محمود فکری و آن هفتاد روز

با این حال زمان گذشت و بعد از ناکامی آبی‌ها با مجید نامجومطلق در آسیا و تغییرات مدیریتی که در این تیم رخ داد، هیات‌مدیره فکری را برای حضور در استقلال نامزد کرد. او هم که از دریافت این پیشنهاد به‌شدت هیجان‌زده شده بود، با فراموشی اظهارات هفتاد روز قبلش، با یک تیم مفصل دستیاران به استقلال برگشت؛ ولو به قیمت فسخ قرارداد جنجالی با نساجی. به جرات می‌توان گفت فکری بابت حضور در استقلال هزینه اعتباری بسیار زیادی پرداخت کرد؛ چراکه با آن مدل قطع همکاری در قائم‌شهر، اگر این مربی در استقلال ناکام باشد سخت است که بقیه تیم‌ها به او اعتماد کنند. با این حال فکری آمد، چون جذابیت نیمکت آبی‌ها برایش بسیار زیاد بود. حالا اما شاید بعد از این فشار چهار هفته‌ای، تازه فکری یاد حرف‌هایی افتاده باشد که در آن گفت‌وگو به زبان آورد. بله؛ کار کردن در استقلال و پرسپولیس خیلی سخت است و با همه جا فرق دارد. اینجا مدام زیر ذره‌بین هستی و بی‌رحمانه از سوی میلیون‌ها نفر قضاوت می‌شوی. به‌عنوان مثال تغییر کادر پزشکی در نساجی کی می‌توانست این همه سروصدا کند؟ در دو قطب سنتی فوتبال ایران اما فضای کار بسیار متفاوت است.

استقلال در هفته چهارم لیگ برتر، در مسابقه‌ای که به جرات می‌توان آن را یکی از بی‌کیفیت‌ترین بازی‌های این چند سال دانست، در مقابل پیکان به تساوی بدون گل رضایت داد تا مجموع امتیازاتش به عدد ۷ برسد. فکری در این بازی از حضور روی نیمکت محروم بود و روی سکوها ۹۰ دقیقه نمایش تاکتیکی ناقص و ناکارآمد شاگردانش را تماشا کرد. شاید نقطه اوج استیصال فنی این تیم زمانی بود که کادرفنی در دقایق پایانی محمد دانشگر را به زمین فرستاد تا در خط حمله روی تاکتیک بازی مستقیم ضربه سر بزند؛ تاکتیکی که بیست سال پیش علی پروین در مورد مهدی هاشمی‌نسب و ابراهیم تقی‌پور استفاده می‌کرد و تازه اینجا معلوم بود با حضور محمد دریس دو متری درون دروازه پیکان، جواب دادن این نقشه غیرممکن است. در مجموع نمایش عصر سه‌شنبه استقلال پرسش‌ها و ابهامات زیادی را به وجود آورد؛ از جمله اینکه آیا مربیان امتحان پس داده‌ای مثل پرویز مظلومی و صمد مرفاوی می‌توانند در بزنگاه‌ها مشورت خلاقانه و کارگشا به فکری بدهند یا نه؟ آنچه ما دیدیم این بود که استقلال حالا حالاها برای مدعی شدن کار دارد. با این حال قطعا باید به فکری زمان داد.