جوانمرگی روی نیمکت تیم‌ملی

حالا به اینها اضافه کنید شیوع ویروس کرونا و عدم امکان برگزاری اردوهای تدارکاتی و مسابقات دوستانه را. اسکوچیچ در چنین شرایطی تیم‌ملی را بالا برد، اما همان در فرودگاه تهران بحث عزل او را به میان کشیدند و مدعی شدند ادامه همکاری با مربی کروات نیاز به بازنگری دارد! شاید اسکوچیچ از ابتدا انتخاب عجیبی برای این پست به‌نظر می‌رسید، اما حالا که او ماموریتش را به نحو احسن انجام داده، چه دلیلی برای عبور از این مربی وجود دارد؟ به بیان دقیق‌تر پرسش اینجاست که اسکوچیچ باید چه کار می‌کرد تا سر جایش باقی بماند؟ آیا کارنامه‌ای بالاتر از هفت پیروزی از هفت بازی داریم؟ در هر صورت فدراسیون فوتبال در آستانه یک تصمیم‌گیری کلیدی و ملتهب قرار گرفته است، اما دست‌کم دو مربی دیگر را می‌شناسیم که در فوتبال ایران بدون در اختیار داشتن زمان کافی و با بهانه‌های ناموجه برکنار شدند. اولی والدیر ویرای برزیلی بود که در انتخابی جام‌جهانی ۹۸ فرانسه جای محمد مایلی‌کهن را گرفت و بعد از حماسه ملبورن در استرالیا از کار برکنار شد. ویرا البته مربی بزرگی نبود و پیش از هدایت تیم‌ملی ایران، مهم‌ترین شغلش سرمربیگری در تیم‌ملی کاستاریکا به شمار می‌رفت. نفر دوم اما فرق داشت. تومیسلاو ایویچ که دی‌ماه ۷۶ به‌جای همین والدیر ویرا سرمربی تیم‌ملی شد، چند ماه شبانه‌روزی کار کرد و در شرایطی که یک تیم خوب ساخته بود، در آستانه جام‌جهانی ۹۸ به خاطر شکست عجیب تیم‌ملی در دیدار دوستانه برابر رم از کار برکنار شد. بسیاری عقیده دارند اگر ایویچ در جام‌جهانی روی نیمکت تیم‌ملی نشسته بود، ما شانس صعود از گروه‌مان را داشتیم. غرض، مقایسه اسکوچیچ با این دو نفر نیست. بحث صرفا بر سر این است که فدراسیون برای اخراج یک مربی باید دلایل قانع‌کننده داشته باشد. امیدواریم هر چه خیر است رخ بدهد.