دست بر قضا از این روحیه مبارزه‌جویانه لذت می‌بریم، اما پرسش اینجاست که اگر در دقایق پایانی بازی و زمانی که نتیجه یک بر صفر بود، یکی از دو توپ تیم مشهدی به جای تیر دروازه به تور می‌رسید، باز مجیدی همین واکنش را نشان می‌داد؟ بسیار بعید است. اگر این بازی به تساوی کشیده می‌شد، احتمالا شاهد بیان مطالبی از این دست بودیم: «آقایان اجازه ندادند تیم من نتیجه بگیرد. شب بازی علیه ما مصاحبه می‌کنند، روز بازی دنبال جلب بازیکن ما می‌آیند و طبیعی است که تمرکز نداشته باشیم...» البته اینها حدس و گمان خالی نیست؛ بلکه سبقه و پیشینه دارد. عمده مربیان ایرانی عادت دارند بردها را به نام خودشان بزنند و باخت‌ها را به دیگران نسبت بدهند. همین آقای مجیدی اوایل که بهتر نتیجه می‌گرفت مدعی بود یکی از بهترین و پرمهره‌ترین استقلال‌های تاریخ را در اختیار دارد و اسپانسر هم به ۹۵ درصد تعهداتش عمل کرده است. بعد که نتایج تیم افت کرد، او مدعی شد تیمش نامتوازن است و اسپانسر هم کم‌کاری می‌کند. خلاصه مشت کوبیدن به هنگام برد خوب است، اما موقع ناکامی هم مربی با همین وزن و قافیه باید بگوید: «تیم من باخت. من باختم.» توقع زیادی که نیست؟!