مثل عادل و عطاران محتاط‌تر باشند و کارنامه پاک‌تر و پایگاه اجتماعی والاتری برای خودشان بسازند، اما حتی اگر این‌طور نبود هم نباید همه گناه را متوجه آنها دانست. در درجه اول، این مسوولان هستند که باید با برخورد سریع و فراگیر با پولشویی در ورزش و هنر، مجال سوءاستفاده را از افراد فرصت‌طلب سلب کنند؛ وگرنه فوتبالیستی را می‌شناسیم که حتی سواد شمردن صفرهای رقم قراردادش را هم ندارد، چه رسد به سر درآوردن از جزئیات ثروت هدایتی!