چرا بدبین هستیم؟

فقدان بخش‌خصوصی توانمند یا لزوم حمایت از فعالیتی که دوران قبل از بلوغ خود را طی می‌کند، همچنین توسعه اولیه مناطق جغرافیایی خاص ازجمله دلایلی بوده است که به‌رغم وجود نظام بازار و حداقل دخالت دولت در اقتصاد، فعالیت‌هایی به‌صورت دولتی اداره شوند و پس از تحقق اهداف اولیه، فعالیت موردنظر به بخش‌خصوصی و فضای بازار انتقال یابد. به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران آزادسازی را مقدم بر خصوصی‌سازی می‌دانند. نزدیک به سه دهه است که در ایران خصوصی‌سازی مطرح شده و در حال اجرا است ولی بخش‌خصوصی واقعی در کشور شکل نگرفته است. در سال‌های ابتدایی دهه   ۱۳۷۰، بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی به بخش غیردولتی انتقال یافتند ولی به دو دلیل عمده انتقال‌های صورت‌گرفته خصوصی‌سازی نبوده است.

اولا فرآیندهای تولیدی واگذار شده، قبلا در بخش‌خصوصی فعالیت داشتند و از طریق ملی‌سازی و مصادره به بخش دولتی انتقال یافتند بنابراین خروج آنها از طبقه‌بندی بنگاه‌های اقتصادی دولتی، اجرای یک برنامه ملی‌زدایی است و نه خصوصی‌سازی. ثانیا بخشی که این‌گونه بنگاه‌ها به آن انتقال یافتند خصوصی‌سازی واقعی نبوده و هویت مشخصی (طبق قانون‌اساسی) نداشته‌اند. از این رو فضای اداری و غیرکاسب‌کارانه در آنها تداوم یافت (البته تقریبا تمامی این بنگاه‌ها یا از بین رفته‌اند یا به‌طور کامل تعطیل شده‌اند).

طی سه‌ دهه‌ای که در ایران خصوصی‌سازی مطرح شده است، این تجربه به‌دست آمده که دولت تمایل یا جراتی نداشته است که فعالیت یا فرآیند تولیدی و تجاری و اقتصادی قابل واگذاری را به‌طور کامل به بخش‌خصوصی واقعی انتقال دهد. مطالعه سرنوشت مالکیت تمام شرکت‌های دولتی واگذار‌شده به بخش غیردولتی حاکی از حضور عوامل وابسته به قدرت‌های سیاسی و حکومتی در مدیریت بنگاه‌های واگذار شده است و در مورد بسیاری از شرکت‌هایی که از نظر عرضه محصول یا تقاضای داده‌های تولید دارای حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی هستند، مالکیت شرکت تنها از طبقه‌بندی دولتی طبق مفاد قانون خارج شده است و فضای حاکم بر آن نه‌تنها همان فضای دولتی است بلکه اصول حاکمیت شرکتی هم در آنها رعایت نمی‌شود. فوتبال در ایران از ابتدا یا دولتی بوده یا تحت نظر مقامات بالای سیاسی و امنیتی کشور قرار داشته است. به‌دلیل نفوذ بالای رشته فوتبال و همه‌گیر بودن این ورزش در ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور و کیفیت مردم‌سالاری در ایران، هیچ‌گاه اراده واقعی برای خارج از نفوذ دولت یا حکومت قرار گرفتن تیم‌های ورزشی فوتبال وجود نداشته است.

درحال‌حاضر تیم‌های فوتبال یا از طریق بنگاه‌های بزرگ دولتی یا شبه‌دولتی حمایت مالی می‌شوند یا به نوعی دخل و خرج آنها وابسته به سیاست‌های حکومت است.

اصولا باشگاه‌های فوتبال در ایران صرفا مراکز هزینه هستند و امکان کسب درآمد مستقل را ندارند. بنابراین نظام هزینه- فایده اقتصادی مالی در آنها وجود ندارد.

به‌عنوان مثال درآمدی که از طریق برگزاری مسابقات در سطح ملی یا منطقه‌ای کشور برگزار می‌شود تحت کنترل کامل مدیریت باشگاه‌های فوتبال نیست، عزل و نصب مدیران باشگاه‌ها تحت کنترل کامل دولت قرار دارد و مدیریت مستقل و حرفه‌ای در آنها وجود ندارد. حتی اگر باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس که بزرگ‌ترین و فراگیرترین (به‌لحاظ اجتماعی و فرهنگی) تیم‌های فوتبال و بازیکنان را در اختیار دارند به بخش‌خصوصی واگذار شوند، امکان ندارد دولت و دستگاه‌های دولتی از اعمال نفوذ و مدیریت در این باشگاه‌ها صرف‌نظر کنند. در دنیا باشگاه‌های فوتبال در قالب بنگاه‌های اقتصادی با مقیاس بزرگ یا به‌صورت هلدینگ اداره می‌شوند که فعالیت‌های وابسته متعددی را تحت پوشش دارند که وظیفه زیرمجموعه‌ها تولید و عرضه محصولات مختلف برای کسب درآمد یا ارائه خدمات موردنیاز باشگاه سرمایه‌گذار را به عهده دارند. مشکل اساسی دراین بنگاه‌ها تفکیک مالکان و صاحبان سهام از هواداران و حامیان تیم فوتبال موردنظر آنهاست. در حقیقت باشگاه یک شخصیت حقوقی مستقل با صاحبان سهام یا سرمایه مشخصی است که تیم فوتبال برای آن یک دارایی محسوب می‌شود. باشگاه با به‌کارگیری مناسب تیم خود به کسب درآمد می‌پردازد. خرید و فروش بازیکن، مالکیت بر استادیوم‌ها، حضور در بازی‌های بین‌المللی و ... از جمله فعالیت‌هایی است که برای باشگاه درآمد تولید می‌کند که در ازای آن باید هزینه هم بپردازد.

در ایران واگذاری  باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال به‌دلیل افزایش هزینه‌ها و ضعف دولت در تامین مالی آنها است. هر زمان که دولت از نظر مالی وضع بهتری داشته باشد تقریبا واگذاری این دو باشگاه فراموش می‌شود و در زمان محدودیت اقتصادی و مالی، واگذاری این دو باشگاه مطرح می‌شود. واگذاری باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال دارای مشکلات بسیاری است که به‌نظر نمی‌رسد به‌طور واقعی به انجام برسد. دلایل عمده آن هم موارد زیر است:

الف) باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال مراکز هزینه- فایده نیستند و تنها مرکز هزینه هستند.

ب) دولت تمایلی ندارد که این دو باشگاه به مالکیت بخش‌خصوصی واقعی در آید.

ج) هواداران و طرفداران تیم‌های پرسپولیس و استقلال نمی‌توانند سهامدار باشگاه‌های مورد‌نظر خود شوند.

د) پیامد اجتماعی و فرهنگی واگذاری این دو باشگاه باید به‌طور جدی بررسی و مطالعه شود. این دو باشگاه برای بسیاری از افراد دارای ارزش ذهنی تعیین‌کننده‌ای است.

هـ) هیچ یک از دو روش واگذاری با انتقال مالکیت و واگذاری بدون انتقال مالکیت در خصوصی‌سازی این دو باشگاه کاربرد ندارد.

و) ممکن است تغییر مالکیت در باشگاه پرسپولیس و استقلال موجب کاهش هزینه‌های دولت شود، ولی تغییر مالکیت هیچ ارتباطی با جایگاه این دو تیم در ذهن هواداران آنها ندارد و این نکته‌ای اساسی در موفقیت خصوصی‌سازی این دو باشگاه است.