تلویزیون؛ متهم خاموش

   حق‌پخش؛ شاه‌کلید همه دعواها

بزرگ‌ترین درد تیم‌هایی که می‌گویند لیگ نباید ادامه پیدا کند بی‌پولی است و بزرگ‌ترین دلیل بی‌پولی در فوتبال ایران، تلویزیون! صداوسیما سال‌هاست به رایگان از سفره فوتبال ارتزاق می‌کند. پخش رایگان مسابقات با بیننده‌های چند میلیونی و کسب سود هنگفت از محل آگهی‌ها، فوتبال را به دکان دونبش تلویزیون تبدیل کرده، اما جام‌جم به این مقدار هم اکتفا نمی‌کند. در همین سه ماه ابتدای سال اگرچه ظاهرا مسابقات رسمی در ایران تعطیل بود، اما برداشت‌های تلویزیون از خوان فراخ فوتبال ادامه داشت. در تعطیلات نوروز شاهد پخش فصل ششم سریال پایتخت بودیم؛ مجموعه‌ای که بخش قابل‌توجهی از داستان آن درحاشیه لیگ برتر فوتبال می‌گذشت و حتی تصاویر واقعی از بازی پرسپولیس- نساجی در آن مونتاژ شده بود. پایتخت که یکی از غول‌های پولساز تلویزیون است، به همین راحتی برای پیشبرد داستانش از برند دو باشگاه محبوب در ایران استفاده کرد، بدون اینکه حتی یک ریال هزینه بپردازد. همچنین در طول همین سه ماه تعطیلی هم هفته‌ای سه تا چهار بار شاهد پخش برنامه فوتبال برتر از شبکه سوم بودیم؛ برنامه‌ای با حضور بازیکنان و مربیان گوناگون، باز هم طبق معمول مفت و مجانی! در ایران تلویزیون شیره جان فوتبال را می‌مکد و نم پس نمی‌دهد؛ در صورتی که اگر مثل همه جای دنیا فقط بخشی از حق پخش واقعی مسابقات به باشگاه‌ها پرداخت می‌شد، آنها برای ادامه دادن لیگ و کسب درآمد دلگرم می‌شدند. تلویزیون درحالی خودش را کنار کشیده و هر روز بحران فوتبال و کرونا را واکاوی می‌کند که اتفاقا متهم اصلی خود اوست.

   جای خالی عادل فردوسی‌پور

اتهام دوم تلویزیون در این غائله، حذف عادل فردوسی‌پور است. بدون شک عادل هم برای تلویزیون و هم برای فوتبال یک سرمایه ارزنده و به درد بخور بود؛ کسی که در کشاکش بحران‌ها می‌توانست به بهبود شرایط کمک کند. عادل نبود که استراماچونی و کالدرون را از ایران فراری دادند، عادل نبود که هروه رنار را پراندند و با مارک ویلموتس چنان قرارداد اسفباری بستند، عادل نبود که نیمکت تیم ملی در سقوطی آزاد به دراگان اسکوچیچ رسید. حالا هم عادل نیست که تست کرونای بازیکنان لیگ برتر به‌طور مبهم و فله‌ای مثبت از آب در می‌آید و با اولین کنکاش جدی، همه بازیکنان یک‌شبه بهبود می‌یابند! مقصود این سیاهه آن نیست که اگر فردوسی‌پور هنوز حضوری پررنگ در فوتبال و رسانه داشت هیچ‌کدام از این مشکلات پیش نمی‌آمد، اما تردیدی نیست که تلویزیون با حضور عادل و نود، مشی اصلاحگرانه و موثرتری داشت. حداقلش این است که این‌طور شاهد گردن‌کشی و لجاجت برخی تیم‌ها و تهدیدشان به انصراف از مسابقات نمی‌بودیم. یک رسانه سال‌ها باید خون دل بخورد تا مردم یکی از محصولاتش را چنین عمیق و استوار «باور» کنند. صداوسیما اما قدرتمندترین برندش را بعد از ۲۰ سال حضور صادقانه روی آنتن سوزاند و هنوز هم هیچ‌کس نمی‌داند چرا.