سایه سنگین پدر!

حالا همین قصه عینا درمورد ویلموتس تکرار شده و سرآخر وزارت ورزش با ترفندی پول را به آقای سرمربی که کارد به استخوانش رسیده و تهدید کرده بود در بازی حیثیتی مقابل عراق روی نیمکت نمی‌نشیند، رساند. شاید فوتبال ایران و دست‌اندرکاران آن به این خیال خام هستند که گردنه سخت و صعب‌العبور دیگری را صحیح و سلامت پشت سر گذاشته‌اند، اما زهی خیال باطل که در این چرخه معیوب تا رسیدن به بحرانی مثل آنچه امروز دست به گریبانش بودیم زمان زیادی باقی‌نمانده است. ساعت شنی لبریز شدن کاسه سرمربی تیم‌ملی فقط چرخیده و تا کی و کجا بار دیگر کار به تهدید و ارعاب بکشد خدا می‌داند. شاید تلخ‌تر از خود اتفاق پذیرش و نوع برخورد مدیران ورزش کشور با این پدیده باشد که آن را بیشتر قابل تامل می‌کند. فقط کافی است تا توییت مازیار ناظمی، سخنگوی دستگاه دولتی ورزش کشور را بخوانید تا متوجه عمق فاجعه شوید. او دیروز بعد از انجام این پروسه نوشت: «در نهایت با کمک وزارت ورزش و شخص وزیر پول آقای ویلموتس در ترکیه به حسابش واریز شد.

خدا سایه «پدر» را بالای سر همه بچه‌ها مخصوصا ارشدترشون حفظ کنه! همه آماده هستیم برای بازی مهم با عراق در راه جام‌جهانی قطر». اتفاقا مخاطبان بهت‌زده جناب سخنگوی وزارت هم مثل قاطبه اهالی فوتبال بلافاصله به او تذکر دادند که اتفاقا فوتبال هرچی می‌کشد از سایه سنگین همین پدر است. پدر دولتی که ابتکار عمل در پویایی فوتبال را گرفته و حالا متفرعنانه از پرداخت پول سرمربی می‌گوید و خود را ناجی داستان معرفی می‌کند. تحلیلی که البته جناب ناظمی را هم متوجه اشتباهش کرده و پایین‌تر و در جواب مخاطبانش مدعی است واژه «پدر» را برای طعنه به سیستم دولتی اداره فوتبال زده و اینکه فدراسیون فوتبال نباید درچنین حال و اوضاعی ادعای استقلال کند. واژه‌ای که پیش‌تر از او جواد خیابانی در اظهارنظری غلو‌آمیز درمورد علی‌آبادی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی استفاده کرده بود. اصطلاحی که قرار بود گواه دلسوزی و حمایت آنها از فوتبال باشد، اما سمبل سوءمدیریت و سیستم ناکارآمد در امر واگذاری ورزش حرفه‌ای به بخش‌خصوصی در کشور شد و حکایت از نیاز همیشگی و مستمر فرزند به جیب پدر داشت. موضوعی که مازیار ناظمی هم به آن اذعان دارد و در جواب کاربری دیگر می‌نویسد: «پدر را از جواد خیابانی عزیز وام گرفتیم واقعا نمی‌آمدیم وسط کار فوتبال می‌ماند»

جمله آخر را یکبار دیگر بخوانید: «نمی‌آمدیم کار فوتبال می‌ماند» صحبت از پرطرفدار‌ترین رشته ورزشی جهان و ایران است. بازی‌ای که دیگر از یک مسابقه ساده خارج شده و به تجارتی بزرگ بدل شده است. پدیده‌ای که می‌تواند ضربان قلب دنیا را تند و تند‌تر کند. گردانندگان آن میلیاردها دلار در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و بیشتر از آن هم برمی‌دارند. فراموش نکنید که در کتاب‌های اطلس مقابل صادرات کشور برزیل نوشته می‌شد: قهوه و فوتبالیست. قطر در همسایگی ما برای برپایی جام‌جهانی میلیاردها دلار هزینه می‌کند و البته دولتمردان ایران هم از صعود به این مسابقات به‌عنوان یک دستاورد بزرگ یاد می‌کنند. حال شما کلاه خود را قاضی کنید. اگر دولت نمی‌آمد کار فوتبال می‌ماند؟ آیا این دیدگاه خود مسموم‌تر از آنچه در حقیقت بر فوتبال ایران می‌گذرد نیست؟

یک حقیقت تلخ

از منت عجیب و غریب وزارت ورزش بر سر فوتبال که بگذریم اتفاقات فوق و البته سکوت مدیران فدراسیون فوتبال در مقابل آن از زاویه دیگر هم قابل بررسی است. اینکه حقیقت فعلی فوتبال ایران اگرچه دردناک اما همین است که سخنگوی وزارت می‌گوید. اینکه اگر این پول از سوی وزارت به جیب سرمربی تزریق نمی‌شد کار فوتبال می‌ماند. اما در این پدیده شوم بی‌‌شک بی‌‌کفایتی مدیران فدراسیون فوتبال هم نقش بسزایی دارد. آنها که وقتی پای برکناری به‌خاطر قانون بازنشستگی وسط می‌آید ناگهان به دامان فیفا غش می‌کنند و اینفانتینو را هم به ایران می‌آورند تا مقابل عادل فردوسی‌پور بنشیند و اطمینان دهد اگر دست به رئیس فدراسیون بزنید تعلیق خواهید شد. اما وقتی پای نیاز مالی وسط است چنان سناریویی به راه می‌اندازند که وزارت ورزش چاره‌ای جز تزریق پول و رفع گیر ندارد.

شاید جواب این باشد که اگر به واسطه شرایط کشور چیزی به اسم تحریم وجود نداشت حالا پول فیفا در جیب فدراسیون بود و آنها می‌توانستند بدون دراز کردن دست مقابل وزارت گلیم خود را از آب بیرون بکشند اما جواب این است که آیا قرار است تمام هزینه‌های رشد و پیشرفت فوتبال کشور از صدقه سر پول صعود تیم به جام‌جهانی تهیه شود؟ دستاورد بزرگ و چشمگیر مدیران فوتبال کشور طی سال‌های اخیر برای ایجاد منابع پایدار درآمدی برای فوتبال چه بوده است؟ اتفاقی که در دوره‌های گذشته در قالب قراردادهای حمایتی از تیم‌ملی مثل قرارداد با شرکت نفتی ایرانول رخ داده بود. «حق‌پخش» به‌عنوان یک مطالبه بحق و روی زمین مانده فوتبال به کنار، ماجرای ‌ای‌پی‌‌تی‌وی که به‌عنوان دستاورد فدراسیون و جانشین آن مطرح شد به کجا رسید؟ وقت آن رسیده که با صراحت اعتراف کنیم درد و رنج فوتبال از آنچه متولیانش بر آن روا می‌دارند کم از منتی که وزارتی‌ها بر سرش می‌گذارند، نیست.