علی دایی و دوگانه تعصب و تعهد

به هر حال در فوتبال ایران بازیکنانی را می‌شناسیم که هر شش ماه یک بار ندای قلبی‌شان عوض می‌شود. طرف قبلا روی صفحه اینستاگرامش شش قلب قرمز می‌گذاشت، بعد شیفت کرد روی چهار قلب آبی و دوباره خیلی شیک و مجلسی به همان شش قلب قرمز برگشت. اینها اصولا حیا هم ندارند و از چیزی خجالت نمی‌کشند. دایی اما آنقدر شجاعت دارد که حرفش را راحت می‌زند. پس تا همین جا یک بر صفر به سود او. از اینکه بگذریم در فوتبال حرفه‌ای با فراز و فرودهای فراوان قرار نیست هر بازیکنی لزوما به همان تیمی ملحق شود که در گذشته به آن علاقه‌مند بوده است. این مسیر بسیار سنگلاخی است و شاید شما از جایی سر در بیاورید که اصلا انتظارش را نداشتید. چه کسی تصور می‌کرد علیرضا بیرانوند بعد از آن همه اصرار برای استقلالی شدن سرانجام سر از پرسپولیس در بیاورد؟ اما این اتفاق رخ داد. در استقلال هم کلی بازیکن با علاقه قلبی و قبلی به پرسپولیس داشته‌ایم. حتی در مقیاس جهانی، بین بارسلونا و رئال مادرید یا منچستریونایتد و لیورپول هم از این بده بستان‌ها اتفاق می‌افتد. نکته مهم اما این است که هر کسی با هر گرایشی وقتی پیراهن یک تیم را پوشید باید با تمام توان و تعصبش در خدمت آن تیم باشد و به اصطلاح نانش را حلال کند. این همان اتفاقی است که به جرات می‌توان گفت در مورد علی دایی رخ داده. او نه تنها در پرسپولیس، بلکه در سایپا یا حتی تجارت و تاکسیرانی هم بهترین و متعصبانه‌ترین بازی ممکن را ارائه داده است. پس برای مخاطب دیگر چیزی جز عرض ادب و احترام باقی نمی‌ماند.