یک کاریکاتور و سه نکته

یک- طبیعی است که همه ما از دیدن چنین کارتونی عصبانی شویم، اما خوب است به یاد داشته باشیم خود ما هم در این سال‌ها کم از این کارها نکرده‌ایم. به اسم وطن‌پرستی و به بهانه مسابقات فوتبال، چه تیترهای تندی که نزدیم، چه جلدهای زشتی که نبستیم و چه کارتون‌های تحریک‌آمیزی که نکشیدیم. متاسفانه حتی بسیاری از رسانه‌های رسمی هم در این تله افتادند و گمان کردند هر قدر تندتر رقیب را بنوازند، به معنای میهن‌دوستی بیشتر است. گاهی یادمان رفت این فقط یک رقابت ورزشی است و اگر باد بکاریم، لاجرم توفان درو خواهیم کرد. مسلم است که بخش زیادی از محتوایی که ما با این قالب تولید کرده‌ایم، در آن سوی مرزها هم جامعه هدف خودش را پیدا کرده و تنها به شکاف و دشمنی‌ها دامن زده است. کاش از خودمان شروع کنیم و برای اینکه توهین نبینیم، دست از توهین کردن بداریم؛ ولو ناخواسته و ندانسته.

دو- نکته دوم در امتداد نکته اول است. یکی از زشت‌ترین اتفاقات بازی اخیر در منامه، هو شدن سرود ملی ایران بود که آشکارا بازیکنان کشورمان را عصبی کرد. البته انصافا به یاد نداریم تماشاگران ایرانی در هیچ میدانی به سرود رسمی یک کشور دیگر توهین کرده باشند، اما شعارهای ناپسندی وجود داشته که در این سال‌ها علیه میهمانان عربی‌مان سر داده‌ایم؛ شعارهایی که در این مجال امکان بازگویی آنها وجود ندارد، اما اهالی فن به خوبی از کم و کیف آن آگاه هستند! طبیعی است که چنین رفتارهایی باعث تشدید اختلافات شود و رقبا را هم به مقابله به مثل ترغیب کند. باز همان جمع‌بندی نکته اول؛ احترام نگه داریم تا احترام ببینیم. حتی اگر به ما بی‌حرمتی شد هم خوب است فرهنگ‌مان را از آلوده شدن به رفتارهای سخیف انتقام‌جویانه مصون نگه داریم و مثلا از الان برای جبران رفتار بحرینی‌ها در بازی برگشت قرار و مدار نگذاریم.

سه- و در نهایت خوشا به غیرت آن عده معدودی که این کارتون و نظایر آن را می‌بینند، اما هنوز از باخت تیم‌ملی خشنودند، چراکه تصور می‌کنند با این شکست، پرچم کارلوس کی‌روش بالا رفته است! کی‌روش و برانکو هر دو از فوتبال ایران رفته‌اند؛ یکی با مصاحبه‌های تند و مکرر پولش را تا دینار آخر گرفته و دیگری شکایت به فیفا برده است. ارتش جهل اما هنوز ول‌کن این پیکار بی‌فایده نیست و ناخواسته آب به آسیاب دشمن می‌ریزد. درحالی‌که رقبای سنتی هنوز حتی باخت ۱۸ سال پیش فوتبال ما را فراموش نکرده‌اند و بابتش زخم زبان می‌زنند، گروهی آرزو می‌کنند تیم‌ملی شکستی دیگر را برابر اینان تجربه کند تا بلکه حقانیت یک مربی کوچ‌کرده برابر یک مربی جداشده دیگر ثابت شود. مگر از این تلخ‌تر و عجیب‌تر هم ممکن است؟